تبیان، دستیار زندگی
تلاش و کوشش سرمایه سعادت انسان و عامل نیل به کمال است و سستی و بی حالی به ویژه اگر در امور عبادی و مسیر بندگی باشد، باعث بدبختی و حسرت او خواهد شد. البته معمولاً انسان ها در امور دنیوی خویش سرحال و پرتلاش ظاهر می شوند، ولی ممکن است به علل مختلفی در وظایف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کسالت در بندگی

تنبلی

اصولاً در فرهنگ اسلام، کسالت در هر امری که نفع انسان در اوست، ولو امور دنیوی، مورد مذمت قرار گرفته، به گونه ای که امام باقر علیه السلام فرمود: «همانا من مردی را که از امر دنیوی خویش کسالت می ورزد، مبغوض می دارم، زیرا او در امر آخرتش بیشتر کسالت خواهد ورزید»1

تلاش و کوشش سرمایه سعادت انسان و عامل نیل به کمال است و سستی و بی حالی به ویژه اگر در امور عبادی و مسیر بندگی باشد، باعث بدبختی و حسرت او خواهد شد. البته معمولاً انسان ها در امور دنیوی خویش سرحال و پرتلاش ظاهر می شوند، ولی ممکن است به علل مختلفی در وظایف عبادی خود کوتاهی ورزند. حضرت علی علیه السلام فرمود: «ان ابغض الرجال الی الله تعالی لعبد و کله الله الی نفسه جائراً عن قصد السبیل سائراً بغیر دلیل ان دعی الی حرث الدنیا عمل و ان دعی الی حرث الآخرة قصر»2

در این روایت نورانی حضرت امیر علیه السلام سه چیز را عامل مبغوض شدن در نزد خدای متعال بیان فرموده اند: اول، کسی که از راه میانه و صحیح منحرف شده است؛ دوم، کسی که در مسیری و انجام کاری بدون دلیل محکم، قدم می گذارد؛ سوم، کسی که اگر او را برای سود دنیوی بخوانند، عمل می کند، اما اگر همین شخص را برای منفعت و پاداش اخروی دعوت نمایند، کوتاهی می ورزد. چنین افرادی را خداوند به خود واگذار می کند و هر گاه چنین شود، در آخرت و تعیین بهشتیان از میان مردم، آن ها جز حسرت نصیبی نخواهند برد.

داشتن بصیرت لازمه عبادت

برای پیشگیری از تنبلی و کسالت در امور دینی و اخروی بینایی و بصیرت و تشخیص رضایت الهی در تمام امور زندگی لازم است ، زیرا   در مسیر پر فراز و نشیبی که شیطان در کمین نشسته است، کوچک ترین غفلت و اشتباهی چه بسا ممکن است انسان را به دره بدبختی پرت نماید. البته شرط اصلی داشتن بصیرت و تشخیص صحیح، آن است که انسان حقیقتاً طالب رضایت خدا و سعادت اخروی خود باشد و گرنه در قرآن کریم در مورد قوم ثمود آمده است که: «ما قوم ثمود را با ارسال انبیاء هدایت نمودیم ولی آنها کوری و جهالت را بر هدایت پسندیدند».3 اگر کسی به خاطر دلبستگی به دنیا، به دنبال فرمان های الهی نرفت و یا اینکه پس از فهمیدن دستورهای پروردگار به آن ها عمل ننمود، خود را به ورطه هلاکت انداخته و برای بدبخت شدن، نباید جز خود را ملامت نماید. اگر آگاهی از خیرات نهفته در عبادات نباشد البته که آن را مایه وبال و سختی خواهیم یافت و در انجام آن کوتاهی خواهیم کرد .

تلاش و کوشش سرمایه سعادت انسان و عامل نیل به کمال است و سستی و بی حالی به ویژه اگر در امور عبادی و مسیر بندگی باشد، باعث بدبختی و حسرت او خواهد شد.
ثواب

اگر کسی این مسئله را با عمق جان درک کند که خدای حکیم و علیم دستوری صادر نمیکند مگر اینکه دنیایی از خیر و سعادت در آن نهفته است مطمئنا در به جا آوردن اعمالش دقت بیشتری خواهد کرد ممکن است بگویید بسیار از این صحبت ها شنیده ایم و آموخته ایم و در عمل ما و علاقه مان به عبادت تأثیری نداشته است خوب بله شنیدن کی بود مانند عمل کردن و به چشم دیدن این مثل این است که کسی نقشه گنجی به شما بدهد و بگوید به دنبال آن برو تا بیابی و شما باور نکنید و بگویید ای بابا اگر بود که دیگران میافتند بدون اینکه تلاشی بکنی،شما باید بروید ببینید اگر نبود بعد شکوه کنید در زمینه عبادت هم همین است ما همه چیز میدانیم راه و نقشه منظم و دقیق چیده شده است اما کو دست قدرتمندی که دیوار جهالت ها و تنبلی ها را با کلنگ اراده فرو بریزد و دنیایی از نور و غنیمت ها به دست بیاورد ؟ شما میخواهید عارف باشید میخواهید بدانید در پس پرده شگفت خلقت چه نهفته است اما نمیخواهید نیم شبی از رختخواب گرم خود فاصله بگیرید و گرد و غبار دل با آب دیده بشویید و جلایی دهید دل را تا انعکاس یابد در آن نور حق.

یا شاید در باورتان نمیگنجد که آن همه خیر و سعادت دنیا و آخرت در همین امور ساده نهفته باشد عزیزان فراموش نکنید که طرف صحبت شما خداست او که غنی بالذات و راستگو ترین راستگویان است چرا باور نمیکنید؟

در کتاب های روانشناسی که بسیاری از جوانان ما بیشتر از قرآن خدا و روایت نورانی ائمه اطهار به آن ها اعتقاد دارند مدام شعاری میدهند که "باور کنید تا ببینید" شک و تردید که از وسوسه های آن ابلیس ملعون است را از خود برانید و بدانید که خواهید رسید به ان چه که خدای متعال وعده اش را داده از امور دنیوی و اخروی باور کنید ، ثروتمندی خدا را حسش کنید و خود را به او نزدیک کنید تا بی نیاز شوید چطور اگر یکی از آشنایان خود را در رفاه و نعمت میبینید در برابر او نا خود آگاه دست و پایت را گم میکنی و تملقش را میگویی که نکند شما را از نظر عنایت خود دور دارد و ثروت خدایی را که هر که هر چه دارد از او دارد را نادیده میگیرید ؟ خوب این چه باور کردنی است و چه اعتقادی است حاشا به ایمان ما و مسلمانیمان !! دقت کنید عزیزان ببینید چقدر ما از خدایمان دوریم چقدر در عباداتش کاهل و بی بهره هستیم . این مسلمانی نیست شرک است بی اعتقادی است . (دقت کنید)

محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

1- کافی، ج 5، ص 85.

2- نهج البلاغه، خطبه 103.

3- فصلت، آیه 17.

4.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.