تبیان، دستیار زندگی
چرا فیلم های مبتذل، این همه مطرح هستند و بهترین اکران ها را می گیرند؟ خب، لابد کسانی هستند که دارند این کار را می کنند و این دست های پنهان و آشکار، شریک جرم این سینما هستند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه می کنه این سینمای مبتذل!؟

سینمای مبتذل

یک.

همه ما دوست داریم که سینمایی قوی، تاثیرگذار، فرهنگی و البته جذاب و پرمخاطب داشته باشیم. کیست که چنین آرزویی نداشته باشد؟ از هر کسی که بپرسید، بدون شک پاسخی مثبت به این آرزو خواهد داد. پس چرا ما سینمایی فرهنگی، جدی و پرمخاطب نداریم؟ چون همیشه قرار نیست که آرزوهای ما، به واقعیت تبدیل شوند. برای تبدیل آرزو به هدف و نتیجه ای خاص، نیاز به برنامه ریزی عملیاتی و روزانه و ماهانه داریم. جز این اگر باشد، باید فاتحه سینمای فرهنگی و جدی را خواند و این آرزوی دوست داشتنی را، با خود به نزدیکی های گور برد.

دو.

چه کار باید کرد؟

پاسخ این سئوال روشن است و قرار نیست که ما هم این وسط، چرخ را بار دیگر اختراع کنیم: اکران فیلم های فرهنگی و جدی و جذاب، باید حرفه ای تر دنبال شود و دستان کسانی که دنبال سینمای مبتذل و پولساز هستند، آن هم به بهای نابودی ارزش های جدی و حرفه ای و فرهنگی سینما و جامعه هنری و جامعه مصرف کننده این تولیدات هنری، از تصمیم گیری ها و عرض اندام ها کوتاه شود. تعارف چرا؟ وقتی که در این سینما، فیلمی مثل افراطی ها ساخته می شود و کارگردانش، در سیمای ملی این نظام، می آید و سینه سپر می کند و از دسته گلش، دفاع جانانه ای هم می کند و حق را به خودش می دهد، چه می توان گفت؟ وقتی کمدی های عجیب و غریب، که با هیچ اصل و اصولی سازگار نیستند، پرده ها را به اشغال خودشان در می آورند، چه می توان گفت؟ وقتی که مسئولان سینمایی هم، مثل نقل و نبات، مجوز ساخت صادر می کنند، باز هم چه می توان گفت؟ دست کسانی که نباید در کار باشد، در کار توزیع و اکران فیلم ها است و این دست ها، باید کوتاه شود. تعارف و کوتاهی در این اتفاقی که باید بیفتد، باعث و بانی همین وضعی می شود که داریم می بینیم.

در ماه های نزدیک به خودمان، فیلم هایی روی پرده اکران سینماها رفتند و مورد استقبال قرار گرفتند که ما را کمی امیدوار کردند؛ آثاری چون طلا و مس، چهل سالگی و … . فیلم های خوب دیگری هم در راه هستند. پس، می توان فیلم جدی و فرهنگی تولید کرد و پول تولید شده برای این فیلم ها را هم، به جیب تهیه کننده محترمش برگرداند، نمی شود؟ وقتی که سینمای فرهنگی و جدی ما، چنین توانایی ای را دارد، پس چرا باید فیلم های غیرجدی و مبتذل و سطح پایین، نوبت اکران بگیرند؟ و بهترین سینماها را در اختیارشان داشته باشند؟ و ده ها چرای دیگر…

سه.

در ماه های نزدیک به خودمان، فیلم هایی روی پرده اکران سینماها رفتند و مورد استقبال قرار گرفتند که ما را کمی امیدوار کردند؛ آثاری چون طلا و مس، چهل سالگی و … . فیلم های خوب دیگری هم در راه هستند. پس، می توان فیلم جدی و فرهنگی تولید کرد و پول تولید شده برای این فیلم ها را هم، به جیب تهیه کننده محترمش برگرداند، نمی شود؟ وقتی که سینمای فرهنگی و جدی ما، چنین توانایی ای را دارد، پس چرا باید فیلم های غیرجدی و مبتذل و سطح پایین، نوبت اکران بگیرند؟ و بهترین سینماها را در اختیارشان داشته باشند؟ و ده ها چرای دیگر…

و اینجا است که صدای یکی مثل جواد نوروزبیگی، تهیه کننده، بلند می شود که از این وضع، شکوه و شکایت می کند و دستش، جایی هم بند نیست؛ کسی که آثاری در خور توجه تولید کرده و کارنامه قابل قبولی در این حیطه هم دارد.

چهار.

همه ما، آرزوی سینمایی فاخر و فرهنگی و تاثیرگذار را داریم که حتی در سطح بین المللی هم، حرف هایی برای گفتن داشته باشد. برای این آرزو، نمی توان نشست و دست روی دست گذاشت. حتی اگر بهترین اتومبیل ها را، در جاده ای سنگلاخی بیندازید، از رفتن باز خواهند ایستاد. مسئولان، باید این جاده سنگلاخی را آسفالت کنند، تا ماشین های جدی سینمای ایران، یارای رفتن در آن را داشته باشند. اگر چنین کاری نکنند و صرفا، از این آرزو حرف بزنند، آنگاه است که می توان ادعا کرد که آن ها نیز، خود مانعی در این راه بزرگ هستند و این، حقیقتی است که جای تعارفی، نمی تواند داشته باشد. ما، آرزوی سینمایی اینچنینی را داریم و هر کسی که مانع این آرزوی جمعی ما شود، از نظر ما مطرود و مغضوب خواهد بود؛ حتی اگر پشت میزی نشسته باشد و نشان مسئولیتی بر شانه داشته باشد...


عیسی محمدی

گروه سینما و تلویزیون تبیان