تبیان، دستیار زندگی
مسأله ای که نبایستی فراموش کرد و در مقدمه بحث نیز به آن اشاره شد اینکه برای ایجاد اعتماد به نفس بیشتر هرگز نباید از خود انتقاد بی جا نمود. انتقاد انسان را در مسأله ای بسته و محدود نگاه می دارد بنابراین همیشه خود را تأیید کنید.و البته به خود این نهیب را بد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک تکیه گاه برای آسودن

تکیه گاه

والدین برای بخشیدن اعتماد به نفس بیشتر به فرزندان خود بایستی با تلقین مثبت ، خوش بینی بهتری از زندگی را به آنان بدهند. نه تنها کودکان و نوجوانان و جوانان  نیازمند به اعتماد به نفس هستند، بلکه بزرگسالان نیز برای زندگی خوب و رضایت بخش به آن نیاز دارند. هر انسانی وقتی خویشتن را دوست داشته و همان طور که هست خود را تأیید کند در او اعتماد به نفس ایجاد شده و ارزشمندی به خود  بخشیده است.  اگر با فرزندان خود با دلیل و منطق صحبت کرده و هر چیز، آرام و با استدلال ارائه شود ، رفتار و عکس العمل آنان نیز معقول و مقبول خواهد بود.برای به دست آوردن خویشتن دوستی ابتدا بایستی انتقادات بی جا  را از خود دور نمود زیرا انتقاد بی جا یک بازدارنده  منفی است که عدم اعتماد را موجب می شود در حالی که بر عکس آن یعنی تلقین مثبت باعث اعتماد به نفس و شکوفایی آن می گردد.

«مک دوگال» روان شناس مشهور انگلیسی می گوید:« کودکان را نباید به خاطر اشتباهی مورد سرزنش و بازخواست قرار دهیم، شاید ما استعدادهای آنان را شناسایی نکرده ایم تا بتوانیم به موقع آنان را مورد تحسین و تشویق قرار دهیم و به آنان فرصت دهیم تا خود را بیشتر و بهتر بشناسند و شخصیت خود را با اعتماد به نفس فراوان بنا نهند». هستند کودکانی که در اثر عدم شناخت استعدادهای نهفته و عدم تشویق به موقع اثرات عمیقی در روحیه آنان به جا مانده و یا گاه به علت موضع گیری های نا بجا و ملامت و سرزنش بی حد، در خود احساس گناه کرده و به وسواس واضطراب دچار شده اند. زندگی پرثمر و سالم در اثر داشتن شخصیت کامل و خصوصیاتی است که فرد بتواند دوستی و محبت و احترام دیگران را به سوی خود جلب کرده و نسبت به شایستگی های خود آگاهی کافی داشته باشد.

کودک باید دریابد که می تواند با بدست آوردن صفاتی خوب هم چون گذشت ، شجاعت، کوشش و صبر تحسین همه را برانگیخته و با ایجاد اعتماد در دیگران، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد. برای به دست آوردن این صفات نقش والدین بسیار ضروری است . اگر والدین در هنگام شروع کمک های کوچک فرزند خود مثل آوردن نمکدان یا قاشق بر سر سفره یا میز غذا و ..... کار او را مهم جلوه دهند و برای انجام آن تشکر نمایند و برای فعالیت او ارزش قائل شوند باعث متکی به نفس بار آمدن کودک خود شده و در او اعتماد به نفس ایجاد می نمایند.

محترمانه رفتار کردن والدین با یکدیگر ، تشکر و قدردانی والدین در حضور کودک، عدم انتقاد از یکدیگر، ارزش قائل شدن برای زحمات یکدیگر، قابلیت های مثبت اجتماعی یکدیگر را در خانواده معرفی کردن و ....  موجب اعتماد به نفس در بین فرزندان خواهد شد.

از طرف دیگر اگر با فرزندان خود با دلیل و منطق صحبت کرده و هر چیز آرام و با استدلال ارائه شود ، رفتار و عکس العمل آنان نیز معقول و مقبول خواهد بود. نبایستی در مقابل دیگران سر آنان داد کشید و به خاطر اشتباهی که کرده اند مورد سرزنش و دشنام قرار گیرند. والدین همیشه بایستی کودکی خود را مجسم کنند و چیزهایی که باعث بیزاری آنان می شد، به یاد آورند و دریابند که فرزندان آنان نیز همان گونه هستند. زبانی که با کودک سخن می گوید نباید شخصیت و توانایی او را مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهد. هم چنین باید از گفتن کلماتی با بار عاطفی منفی چه به عنوان شوخی و چه برای ایجاد ارتباط خودداری کرد زیرا این کلمات نه تنها کمکی به کودک نمی کند بلکه راه های فعالیت او را بسته و از انجام بعضی کارها که گاهی برای موفقیت او لازم است باز می دارد و کودک را وا می دارد با نوعی مکانیزم دفاعی بر ضد پدر و مادر وارد مبارزه شود. بعضاً خانواده ها، با بی توجهی خود کودک را وا می دارند تا نسبت به آنها دچار نوعی کینه توزی شود و گاهی هم با پذیرش این برچسب ها والقاب بی مورد همان گونه عمل کرده و نوعی اضطراب درونی برای او به وجود می آید که باعث رنج او می شود.

والدین بایستی از جمله های توصیفی و تعریفی استفاده نمایند و مطمئن باشند کلماتی که کودک را ارزشیابی می کند و برای او حدود قرار می دهد مانند خوب ، بد ، زشت و زیبا او را از پیشرفت و موفقیت باز می دارد در حالی که به کاربردن توصیف و تعریف او را تشویق به ادامه کار نموده واعتماد به نفس او را برای انجام آن کار بالا می برد و کودک وادار می شود که برای حل مشکلات خود قدم بردارد. "مثل : تو می تونی مشکلت رو حل کنی، تو در این کار توانا هستی، و..." اگر والدین یک کودک سه یا چهار ساله در مواجه با اشتباه فرزند خود مانند ریختن شکر برای روی فرش و یا اموری از این قبیل به جملاتی هم چون ( تو بی عرضه هستی) و یا ( هیچ وقت کاری را درست انجام نمی دهی ) به کار برند اعتماد به نفس او را از بین برده و باعث می شوند تا او هیچ وقت روی پای خود نتواند بایستد.

خود دوست داری

کودک در اینجا باید نیرویی را صرف پیدا کردن راه حل کند، صرف فرار از مسأله و آن را به دوش دیگران انداختن و یا دلیل تراشی و متهم کردن خواهر ویا برادر تا خود را از تقصیر مبرا نماید. از توان کودک برای انجام فعالیت هایی در رابطه با خود و دیگران استفاده کنید تا حس توانستن را در او ایجاد کند . در ایجاد اعتماد به نفس ،« خویشتن دوستی» سهم به سزایی دارد. خویشتن دوستی با خود دوستیو تکبر تفاوت دارد. باید به کودکان آموخت که دقیقاً همان طور که هستند خود را دوست و قبول داشته باشند و از آنچه که خداوند به آنها داده راضی و شاکر باشند که اگر چنین باشند از تمام چیزهایی که در اطرافشان هست لذت خواهند برد . جملاتی مثل تو با همین خصوصیات برای ما عزیز هستی و یا تو ویژگی های خیلی خوبی داری که میتونه بهت کمک کنه و ... می توانند پذیرش را به کودک القا کنند. همین فرمول را باید در دوستی با دیگران نیز اعمال نمایند. یعنی دیگران را نیز همان طور که هستند باید دوست داشت و پذیرفت. ( البته باید توجه داشت که این مورد اخیر یعنی دوست داشتن دیگران در ایجاد اعتماد به نفس شخص دخالت ندارد و فقط در بهداشت روانی افراد مؤثر است) این دوست داشتن « خود» است که ایجاد ایمنی و اعتماد به نفس می نماید و روابط فرد را با دیگران و محیط زندگی بهتر رقم می زند.

مسأله ای که نبایستی فراموش کرد و در مقدمه بحث نیز به آن اشاره شد اینکه برای ایجاد اعتماد به نفس بیشتر هرگز نباید از خود انتقاد بی جا نمود. انتقاد انسان را در مسأله ای بسته و محدود نگاه می دارد بنابراین همیشه خود را تأیید کنید.و البته به خود این نهیب را بدهید که برای از بین بردن ضعف ها باید تلاش کنید . در زندگی روزمره بارها به کسانی برخورده اید که قادر به صحبت کردن نیستند و یا اراده کافی برای ابراز وجود ندارند، گاهی دچار لکنت زبان می شوند یعنی اعتماد به نفس ندارند و طبق نظر کارشناسان در واقع به خود اعتماد ندارد زیرا اعتماد به نفس همان اعتماد به خود است.

اگر دانش آموزی به یادگیری خود ، معلمی به روش تدریس خود، مدیری به توانایی های خود، دید مثبتی داشته باشد دارای اعتماد به نفس است. چنین فردی در خود قابلیت رسیدن به اهدافش را می بیند و به عبارتی تصویر ذهنی او از خودش مثبت است.

باید از گفتن کلماتی با بار عاطفی منفی چه به عنوان شوخی و چه برای ایجاد ارتباط خودداری کرد زیرا این کلمات نه تنها کمکی به کودک نمی کند بلکه راه های فعالیت او را بسته و از انجام بعضی کارها که گاهی برای موفقیت او لازم است باز می دارد

هم چنان که گفته شد در ایجاد اعتماد به نفس خانواده مهم ترین نقش را ایفا می کند. عدم تشویق به موقع، کمبودها، نقاط ضعف ها را بزرگ شمردن ،شمارش شکست کودک، ندادن مسئولیت به او، ناتوان معرفی کردن او در انجام کارها، تحقیر کردن کودک به واسطه یک خصوصیت جسمی مثل کوتاهی قد، همه و همه می تواند اعتماد به نفس او را پایین آورده و کودک را از مثبت اندیشی باز دارد.

« جیمز آلن» می گوید:« تو همانی که می اندیشی» .« کارل راجرز» روانشناس انسانگرا نیز در زمینه تقویت اعتماد به نفس درکودک، عقیده دارد وقتی کودک مورد تأیید پدر و مادر و معلم خود قرار می گیرد، در خود احساس ارزش می کند و خود را با تمام توانایی ها و ناتوانایی ها می پذیرد و دیگران را نیز به راحتی پذیرفته و با آنان ارتباط برقرار می نماید.

«ژان ژاک روسو» نیز معتقد است: «کودک یک شخص است تحقیر و تحکم به شخصیت کودک آسیب می رساند و مانع رشد و پیشرفت او می گردد و اعتماد به نفس او را از بین می برد.» تشویق باید به موقع و به اندازه صورت گیرد، زیرا تشویقی که رنگ رشوه به خود بگیرد علاوه بر زیان های فراوان ، اثرات سوء نیز خواهد داشت که سبب یأس و دلسردی در کودکان می شود.

سیب، تحقیر

والدین باید توجه کودکان را به توانایی های مثبت آنان جلب کرده و آنها را بزرگ جلوه دهند. از تحقیر و سرزنش آنان خودداری کرده ،گاهی نیز از تغافل استفاده کنند و فرصت دهند تا آن ها ضعف های خود را جبران نمایند. او را در کارهای خانواده سهیم کنند و احساس ارزشمندی را به او بیاموزند و برای ایجاد اعتماد به نفس به آنان فرصت دهند که عواطف خود را بروز و حتی از والدین خود انتقاد نمایند و با عکس العمل تند والدین مواجه نشوند. والدین نبایستی در بین فرزندان خود تبعیض قائل شده و یا به مقایسه بپردازند چون باعث گوشه گیری کودک در دراز مدت خواهد داشت.

گاهی کودکان اعتماد به نفس را از رابطه ای که بین پدر و مادر خود وجود دارد، می آموزند. محترمانه رفتار کردن والدین با یکدیگر ، تشکر و قدردانی والدین در حضور کودک، عدم انتقاد از یکدیگر، ارزش قائل شدن برای زحمات یکدیگر، قابلیت های مثبت اجتماعی یکدیگر را در خانواده معرفی کردن و ....  باعث می شود ضمن افزایش امید به زندگی در کودکان ،اثرات مثبتی به وجود آید چون همین تفاهم در خانواده موجب اعتماد به نفس در بین فرزندان خواهد شد.

داشتن اعتماد به نفس لازمه یک زندگی موفق است و هیچ اشکالی ندارد اگر هر روز از خدای بزرگ و خودتان که موفقیتی را به دست آورده اید،تشکر کنید.

طنین یاس

تنظیم و تغییر برای تبیان : کهتری

مقالات مرتبط

سئوالات عجیب و غریب کودک

استقلال ، حق اوست

تربیت فرزند با ادب

نقاشی، راز گوی روان بچه ها

قلدری ممنوع!

خیر و شرش به من گره خورده

چاقم ولی احساس دارم

واکسن ورود به اجتماع

عواقب مثبت آزادی بیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.