تبیان، دستیار زندگی
می‌توان این مجموعه كوچك را با متن بی‌مانندش، به دنیای بد نوشتن تقدیم كرد تا یاد بگیریم چگونه باید خوب بنویسیم و كدام داستان‌های كوتاه را با چه ویژگی‌هایی دوست داشته باشیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چاکریم جناب سروان!

تقدیم به چند داستان کوتاه

فضای «تقدیم به چند داستان كوتاه» كمی عجیب و غریب است. عجیب از آن‌ نظر كه از میان چهار داستان كوتاه موجود در كتاب، دو تای از آنها كاملا از فضایی فانتزی ‌تخیلی برخوردارند و دو تای دیگر آنقدر واقعی و دلنشین از كار درآمده‌اند كه به زحمت می‌توان باور كرد آنچه می‌خوانیم ساخته و پرداخته ذهن خیال‌پرداز یك نویسنده است.

البته این تركیب امر بدی نیست كه اتفاقا سبب می‌شوند هر طیف و سلیقه‌ای از میان داستان‌های محدود كتاب، با یكی كنار بیاید و از خواندن آن لذت ببرد. دو تا از داستان‌های كتاب فوق‌العاده‌اند، اما یكی از همین دو تا، حتی بهتر از آن دیگری است. داستان اول (آمرزش) شروع غافلگیركننده‌ای دارد.

در‌ حالی كه دو شخصیت (مرد و دختربچه‌)، آغازگر داستان هستند و حتی مرد با نام عبدالله به خواننده معرفی می‌شود، اما به همین سرعت نیز رها می‌شوند و به جای آنها با شخصیت اصلی داستان (مرتضی) همراه می‌شویم تا به دنیای یك نویسنده و روزنامه‌نگار ناكام قدم بگذاریم. گرچه مرد و دختربچه نیز پس از این، مانند دو فرشته، گاه و بی‌گاه در داستان ظاهر می‌شوند تا عاقبت مرتضی را به آمرزش الهی برسانند.

می‌توان این مجموعه كوچك را با متن بی‌مانندش، به دنیای "بد نوشتن" تقدیم كرد تا یاد بگیریم چگونه باید خوب بنویسیم و كدام داستان‌های كوتاه را با چه ویژگی‌هایی دوست داشته باشیم

شهسواری كه خود، نوشتن را از روزنامه‌نگاری شروع كرده، زاویه دید مناسبی را برای نمایش فقر و فلاكت یك روزنامه‌نویس و دنیای متشنج و ناهماهنگی كه در آن گرفتار است و همینطور فساد مخفی و موجود در برخی مدیران مطبوعاتی برگزیده و به‌درستی توانسته این دنیای شوریده را به تصویر بكشد.

با این حال انگار اصلا در "آمرزش"، دنیای آدم‌های مطبوعاتی و شیوه برخورد و كارشان، بهانه‌ای است برای نقب‌زدن به زندگی گذشته مرتضی كه قاری قرآن بوده و مایه دل‌گرمی و افتخار پدر و امروز هم كه به این بی‌بند و باری و خانه‌بدوشی افتاده، پروردگار این بنده برگزیده‌اش را از خاطر نبرده و محافظان و راهنمایانی را برای هدایت و حمایت و در نهایت آمرزش او به خدمت می‌گیرد.

نثر داستان درست به شكل گزارش‌های مطبوعاتی نوشته شده تا تاثیر و تجربه حضور شهسواری در حیطه روزنامه‌نگاری به چشم آید. "آمرزش" در واقع داستانی ارزشی - انتقادی در باب كشف و بررسی مسیر انسان و نقد روشنفكری و تاكید و ستایش باورهای مذهبی است.

داستان پایانی كتاب (تقدیم به چند داستان كوتاه) بهترین قصه مجموعه است كه ادای دینی به گزیده‌ای از بهترین داستان‌های كوتاه و بخصوص عاشقانه ایرانی است كه به قدر لزوم به آنها پرداخته نشده و این داستان‌های بی‌نظیر و ماندگار، متاسفانه مهجور و قدرنادیده مانده‌اند.

شهسواری كه خود، نوشتن را از روزنامه‌نگاری شروع كرده، زاویه دید مناسبی را برای نمایش فقر و فلاكت یك روزنامه‌نویس و دنیای متشنج و ناهماهنگی كه در آن گرفتار آمده، انتخاب کرده است

گرچه دو داستان دیگر كتاب با عناوین "زبرتر از خواب، نرم‌تر از بیداری" و "چاكریم جناب‌سروان" از فضاهایی وهم‌آلود و انتزاعی برخوردارند و تا حدی مخاطب را در ارتباط‌گیری با داستان‌ها و موقعیت‌هایشان آزار می‌دهند، ولی بس‌كه توصیف و تشریحات، ملموس و باورپذیر و زنده خلق شده‌اند، خواننده بی‌آنكه انتظار معقولی از داستان‌ها داشته باشد، آنها را تا انتها دنبال می‌كند.

در داستان «زبرتر از خواب، نرم‌تر از بیداری» در فضایی انتزاعی شاهد یك جنایت یا عشق نافرجام در اولین سالگرد یك زوج جوان هستیم با چند پایان متفاوت و باز تا خواننده یكی از آنها را به سلیقه خود برگزیند.

داستان "چاکریم جناب سروان" با آن طنز هجوآمیز و بی‌آزارش، در حقیقت هجو پاورقی‌های پلیسی در نشریات خانوادگی زرد است كه معمولا با دنباله‌های طولانی و روند غیرقابل‌باور و اعجاب‌انگیز پرونده‌های جنایی، توجه خوانندگان بسیاری را به خود جلب می‌كنند.

می‌توان این مجموعه كوچك را با متن بی‌مانندش، به دنیای "بد نوشتن" تقدیم كرد تا یاد بگیریم چگونه باید خوب بنویسیم و كدام داستان‌های كوتاه را با چه ویژگی‌هایی دوست داشته باشیم.

شهسواری مجموعه داستان "کلمه‌ها و ترکیب‌های کهنه" و رمان های "پاگرد" را در کارنامه دارد . وی به تازگی رمان "شب ممکن" را نیز وارد بازار نشر کرده است.


گروه کتاب تبیان: محمد بیگدلی