رسوایی بنی صدر؛ بزرگتر از واترگیت بخش سیاسی-
اعتراض سلامتیان به اعتبارنامه شهید آیت
ماجرای موسوم به «نوار آیت» که در اواخر خرداد و اوایل تیر 59 بحث اصلی جناح های سیاسی شده بود، در اواخر تیر، کمی از تب و تابش کاسته شد. گویی طراحان آن سناریو با مشاهده عدم توفیقشان، از شدت مانور خود کاسته بودند. و نباید از یاد برد که جواب های روشن شهید آیت درباره این ماجرا نقش مهمی در زدودن غبار ایجاد شده داشت.
اما این همه ماجرا نبود. شاید بتوان ضربه قطعی به توطئه گران و ناکام ماندن توطئه را در سخنان شهید آیت در جلسه بررسی اعتبارنامه اش در مجلس جست، سخنانی که پرده از مسائلی تازه برداشت و تقریباً زاویه تاریکی را باقی ننهاد.
پس از انتخاب شهید آیت به نمایندگی مجلس، اعتبارنامه اش مورد اعتراض احمد سلامتیان (یار غار و دست راست بنی صدر) قرار گرفته بود، لذا کمیسیون تحقیقی در این باره تشکیل شده بود و قرار بود گزارش آن در جلسه اول مرداد 59 قرائت شود.
پس از قرائت این گزارش (که در آن به بی پایه بودند اعتراض سلامتیان اشاره شده و اعتبار نامه شهید آیت از نظر اعضای کمیسیون معتبر شناخته شده بود) احمد سلامتیان هم پشت تریبون رفت و باز در اثبات ادعاهایش برای رد اعتبارنامه داد سخن داد تا بلکه بتواند موجبات رأی منفی نمایندگان به این اعتبارنامه را در رأی گیری ای که باید به همین منظر برگزار می شد کسب کند. دفاع شهید آیت از خودش به جلسه بعدی موکول شد.
دفاع شهید آیت از اعتبارنامه اش
فردای همان روز یعنی در دوم مرداد 59، نوبت شهید آیت بود تا پشت تریبون برود و دفاع از خود را با این جملات آغاز کند: و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین. گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند، جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد.» و از قضا او در این نطق حدوداً نیم ساعته اسرار دیگری را هم هویدا کرد که از نظر ضد انقلاب، پرونده جرم های او را سنگین تر می نمود.
شهید آیت در ابتدا با اشاره ای به دلایل حملات گسترده به او گفت: «معلوم می شود ضربتی که من به اینها وارد کرده ام و خواهم گفت که آن ضربت چه بوده آنقدر کاری و موثر بوده که آنها را گیج کرده و دیوانه وار دست به هر کاری می زنند» و سپس با طرح این مسئله که نوار اصلی در اختیار او قرار گرفته است و تفاوت فاحشی میان آن و متن منتشر شده در روزنامه بنی صدر وجود دارد گفت: «اصل مطلب را که چون استخراج کردند و من خواندم اصلاً زمین تا آسمان با این چیزی که در این روزنامه منتشر شده فرق می کند. این روزنامه و این مطلب را من به شما صریحاً بگویم یک عده ای متخصص نشسته اند و تنظیم کرده اند که قطعاً همه شان هم ایرانی نبوده اند. سیا و موساد نشسته اند چون از یک کاه، کوه ساختن خیلی مهم است.»
شخصی که پیش من آمد و با دسیسه قبلی آمد و ضبط صوت هم توی جیبش بود، شخصی است اهل محلات به نام عزت الله کفایتی. این قبل از انقلاب هم پیش من آمده بود. منتها آن موقع ساواکی بود و ما احتیاط می کردیم
روایتی بکر از نحوه عملی شدن توطئه
اما شاید جالب ترین قسمت این نطق مربوط بود به روایت بکر و ناگفته شهید آیت از پشت پرده این سناریو. او در اینجا علاوه بر روایت نحوه عملی شدن سناریو و ضبط نوار، به قسمت هایی از سخنانش در آن جلسه اشاره کرد که در روزنامه انقلاب اسلامی منتشر نشده بود و مبیّن بیشتر توطئه بودن اصل ماجرا بود و آن هم مربوط بود به سؤالات جهت دار مخاطب نوار که اگر شهید آیت انحرافی داشت و در دام می افتاد، توطئه مخالفانش می توانست به خوبی جامه تحقق بپوشد. شهید آیت ماجرا را این گونه روایت کرد:
«شخصی که پیش من آمد و با دسیسه قبلی آمد و ضبط صوت هم توی جیبش بود، شخصی است اهل محلات به نام عزت الله کفایتی. این قبل از انقلاب هم پیش من آمده بود. منتها آن موقع ساواکی بود و ما احتیاط می کردیم و نمی گفتیم که کاری داریم. می گفت بمب دارم و وسایل دارم می گفتیم نابود کن چون به او اعتماد نداشتیم.
بعد از انقلاب هم یک روز آمد و گفت که دانشجویان دانشگاه تبریز اینها را ما متشکل کردیم و اینها دارند از انقلاب فرهنگی مأیوس می شوند و فلان و بهمان. ما هم به این سؤالات جواب دادیم که دیدم چیزی نیست منتها تحریف کردند توی روزنامه ها و حذف کردند. اما مسئله ای از این مهمتر بود. ایشان سؤالات دیگری هم کردند و مِن جمله اینکه: ما می توانیم رجوی را بکشیم، تو چه می گوئی؟ گفتم که خیر، رجوی قابلیت کشته شدن را ندارد و ما هم نمی خواهیم کشته بشود، ما باید مردم را تبلیغ بکنیم. من چون دیدم آن جواب را دادم و گرنه حالا دنباله توطئه را بگویم به چه نحوی می خواستم پیاده بکنم! گفت حالا او را نکشیم، موسی خیابانی را که ممکن است از تبریز بیرون بیاید [رأی بیاورد] بکشیم؟ گفتم آنهم نمی خواهد بکشیم. گفت موسی خیابانی در تبریز رأی می آورد، اجازه می دهید ما برویم در تبریز تقلب بکنیم؟ گفتم که خیر، ما تقلب هم نمی خواهیم، شما [با تبلیغات قانونی] نگذارید آن انتخاب بشود. شاهدش این آقای موسوی [تبریزی] است، دادستان تبریز. این آقای کفایتی پیش ایشان هم رفته و همین سؤالات را کرده.
حالا توطئه چی بود؟ توطئه این بود که فردا من بگویم رجوی را بکش، خودش احساس کرد، خوب شرمش می آمد، خب بکشیم خوب است و آنها می کشند و فلان آقا هم بگوید یکی از تبریز یکی از تهران پیش چند نفر دیگر هم خارج از این مجلس من سراغ دارم که رفته اند چون الان آنها اینجا نیستند [اسم نمی آورم] بعد هم نوار آقای موسوی [تبریزی] و بعد هم نوار بنده که بله، اینها [یعنی انقلابیون خط امامی] توطئه می خواهند بکنند [و می خواهند ترور و تقلب و .. کنند]. از کِی شروع کردند؟ یادتان هست که در تلویزیون موقعی که با آقای بنی صدر مناظره برای انقلاب فرهنگی داشتند ایشان گفت برای ما یک توطئه چیده اند برای چهارده خرداد گفت و همه هم شنیدند باید بالاخره برای این توطئه یک دلیلی بیاورند چه بهتر از دلیل نواری، نوار از آیت و یک نوار از ایشان و چند نوار از جاهای دیگر.»
دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی، در ادامه پرده از وابستگی سازمانی آن شخص هم برداشت و گفت: «صاحب نوار عضو سازمان مجاهدین خلق است و همه می دانند، این که چیزی است مشخص، تبریز می دانند، محلات هم می دانند.»
رسوایی بنی صدر؛ بزرگ تر از رسوایی نیکسون در واترگیت
دربخشی از این نطق، شهید آیت با اشاره به ماجرای واترگیت و ساقط شدن نیکسون به دلیل استراق سمع، و با تأکید بر بزرگ تر بودن این ماجرا از واترگیت گفت: «واترگیت نیکسون به مراتب از این کوچکتر بود ولی نیکسون را ساقط کرد. آن دریک سالن ضبط صوت کارگذاشته بودند ولی در این مورد یک نفر آمده توی خانه من و توی جیبش ضبط صوت بوده است و شما می دانید آدم توی خانه چه جور حرف می زند، توی جلسه خصوصی چه جور حرف می زند توی جلسه عمومی چه جور حرف می زند. من حرف ناحقی نزدم ولی آن کار زشت است. قانون اساسی تفتیش عقاید، استراق سمع و تمام اینها را ممنوع کرده است. بردن حیثیت یک فرد را کجای دنیا اجازه می دهند که توی یک روزنامه صبح بلند بشوی و یک نوار تحریف شده و مونتاژ شده منتشر کند؟» بگذریم که بنی صدر لیبرال و مدعی دائمی قانون و حقوق بشر، هیچ گاه پاسخی به این سؤال نداد.
شهادت دادن موسوی تبریزی و روشن شدن دامنه توطئه
پس از سخنان شهید آیت، نوبت دیگران رسید تا در موافقت یا مخالفت او سخن گفته و ادای شهادت کنند. در این بین، آنچه به ماجرای نوار مربوط می شد، سخنان سید حسین موسوی تبریزی (دادستان وقت تبریز) بود که اتفاقاً با وجود علاقه مند نبودن موسوی تبریزی به شهید آیت، ابعاد توطئه ای را که شهید آیت به آن اشاره نموده بود روشن تر می کرد.
موسوی تبریزی در این جلسه، شهادتش را این گونه ادا کرد: «جریانی که آقای آیت گفتند، بنده با توجه به اینکه هیچ سابقه آشنائی و رفاقت با آقای آیت ندارم و فقط در جریانات عمومی ایشان را دیدم، شهادت ما این است که همان آقائی که پیش ایشان آمده بود همان شخص پیش من آمده بود درهمان روزهائی که هنوز این توطئه بزرگ به دست آقایان کشف نشده بود [کنایه به اصطلاحی که طرفداران بنی صدر به کار می بردند] همان روزها بود.
ایشان در دادگاه انقلاب اسلامی تبریز پیش من آمده و گفت مطالب خیلی خصوصی دارم چون در دادگاه انقلاب اینجا دانشجویان کار می کنند و با ما همکاری می کنند اینها چون مرا می شناسند و هیچکس نباید بداند که من با شما ارتباط دارم وقت خصوصی بدهید تا به خانه بیایم، من هم وقت دادم و ایشان دو جلسه به خانه ام آمد.
هر چند من مظلوم واقع شده ام و اگر شکایت بکنم چیزی برای بنی صدر باقی نمی ماند، ولی وقتی فقیه عادل ما می گوید بروید با ایشان میثاق وحدت ببندید ... من نظرم این است که باید به نظر امام عمل کنیم
خدا شاهد است. پروردگار عالم را به شهادت می طلبم و در روز قیامت هم حاضرم بگویم تمام این سؤالاتی که اینجا شد و در روزنامه ها نوشته وسؤالاتی که در روزنامه ها نوشته نشده درباره ترور آقای رجوی، درباره ترور آقای خیابانی، درباره اینکه چرا آقای بنی صدر با گروه ها باید مذاکره و مصاحبه در رادیو و تلویزیون بکند درباره بحث آزاد، بحث درباره تمام این سؤالات شد ولی بحمدالله من آنطوری که عقیده ام هست نه اینکه سیاست بازی کرده باشم گفتم بحث آزاد خوب است باید باشد با ترور مخالفم و می خواست مردم را علیه آن ساختمانی که جنبش تبریز [سازمان مجاهدین خلق شاخه تبریز] هست بسیج کند آنجا حتی گفت ما می توانیم کارهائی بکنیم و چه بکنیم و چه فلان ... و گفت ما به هیچ گروهی وابسته نیستیم و باید مخفی باشیم و اصرار می کرد که من عده ای از نیروهای کمیته ها و سپاه را در تبریز نیرو دارم. این شهادت من است که عرض می کنم.»
به این ترتیب ابعاد بیشتری روشن شد از توطئه بزرگی که شهید آیت علیه بنی صدر طراحی نکرده بود بلکه ضد انقلاب، علیه شهید آیت و انقلاب طراحی کرده بودند.
البته در این جلسه، با آنکه کسانی چون محمد خاتمی و عطاءالله مهاجرانی به اعتبارنامه شهید آیت رأی ممتنع دادند و کسانی چون بازرگان و یدالله سحابی و محمد مجتهد شبستری و ابراهیم یزدی و سلامتیان و صباغیان و غضنفرپور و سامی و عزت الله سحابی هم رأی منفی به گلدان رأی گیری انداختند، ولی اعتبارنامه شهید آیت با اکثریت آرا تصویب شد.
محکی بر ولایت پذیری شهید آیت
در همین ایام اتفاقی رخ داد که محکی جدی بود بر التزام شهید آیت به ولایت فقیه. ماجرا از این قرار بود که در همین ایام که متن تحریف شده نوار، محل مانور ضد انقلاب شده بود، اصل نوار از طریقی به دست اعضای حزب جمهوری رسید و با پیاده کردن آن، سند محکمی پیدا شد علیه بنی صدر و روزنامه تحت امر او که دست به تحریف و تهمت زده بودند. آقای بادامچیان (که در آن زمان عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود) قضیه را این گونه به خاطر می آورد:
«نوار را دادیم به آقای شهید جواد مالکی پیاده کرد و متن را آورد به شورای مرکزی و گفت اصلاً آقای آیت این بحث ها را که بنی صدر می گوید مطرح نکرده است ... آقای دکتر محمود کاشانی گفت: "این بهترین موقعیت برای کوبیدن قانونی بنی صدر است و حق دکتر آیت است که علیه بنی صدر به دیوان عالی کشور شکایت کند. چون بنی صدر سخنان او را تحریف کرده است."
همه این نظر را تأیید کردند. آقای بهشتی گفتند: "چون بنی صدر رئیس جمهور است، باید این مسئله را ابتدا در محضر امام مطرح کنیم و از امام اجازه بگیریم." ... آقای بهشتی خدمت امام رسید و سپس گزارش دیدارشان را با امام به شورای مرکزی حزب دادند.
ایشان گفتند: "امام بعد از عرایض من فرمودند: اگر بشود، شما یک میثاق وحدتی با آقای بنی صدر ببندید. من کارهای بنی صدر را توضیح دادم و گفتم آقای آیت می خواهد شکایت بکند و حق هم دارد ولی ما نظرمان این بود که چون مسئله مهم است شما در جریان باشید. امام دوباره فرمودند: من نظرم این است که اگر میثاق وحدتی با آقای بنی صدر ببندید خوب است."
آقای بهشتی به [حاضران در] جلسه گفت: "حالا نظر شما چیست؟" سر و صدای بعضی دوستان درآمد. ... از آقای آیت پرسیدند نظر شما چیست؟ این بزرگوار هم گفتند که "هر چند من مظلوم واقع شده ام و اگر شکایت بکنم چیزی برای بنی صدر باقی نمی ماند، ولی وقتی فقیه عادل ما می گوید بروید با ایشان میثاق وحدت ببندید ... من نظرم این است که باید به نظر امام عمل کنیم." که این موضع انصافاً موضع خیلی مهمی بود که شهید آیت به رغم آن همه مظلومیتی که از بنی صدر دیده بود در پیش گرفت.» (سیره شهید بهشتی، نشر شاهد، صفحه 426)
پایان ماجرا و سرافرازی شهید بصیر
به این ترتیب مسئله نوار خاتمه یافت و حقانیت شهید آیت در همان زمان روشن شد و بعدها نیز آیندگان با روشن شدن مسائلی دیگر، بیشتر به بصیرت نافذ این شهید مظلوم ایمان آوردند؛ شهیدی که خود در همان کنفرانس مطبوعاتی راجع به نوار، با آگاهی به خطرات راهی که در پیش گرفته، گفته بود: «این مبارزه را ادامه می دهیم و آنها نمی توانند شخصیت من را ترور کنند، مگر اینکه جسم مرا ترور کنند.»
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تنظیم:سعید آقازاده