تبیان، دستیار زندگی
سلسله مقالاتی درباره بررسی نیازمندیهای طلاب در ورود به عرصه های اجتماعی بخش دوم: جریان شناسی حق و باطل
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طلبه و جامعه (قسمت دوم)

سلسله مقالاتی درباره بررسی نیازمندیهای طلاب در ورود به عرصه های اجتماعی

(بخش دوم: جریان شناسی حق و باطل)

حضور پرشور مردم در راهپیمایی 22 بهمن

جریان شناسی حق و باطل

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی دیگر از لوازم و نیازمندیهای طلاب در ورود به عرصه های اجتماعی جریان شناسی حق و باطل است چرا که پدیده های اجتماعی از یک حالت برخوردار نیستند؛ بلکه می بایست آنها تقسیم بندی نمود یکی از بهترین تقسیم بندی ها تقسیم به حق و باطل است. چنانچه قرآن کریم این گونه به تاریخ می نگرد:

«ذلک بأنّ الله هو الحق و أنّ ما يدعون من دونه هو الباطل و أن الله هو العلي الکبير»

و درباره ارسال انبیا می فرماید:

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمْ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمْ الْبَيِّنَاتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (2)

برای درک بهتر ضرورت جریان شناسی توجه شما را به چند مقدمه جلب می نمایم:

1. نگاه به گذشته دور نه تنها وا پس نگري نيست، بلكه استوار كردن قدم براي حركت آينده است تا روشن تر و بهتر بتوان آينده را ديد.(3)

2. جريان شناسي حق و باطل، نوعي نگرش قرآني به تاريخ است كه جوامع در دو قطب حق و باطل سازماندهي مي شوند. زيرا در طول تاریخ، همیشه مبارزه حق و باطل، مسئله اي اساسی و مهم بوده است. با اين رويكرد، تاريخ، عرصه جنگ ميان جبهه حق و جبهه باطل است و جوامع مختلف براساس ميزان بهره برداري از هدايت الهي و يا دوري از ولايت خداوند در اين جبهه نقش آفريده اند.

3. براساس آموزه‌های دینی، حق در اتصال به خداوند متعال و باطل در دوري از ولايت و هدايت الهي معني

مي يابد از اين رو تنها راه سعادت، راه توحید و تمسک به رسول و ولی خدا است تا بواسطه تمسك بدانها مسير حق پيموده شود. لذا گرفتاري در دام شيطان، مسير باطل و ضلالت خواهد بود. از تأكيد فراوان ادعيه بر طلب معرفت حجت حق(4) اين مطلب روشن مي‌شود كه شناخت خط و مشي ولی خدا مهمترين معيار و ملاك براي شناخت حق از باطل و تنها راه رسیدن به سعادت مادي و معنوي است. انسان مومن پس از آنکه خود را شناخت، و به ضرورت وجود امام عصر و بهره مندی از آن حضرت، معرفت يافت، در فتنه‌ها و گرداب‌ها حق را می فهمد و به حق‌شناسي نائل مي‌شود. بعد از این براي آن كه در فتنه‌ها و گرداب شبهه‌ها گم نشود به روی دیگر

حق شناسی یعنی باطل‌شناسي نياز پیدا مي‌کند تا سره را از ناسره تشخيص دهد و حق را از باطل باز شناسد و با يك بررسي دقيق راه‌هاي منتهي به حق و كژراه‌هاي منتهي به باطل را بشناسد. پس در سعادت دو نوع شناخت و بصيرت نهفته است: حق‌شناسي، باطل‌شناسي.

4. سنت الهي تقابل حق و باطل همواره جاري بوده و خواهد بوداز اين رو همه ما نيز در اين مبارزه نقش آفرين هستيم. لذا شناخت مؤلفه هاي حق و باطل و شناخت جريانهاي حق و باطل در سير تاريخ، در بصيرت افزايي و حضور بصيرانه انسان مؤمن در عرصه هاي سياسي و اجتماعي بسيار مهم و اساسي است. و بدون آن نمي‌توان راه و روش صحيح و اساسي مبتني بر حق را شناخت، برگزيد و از آن پيروي‌كرد.

5. همچنين شفاف‌سازي جريانات و پرده‌برداري از چهره انديشه‌هاي اجتماعي و تبارشناسي جريانات فكري در راستاي تقابل حق و باطل، افراد و جوامع را در راستاي بررسي و‌ گزينش بهترين انديشه ها و جريان ها، ‌كمك مي‌كند.

و در مقابل، جوانان را در پنهان‌كاري و روشن نبودن انديشه‌ها و چهره‌ها، كه آنان را دچار سرگرداني و سردرگمي‌كرده، يا همواره در شكّ و ترديد و بي‌اعتمادي باقي گذاشته است و يا به صورت تصادفي خود را به يكي از انديشه‌ها و جريانات، وابسته مي‌كنند؛ بدون آنكه هيچ‌گونه شناخت و آ‌گاهي از پيشينه و تبار آن داشته باشند؛ بيمه مي كند. زيرا جريانشناسي حق و باطل نوعي بصيرت سياسي واجتماعي است كه مؤمن را از غفلت، ساده لوحي و بازي در پازل دشمن باز ميدارد و به نقش تاريخي خود پي مي برد..

6. تأكيد قرآن كريم بر جريان شناسي جبهه حق (انبياء) و جبهه باطل (شياطين) خود گواه روشني بر اهميت اين موضوع است. همچنين از جمله توصيه‏هاى بزرگان دين، جريان‏شناسى است. در نگاه پيامبر اعظم صلی الله علیه و آله جريان‏شناسى ويژگى خردمندترين انسانهاست؛ بنده‏اى كه خدايش را شناخته از او اطاعت كند، نيز دشمنش را بشناسد با او مبارزه كند. (5) چنين انسانى، زمان‏شناسى آماده است، غافلگير نمى‏شود (6)  و شبهات بر او هجوم نمى‏كند. (7) امّا فرد ناآگاه دچار لغزش مى‏شود، چه اينكه؛ مَن جَهَلَ موضع قدمه زلّ. (8)

مولاي متقيان «علي بن ابيطالب علیه السلام» را مي فرمايد:

«همانا آغاز فتنه‌ها، در هواپرستي و بدعت‌گذاري در احكام آسماني است. نوآوري‌هايي‌كه قرآن با آن مخالف است و‌ گروهي با دو انحراف ياد شده، بر‌ گروه ديگر سلطه و ولايت يابند ‌كه بر خلاف دين خدا است. پس اگر باطل با حق مخلوط نمي‌شد، بر طالبان حقّ پوشيده نمي‌ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص مي‌گشت، زبان دشمنان قطع مي‌گرديد. اما قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي‌گيرند و به هم مي‌آميزند، آنجاست‌ كه شيطان بر دوستان خود چيره مي‌گردد و تنها آنان‌ كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند، نجات خواهند يافت». (9)

و باز مي‌فرمايد:

«به خدا سوگند،‌ كلمه‌اي از حق را نپوشاندم، هيچ‌گاه دروغي نگفته‌ام، از روز نخست به اين مقام خلافت و چنين روزي خبردار شدم... حق و باطل هميشه در پيكارند و براي هر‌كدام طرفداراني است. اگر باطل پيروز شود، جاي شگفتي نيست، از ديرباز چنين بوده و اگر طرفداران حق اندك‌اند، چه بسا روزي فراوان ‌گردند و پيروز شوند. اما‌ كمتر اتفاق مي‌افتد‌كه چيز رفته باز‌گردد.» (10)

به همين دليل، بحث از جريان شناسي حق و باطل در يك برنامه تربيتي و فكري جامع، امري ضروري و حياتي است و برای ورود به عرصه های اجتماعی لازم و ضروری است براي اينكه نقش تاريخي هر جريان شناخته شود تا بازيگران امروز و آينده جايگاه خود را در جبهه حق و باطل بيابند. لذا طلاب با شناخت جریان های حق و باطل نقش آفرینی بسیار سنجیده و دقیقی را خواهند داشت.

مقام معظم رهبری خطاب به علما و روحانیت می فرماید:

«بايد دشمنی‌ها را شناخت. مشكل ما اين است. اينكه بنده مسأله بصيرت را برای خواص تكرار مي‌كنم، به خاطر اين است. گاهی اوقات غفلت مي‌شود از دشمنی‌هایی كه با اساس دارد مي‌شود؛ اينها را حمل می‌کنند به مسائل جزیی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همين معنا را داشتيم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند - كه من اسم نمی‌آورم؛ همه مي‌شناسيد، معروفند - كه اينها نديدند توطئه‌ای را كه آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفكرانی كه تحت تأثير غرب بودند، مغلوب تفكرات غرب بودند، طراحی مي‌كردند؛ توجه نكردند كه حرف‌هایی كه اينها دارند در مجلس شورای ملیِ آن زمان مي‌زنند، يا در مطبوعات‌شان مي‌نويسند، مبارزه با اسلام است؛ اين را توجه نكردند، مماشات كردند. نتيجه اين شد كه كسی كه مي‌دانست و مي‌فهميد - مثل مرحوم شيخ فضل‌اللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اينها حساسيتی پيدا نكردند؛ بعد خود آنهایی هم كه به اين حساسيت اهميت و بها نداده بودند، بعد از شيخ فضل‌اللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتك آنها قرار گرفتند و سيلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرويشان را از دست دادند. اين اشتباهی است كه آنجا انجام گرفت؛ اين اشتباه را ما نبايد انجام بدهيم.» (11)

منابع:

1. الحج، 62.

2. بقره/213.

3. نهج البلاغه، نامه 31.

4. ابن بابويه (شيخ صدوق)، كمال‌الدين و اتمام النعمه، ج2، ص512.

5. الحياة، ج 1، ص 132؛ الا و انَّ اعقل الناس عبد عرف ربَّهُ و اطاعَهُ و عرف عدوّه فعصاهُ

6. كافى، ج 8، ص 23. امام على علیه السلام؛ من عرف الايام لم يغفل عن الاستعداد

7. الحياة، ج 1، ص 96. امام صادق علیه السلام؛ العالم بزمانه لاتهجم عليه اللوابس

8. همان، ص 142 امام على علیه السلام

9. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 50، صفحه 103

10. همان، خطبه 16، صفحه 59

11. بیانات رهبر معظم انقلاب در ديدار خبرگان ملت اسفند 88


نویسنده: سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان

تنظیم: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان