تبیان، دستیار زندگی
در روزگار افول قدرت صفویان، افاغنه کرمان را به خاک و خون کشیدند و نادرشاه افشار هم وقتی به کرمان رسید دستور گردن زدن مردم بی‌گناه را صادر کرد و یکی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از قلعه دختر تا دقیانوس

کرمان

«از قلعه دختر تا دقیانوس» نوشته محمد دانشور با مقدمه محمدابراهیم باستانی‌پاریزی تحقیق و تدوین بخشی از تاریخ و تحولات اجتماعی یكصد ساله اخیر شهر كرمان (از مشروطه تا انقلاب اسلامی) است.

در این کتاب چگونگی تاسیس موسسات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی شهر كرمان و همچنین كارنامه دوران فعالیت این موسسات مورد بررسی قرار گرفته است.

در بخش هایی از این کتاب چگونگی گسترش شهر كرمان از قلعه دختر ـ واقع در جنوب شرقی شهر كرمان ـ تا بقایا و آثار شهر معروف «دقیانوس» واقع در جنوب غربی شهر، همچنین گوشه‌هایی از وقایع و اوضاع عمومی شهر كرمان در ادوار گذشته به ویژه یك قرن اخیر، اسامی كسانی كه در تحولات نقشی داشته‌اند، علل افزایش بی‌رویه جمعیت بازگو شده است.

مطالب كتاب در چهار بخش اصلی سامان یافته كه از آن جمله عبارت‌اند از:

موقعیت جغرافیایی، بنای اولیه شهر كرمان، آثار تاریخی، محدوده شهر، محله‌ها، شهرداری كرمان، اعضای شورای شهر، نمایندگان مجلس، انجمن زرتشتیان، سازمان اتوبوسرانی، استانداران، دادگستری، ادارات دولتی مختلف، بیمارستان‌ها، معادن و آثار فیروزه، مساجد، زیارت‌گاه‌ها، موسسات خیریه، كاروانسراها و مطالب دیگر.

در روایات اساطیری آمده‌است که کیخسرو "کرمان" و "مکران" را به رستم بخشید. همچنین نشانه‌هایی از فرمانروایی "بهمن" بر این خطه می‌دهند و اینکه در زمان هخامنشیان کوروش کرمان را تبعید گاه "نبونید" (پادشاه مغلوب بابل) قرار داد

کرمان در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است. در مدارک تاریخی و جغرافیایی، از منطقه کرمان، با عناوین مختلفی مانند: کارمانیا، ژرمانیا، کرمانیا، کریمان، کارمانی، کرمانی و بوتیا یاد شده است. برخی نیز نام قدیم کرمان را "گواشیر" خوانده‌اند. گفته می‌شود؛ گواشیر همان (کوره ‌اردشیر) یا شهر اردشیر بوده ‌است که به تدریج به (گواشیر) تبدیل شده‌است. این شهر به واسطه آن که در قدیم شش دروازه داشته به شهر شش دروازه نیز مشهور بوده ‌است.

"قلعه دختر" و "قلعه اردشیر" از آثار دوران ساسانی، در مشرق شهر کنونی کرمان - که هنوز خرابه‌های آنها موجود است – گواه بر این نکته است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعه‌ای مهم وجود داشته‌است.در روایات اساطیری آمده‌است که کیخسرو "کرمان" و "مکران" را به رستم بخشید. همچنین نشانه‌هایی از فرمانروایی "بهمن" بر این خطه می‌دهند و اینکه در زمان هخامنشیان کوروش کرمان را تبعید گاه "نبونید" (پادشاه مغلوب بابل) قرار داد. گفته اند کرمان آخرین پناهگاه یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده‌ است.

کرمان در طول تاریخ، دوران حکومت های مختلفی را تجربه کرده است. حکومت هایی مانند: سامانیان، دیلمیان، آل بویه و سلاجقه. و در تمام این دوران شهر روی آرامش به خود ندید.

در روزگار افول قدرت صفویان، افاغنه کرمان را به خاک و خون کشیدند و نادرشاه افشار هم وقتی به کرمان رسید دستور گردن زدن مردم بی‌گناه را صادر کرد و یکی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت

سلاطین صفوی از ۹۱۵ هجری، کرمان را به تصرف خود درآوردند. در ۱۰۰۵ هجری، گنجعلیخان از سوی صفویه به حکومت کرمان رسید که بر اثر تدبیر و تداوم حکومت او، شهر مدتی روی آسایش و آرامش دید و زمانه برای ترقی و آبادانی مناسب شد.

در روزگار افول قدرت صفویان، افاغنه کرمان را به خاک و خون کشیدند و نادرشاه افشار هم وقتی به کرمان رسید دستور گردن زدن مردم بی‌گناه را صادر کرد و یکی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت. نادرشاه افشار و عمال او هنگام تسخیر آن در سال 1160 هجری ضمن غارت و چپاول اموال این مردم رنجدیده بسیاری مردان آن را سربریده و از سر آنان مناره‌هایی ساختند. محله پامنار که هنوز هم به همین نام خوانده می‌شود یادگار آن فاجعه و تجدید کننده خاطرات تلخ آن جنایت تاسف انگیز می‌باشد.

کرمان به دلیل حمایت از آخرین بازمانده زندیه (لطفعلی خان زند) گرفتار خشم آغامحمدخان قاجار شد که به روایت تاریخ، هفت من (به روایتی بیست هزار جفت و به روایتی دیگر هفتاد هزار جفت چشم) از مردم بی پناه در آورد! اگر چه جانشینان او تلاش کردند تا با اعزام حاکمانی مدیر و مدبر همچون محمداسماعیل خان نوری «وکیل الملک» و «ابراهیم خان ظهیرالدوله» به باز سازی شهر کرمان، و تحبیب قلوب بپردازند، و با برپایی آثاری چون مجموعه ابراهیم خان، گذشته‌ها را به نسیان و فراموشی بسپارند، اما ظاهراً این اقدامات نتیجه نداشت و آن جنایات از یاد و خاطره مردم پاک نشد.


گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی