تبیان، دستیار زندگی
یکی از سنت های این است که هر که شکر خدا را انجام دهد، نفعش نصیب خودش می شود و خداوند بی نیاز مطلق است و نیازی به شکر او ندارد؛ «وَمَن یَشْكُرْ فَإِنَّمَا یَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِید» (1) ؛ و هر كه سپاس بگزارد، تنها برا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قانون عمل و عکس العمل

شكر نعمت

یکی از سنت های خداوند متعال این است که هر که شکر خدا را انجام دهد، نفعش نصیب خودش می شود و خداوند بی نیاز مطلق است و نیازی به شکر او ندارد؛ «وَمَن یَشْكُرْ فَإِنَّمَا یَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِید» 1 ؛ و هر كه سپاس بگزارد، تنها براى خود سپاس مى‏گزارد و هر كس كفران كند، در حقیقت، خدا بى‏نیاز ستوده است.

منفعت شکر برای شاکر چیست؟

شکر دو منفعت برای شاکر دارد: 1) در دنیا؛ شکر باعث زیادت نعمت و استمرار آن برای شاکر می شود1.

شکر نعمت، نعمتت افزون کند              کفر نعمت از کفت بیرون کند

شاید آیه قرآن بالاتر از این را بگوید، چرا که آیه 7 سوره ابراهیم می گوید: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ» ؛ آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً شکر کنید، شما را زیاد خواهم کرد و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود این آیه می گوید: شکر نعمت، خود انسان را زیاد می کند، یعنی آدمی بواسطه شکر خدا و عبودیت خدا به جهت نعمت ها، خودش توسعه وجودی می یابد.

2-در آخرت: ثواب شاکرین نصیب او می شود، چرا که شاکران در واقع تذلل و خواری خویش را در برابر پروردگار ثابت کرده اند و از استکبار و گردن کشی دوری نموده اند. قرآن در سوره زمر بعد از این که می گوید خداوند کفر را برای شما نمی پسندند، ولی شکر را برایتان می پسندد، سخن از مشاهده جزای این دو در آخرت می کند.

«إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنكُمْ وَلَا یَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا یَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَیُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُور» 2؛ اگر كفر ورزید، خدا از شما سخت بى‏نیاز است و براى بندگانش كفران را خوش نمى‏دارد، و اگر سپاس دارید آن را براى شما مى‏پسندد، و هیچ بردارنده‏اى بارِ [گناهِ‏] دیگرى را برنمى‏دارد، آن گاه بازگشت شما به سوى پروردگارتان است، و شما را به آنچه مى‏كردید خبر خواهد داد، كه او به راز دلها داناست.

شکر نعمت، خود انسان را زیاد می کند، یعنی آدمی بواسطه شکر خدا و عبودیت خدا به جهت نعمت ها، خودش توسعه وجودی می یابد.

کفر در این آیه مقابل شکر است و به معنای این است که نعمت الهی در مسیر صحیح و عمل صالح خرج نشوند و آن ها را در مسیر باطل به کار بیندازند و این حاکی از این است که در خانه دل این شخص غیر خدا (نفس، شیطان، دنیا و مردم) به بندگی گرفته شده است و بدین جهت، نعمتی که از آن خداست، برای پاسخ به خواست این ها صرف می شود.اسراف و تبذیر، اتفاق با منّت و اذیت، صرف نعمت در امور غیر مشروع و... همه از مصادیق بارز کفران است.

شکر نعمت

در مورد کفران نعمت نیز سنت الهی برقرار است که ضرر کفران و بکار نگرفتن نعمت های خداوند در جایگاهش به خود شخص باز می گردد و خداوند هیچ نیاز به ستایش آدمی ندارد؛ (و من کفر فان الله غنی حمید) چرا که او توسط همه عالم در حال ستایش شدن است.

کفر برعکس شکر، هم نعمت را و استمرار آن را از بین می برد و هم وجود انسان را شوره زار می کند، مثلاً کسی که بخل می ورزد و از نعمت انفاق نمی کند وجودش را به نمک زار تبدیل کرده است و برعکس انفاق در راه خدا ثبات وجودی و توسعه روحی به انسان می بخشد « وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَتَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِن لَّمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ »3؛ مثل کسانی که اموال خویش را برای طلب رضای خدا از روی یقین و، اعتقادانفاق می کنند ، مثل بوستانی است بر تپه ای ، که بارانی تند ، بر آن بارد و دو چندان میوه دهد ، و اگر نه بارانی تند که نرم بارانی بر آن بارد خدا به کارهای شما بیناست.

و جزای کفر در آخرت نیز عذابی حتمی و شدید است «و لئن کفرتم ان عذابی لشدید» 4

البته این نکته را باید تذکر داد که کفران حتی برای یک بار ممکن است عواقب دردناکی ببار آورد، اما شکر و سپاس برای اینکه آثار خود را به جای بگذارد، نیاز به استمرار دارد.

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: هر عبدی که خدا به او نعمتی بدهد و او آن نعمت را با قلبش بشناسد و با زبانش ستایش خدا را کند، آن نعمت از بین نمی برد تا این که خدا امر می کند آن نعمت را زیاد کنند! 5


1- سوره نمل آیه چهل

2-  سوره زمر، آیه 7.

3- سوره بقره، آیه 265.

4- سوره ابراهیم، آیه 7.

5- نور التقلین، ج 2،ص 526، ح 12.