حجاب مختص زنان !!!
حجاب و پوشش در جامعه دینی ما از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و خانواده ها اغلب سعی می کنند از کودکی ارزش این مسئله را برای فرزندان خود تفهیم کنند. در این میان شیوه های آموزشی و رفتاری مربی و خانواده می تواند نقش بسزایی را در موفقیت انتقال مفاهیم داشته باشد . چه اینکه اگر از روش های صحیح استفاده نشود شاید حتی نتایج عکس نیز داشته باشد و جوانان را از پرداختن به وظایفشان در این زمینه دلزده نماید . در این مطلب دو دیدگاه را مورد بررسی قرار داده و شرح می دهیم که از طریق این دو نظریه چطور می توان انتقال دهنده های خوبی برای تفهیم موفق پوشش باشیم.
از منظر جامعهشناسی فرهنگی 3عنصر اساسی در فرهنگ وجود دارد؛ عنصر اول عنصرشناختی و باورهاست.
عنصر دوم، عنصر احساسی و تمایلی است؛ یعنی آن باور یك احساس مثبت و یك احساس مطلوب داشته باشد و عنصر سوم ما هم همان بعد رفتاری است. اصطلاحا ما میتوانیم تمامی كالاها و فراوردههای فرهنگی اعم از كتاب، مجله، فیلم، عكس، سریال و هر چیز دیگری كه تحت عنوان كالای فرهنگی یا فراورده فرهنگی قرار میگیرد یا حتی رفتارهای فرهنگی مثل با حجاب بودن یا بیحجاب بودن یا بدحجاببودن و یا پوشش ناقص داشتن یا پوشش كامل داشتن را به لحاظ حجاب در این رده قراردهیم. پس ما 3نظام مشخص را باتوجه به آن سه عنصر یا سه مولفه فرهنگی میتوانیم ترتیب بدهیم یا بازشناسی كنیم؛ «نظام باورهای فرهنگی»، «نظام تمایلات و ترغیبات فرهنگی» و «نظام رفتارها، فراوردهها و كالاهای فرهنگی».
بحث این تئوری این است كه اگر ما قرار است یك پیام فرهنگی به جامعه مخابره كنیم یا ارزشی را در جامعه گسترده كنیم اولی بر این است كه به ترتیب از نظام اول به نظام سوم حركت كنیم؛ یعنی باید در ابتدا روی نظام باورها و شناخت افراد كار كنیم. انطباق آن با مسئله حجاب این است كه تمامی آیات و روایات و استدلالهایی كه به مسئله حجاب برمیگردد؛ استدلالهایی كه حجاب را برای یك خانم و حتی یك آقا ضروری و موجه جلوه میدهد، از داخل و متن دین قابل استخراج هستند، حتی معطوف و ناظر به استدلالهای ملی، دلایل ملی یا هویت ملی ما میتوانند باشند. تمامی این نقطهنظرات را در این بخش، نظام باورهای ما باید به افراد منتقل كند.
در نظام دوم ما به گونهای باید نظامسازی كنیم كه احساس زیباییشناختی افراد در قالب فراوردههای فرهنگی، این حس را منتقل كند؛ مثل یك مجسمه، عكس، كتاب، تصویر، یك قطعه شعر زیبا و نقاشی كه بتواند آن باور و حس زیبا را به ایجاد یك حس مثبت در درون فرد معطوف كند؛ یعنی زیبایی آن باور را برای آن فرد و در جان جامعه بتواند جایگزین و نهادینه كند. در نهایت هم ما باید انتظار داشته باشیم كه اگر عنصر اول نظام اول را تشبیه به زمین میكنیم عنصر دوم ما تشبیه میشود به درختی كه در این زمین میروید و عنصر سوم میوهای است كه این درخت میدهد.
بنابراین اینها توالی منطقی دارند و برای اینكه یك پیام فرهنگی نهادینه شود به طریق اولی باید قطعا اول زمین مناسبی را فراهم كنیم، روی آن زمین بعد از ریختن بذر، باید كاشت، داشت و برداشت مناسبی داشته باشیم و بعد بذر یا درخت مناسبی را برای ثمر دادن در آن بنشانیم و در نهایت وقتی آن درخت در آن زمین كاشته میشود از آن درخت انتظار دادن میوههای متناسب با آن درخت و آن زمین را خواهیم داشت. اگر این توالی منطقی رعایت شود میتوانیم انتظار داشته باشیم كه پیامهای فرهنگی در جامعه نهادینه بشود.
طبیعی است كه «اختلال» وقتی به وجود میآید كه ما این توالی را رعایت نمیكنیم، یعنی یا نظام باورهای ما مغفول واقع میشود یا در آن اهمال اتفاق میافتد و یا در آن نقص اتفاق میافتد، آن جامعیت تزریق باورها در آن اتفاق نمیافتد و مثلا ناگهان ما وارد مرحله دوم میشویم یا اصلا نه، یكدفعه از مرحله سوم شروع میكنیم؛ یعنی یكسری كالاها و فرآوردههای فرهنگی میدهیم كه قبل از آن كارهای هنرمندانه انجام ندادهایم تا آن حس زبیاییشناختی درباره حجاب در افراد ترغیب شود. یا اینكه قبل از آن اصلا ما باورهای متناسب را به آنها ندادهایم كه بخواهیم اجازه دهیم ظرفیتسازی در مورد حس زیباییشناختی در آنها اتفاق بیفتد.
بنابراین شما در هر مرحلهای اگر بخواهید میانبر بزنید و این ترتیب و توالی منطقی را رعایت نكنید در همه پیامهای فرهنگی و از جمله حجاب و عفاف میتوانیم این انتظار را داشته باشیم كه آن فرد به طور ناقص از لحاظ فرهنگی جامعهپذیر شود یا فرهنگپذیری در آن خیلی بد و با اختلال اتفاق بیفتد؛ یعنی اختلال فرهنگی به وجود میآید.
برای توضیح بیشتر پدیده حجاب و عفاف در جامعه، خوب است از تئوری سیستمها هم استفاده كنیم، طبق تئوری سیستمها اگر یك تعریف حداقلی از سیستم بخواهیم بدهیم میگوییم «سیستم» عبارت است از مجموعه عناصری كه با یكدیگر در ارتباطند و میخواهند هدف خاصی را محقق كنند. این یك تعریف ساده و حداقلی است.
تربیت یک فرزند دختر یا پسر عفیف و مقید به پوشش مناسب تنها با گفتگوی عملی و عنوان کردن خوبی ها و بدی ها میسر نیست . بلکه خانواده و جامعه باید با حمایت از یکدیگر زیر ساخت های مناسبی را برای آن فراهم کنند
اگر این سیستم بخواهد روی نظام فرهنگی اعمال شود و شما اگر بخواهید پیام فرهنگی خاصی را از درون این نظام فرهنگی بیرون بیاورید باید یك مجموعه عناصر داشته. مثل خانواده كه یك عنصر در نظام فرهنگی است كه كار جامعهپذیری فرهنگی و انتقال ارزشها و باورها را انجام میدهد. مدرسه، دانشگاه و رسانههای ارتباط جمعی همه عناصر دیگری هستند و به همین ترتیب ما این عناصر را میتوانیم داخل سیستم شناسایی كنیم. نظریه سیستمها میگوید این عناصر نه تنها باید وجود داشته باشند بلكه باید با هم ارتباط سیستماتیك هم داشته باشند. و وقتی در پیام رسانی ضعف دیده می شود که اشكال اساسی در این قسمت ارتباطی دیده می شود. و در نهایت بعد از اینكه عناصر، ارتباط سیستماتیك با هم برقرار كردند قرار است هدفی تبیین شود.
لذا برای نهادینه شدن حجاب باید اصولی و از بن و ریشه اقدام شود . تربیت یک فرزند دختر یا پسر عفیف و مقید به پوشش مناسب تنها با گفتگوی عملی و عنوان کردن خوبی ها و بدی ها میسر نیست . بلکه خانواده و جامعه باید با حمایت از یکدیگر زیر ساخت های مناسبی را برای آن فراهم کنند و تربیت را از پایه و اساس مستحکم و مستدل به صورت موجه شکل دهند . با توجه به نظریه سیستم ها اگر خانواده و اجتماع در یک سو با یکدیگر گام برندارند و در یک جهت آموزش ندهند نمی توانند مفاهیم با ارزشی مثل حجاب را به نحو احسن انتقال دهند . و یا بر طبق نظریه فرهنگی تا یک مفهوم به صورت باور در نیاید و یا زیبا قلمداد نشود نمی توان انتظار داشت تا مورد استقبال قرار گیرد . لذا باور ها باید از کودکی شکل بگیرد و با الگوهای دوست داشتنی زیبا و جذاب نیز تلقی شود تا تمایل افراد را به خود جلب کند .
ما به عنوان پدر و مادر تا چه حد بر باورهای فرزندمان کار کرده ایم و در انتخاب محیطی که ارزش های همسو با خانواده داشته باشد دقت نموده ایم؟
دكتر شهلا باقری- ایران
فراوری: کهتری
مقالات مرتبط