تبیان، دستیار زندگی
واضح است که منظور از خلق جنیان و انسان هایی برای جهنم، بدین معنی نیست که هدف از خلقت آن ها، فرستادن آن ها به جهنم است بلکه به فرمایش علامه طباطبائی «معنایش این است که خدای تعالی از آنجایی که سرانجام حال بندگان خود را می داند و از اینکه چه کسی سعید و چه کس
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غافلان ، شوم بختان دو عالم

غفلت

یکی از گروه هایی که در قرآن کریم به شدت مورد مذمت قرار گرفت و عاقبت شومی برایشان پیش بینی شده است، غافلان و انسان های بی خبر هستند. قرآن کریم می فرماید: « وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (1) ؛ و حقا که ما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریده ایم، زیرا که دل ها دارند ولی (حقایق را) بدان نمی فهمند و چشم ها دارند ول بدان (به عبرت) نمی نگرند و گوش ها دارند ولی بدان (معارف حقه را) نمی شنوند، آن ها مانند چهار پایایند، بلکه گمراه ترند و آن ها همان غافلانند».

واضح است که منظور از خلق جنیان و انسان هایی برای جهنم، بدین معنی نیست که هدف از خلقت آن ها، فرستادن آن ها به جهنم است بلکه به فرمایش علامه طباطبائی «معنایش این است که خدای تعالی از آنجایی که سرانجام حال بندگان خود را می داند و از اینکه چه کسی سعید و چه کسی شقی است، همین سعادت و شقاوت مورد اراده او هست، لکن اراده تبعی، نه اصلی. (2) به عبارت دیگر چون سعادت و شقاوت انسان ها در اختیار خود آن هاست، اگر کسی زمینه های شقاوت و بدبختی خود را با کفران ابزار شناختی که خدا در اختیارش قرار داد و نیز غفلت از خدا و آیات او، مهیا نمود، خدا طبق سنت جاری خود او را به همان سمتی که اراده نموده است، می برد. سخنان امامان نیز به شدت از غفلت پرهیز داده شده است. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: « الغفلة اضر الاعداء »(3) و در حدیث معراج خداوند به رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم خطاب فرمود: «یا احمد! جعل همّک همّا واحدا فاجعل لسانک لساناً واحداً و اجعل بدنک حیاً لا تغفل عنی، من یغفل عنی لاابالی بایّ واد هلک؛ ای احمد! همت خود را واحد و متوجه یک چیز (خواسته های خدا) قرار بده و زبانت را یک زبان (صادق و به دور از انفاق) قرار بده و بدنت را در حالی که از من غافل نیستی زنده بدار؛ هر کس که از من غافل شود، باکی ندارم که در چه وادی هلاک شود» (4) بنابراین یکی از دغدغه های هر مسلمانی باید دوری از غفلت باشد.

راه خلاصی از غفلت :

انسان مؤمنی که به خطرات ناشی از غفلت آگاه است، هیچ گاه تحت تأثیر جمعیت غافل قرار نمی گیرد و به فرموده امیرالمومنین علیه السلام: «ان کان فی الغافلین کتب فی الذاکرین و ان کان فی الذاکرین لم یکتب من الغافلین». (5) ایشان کسانی هستند که حتی کسب و کار نیز باعث غفلت آن ها نمی شود و به قول قرآن کریم: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» (6) ؛ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‏دارد .

اگر کسی محبت خدا در دلش افتاد و به خدا عشق ورزید، فراگیری علم از پیامبر و اهل بیتش علیه السلام و بردباری عاقلانه و عمل نمودن به فرمان های الهی و سفارش ائمه برایش آسان شده و بدین وسیله به جایی می رسد خدا نیز او را دوست دارد،
ای فرزند آدم :غفلت چرا؟

از این عبارات بخوبی می توان پادزهر غفلت را که همان ذکر خدا در همه حالات است. کشف نمود و به خاطر شفا بخش بودن ذکر الهی است که خداوند متعال خطاب به همه مؤمنان می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید».(7)

آیا سزاوار نیست که با این هشدار دلسوزانه امام صادق علیه السلام که فرمود: «ان کان الشیطان عدوا فالغفلة لماذا»؟ (8)  ؛ با وجود دشمنی چون شیطان غفلت چرا؟

متنبه شویم و با یاد خدا خود را در قبال بلاها و آسیب ها بیمه نماییم؟ قدر باقیمانده عمر را بدانیم و همانند حضرت زین العابدین علیه السلام از خدا درخواست نماییم: «و استعملنی بطاعتک فی ایام المهلة» و به جای نابود کردن سرمایه بی بدیل عمر با غفلت و مشغولیت های بی فایده با اطاعت  خدا، عاقبت نیک و بهشت برین را به دست آوریم.

محبت خدا، نهایت خیر دنیا و آخرت

یکی از فرازهای بلندی که باید توجه جدی به آن نمود، همین دعای امام سجاد علیه السلام است، ایشان می فرماید: « خداوندا! برای نیل به محبت راهی آسان برایم بگشا و بوسیله آن خبر دنیا و آخرت را برای من تکمیل نما». در حقیقت در این دعا عرضه می دارد که محبت به تو، کیمیایی است که هر کس آن را داشته باشد تمام خوبی ها را داشته و همه خیرات دنیوی و اخروی را به طرف خوش جلب می کند، بنابراین از آسان ترین راه ممکن آن را نصیب من فرما.

برای تبیین رابطه بین محبت خدا و جلب خیر و نیکی، لازم است توضیحی کوتاه درباره خیر و خوبی داده شود. بسیاری از مردم گمان می برند که خیر و برکت به زیادی اموال و اولاد آن هاست در حالی که قرآن این دو را فتنه می داند نه خیر «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَة» (9) ؛ بدانید که دارایی ها و فرزندان وسیله آزمایش شمایند.

و انسان در صورتی سعادتمند است که در برابر وظایفی که از ناحیه اموال و اولاد متوجه اوست، برآید. پس خیر چیز دیگری است. روایتی از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که این ابهام را برای ما روشن می کند، ایشان می فرماید: «و لیس الخیر ان یکثر مالک ولدک و لکن الخیر ان یکثر عملک و عملک و یعظم حلمک» (10). بنابراین، علم و حلم و عمل، خیر واقعی هستند، اما نکته اینجاست که تحصیل آن ها بسیار دشوار است. اگر کسی محبت خدا در دلش افتاد و به خدا عشق ورزید، فراگیری علم از پیامبر و اهل بیتش علیه السلام و بردباری عاقلانه و عمل نمودن به فرمان های الهی و سفارش ائمه برایش آسان شده و بدین وسیله به جایی می رسد خدا نیز او را دوست دارد، چرا که قرآن فرموده: «إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ» (11) ؛ اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا او نیز شما را دوست بدارد . معلوم است کسی را که خدا دوستش بدارد، همه خوبی ها را به سویش سرازیر می کند.

منبع : ره توشه راهیان نور (مروری بر دعای مکارم اخلاق) .

تنظیم : محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

1- اعراف، آیه 179.

2- ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 437.

3- غرر الحکم، ص 265.

4- الجواهر السنیة، ص 388.

5- نهج البلاغه، خطبه 193.

6- نور، آیه 37

7- احزاب، آیه 41.

8- امالی صدوق ، ص 7.

9- انفال، آیه 28.

10- مجموعه ورام، ج1، ص 125.

11- آل عمران آیه 31.