تبیان، دستیار زندگی
چرا گفته اند سوره واقعه، سوره ای روزی افزاست؟ شاید بتوان گفت از آنجا که محتوای این سوره شریفه، پیرامون احوال روز قیامت است، لذا به شرط تدبر در آیات کریمه آن، قاری قرآن، متاثر از معانی آن گردیده، این تاثر وی را به سوی پاسداشت حقوق الهی و تقوا پیش می راند د
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نسخه ای برای زندگی خوب هوشمندانه

زندگی یک نردبان و خلق آویزان از آن(طنز)

در نقل است که ؛ پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بر مرکبی سوار و عازم مکانی بودند که "عربی" از ایشان پرسید چه کرداری نیکوتر از همه  کردارهاست؟ حضرتش فرمودند: «اطعام الطعام و اطیاب الکلام» گویی منظور حضرت این بود که بهترین کار، سیر کردن گرسنگان است  و زیبایی گفتار و بیان.

حقیقتاً که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این کلام  کوتاه نمکین، گل گفت و در سفت، چرا که گاه باشد که سخن زیبا از طعام طوبی در کام خوشتر افتد!

حقیقتاً که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این کلام  کوتاه نمکین، گل گفت و در سفت، چرا که گاه باشد که سخن زیبا از طعام طوبی در کام خوشتر افتد!

از آن جمله؛ دوشینه ناخواسته در محفلی درآمدم که خطیبی از خطبای شهر به منبر شد و کلام آغاز نمود ، در طلیعه سخن؛ گفت: خواندن سوره "واقعه"(1)  دو اثر بارز دارد.

1- آنکه برای روزی و گشایش رزق مفید است ؛ یعنی هر که مداومت نماید بر قرائت این سوره از آثار آن خوش روزی شدن است.

(حال دلیلش چیست؟ نمی دانیم! اما اجمالاً شاید بتوان گفت: چون این سوره از آنچه در قیامت اتفاق می افتد؛ سخن می گوید، طبیعی است انسان متدبر در آیات کریمه این سوره، متاثر از معانی آن می گردد. چون متاثر از معانی آن سوره شد ، تلاش می کند به خطا نرود، توبه نماید، تقوی پیشه سازد و همواره در مسیر مستقیم باشد و چون اینگونه بود در زمره آیه شریفه "وَمَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا   وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ "(طلاق-2و3) قرار می گیرد، یعنی هر آنکس که تقوی پیشه ساخت، خدا راه فراری به روی او می گشاید و از جایی روزیش می دهد که روی آن حساب نکرده بود . شاید قرائت سوره واقعه چنین خاصیتی دارد، چرا که بعضی سوره ها جزء اذکار و ذکرهایی هستند که برای جهتی خاص مفیدترند و تاثیر تامی در آن جهت خاص دارند و برای خواندن سوره واقعه چنین اثر را نقل کرده اند).

2- خاصیت دیگری که سوره واقعه دارد آن است که انسان را از غفلت خارج می سازد، و تنبّه برای انسان ایجاد می نماید.

غفلت یعنی اینکه انسان در حرکت است و فعالیت، اما اداره این حرکت و فعالیت به دست خودش نیست، شخص دیگری او را به این سو و آن سو می برد.

آن خطیب می گفت امشب ، شب شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء است روز جنگ احد (2) و (جنگ احد، جنگی است که با غفلت، پیروزیها به شکست تبدیل شد)

اما داستان شهادت حضرت حمزه از زبان قاتل "وحشی" از این قرار است:

نمایی از فیلم یوسف پیامبر

وقتی که مسلمانان پیروز شدند و پیروزمندانه به مکه آمدند «وحشی» همان غلام سیاهی که حضرت حمزه را به شهادت رسانید نیز توبه کرده بود و به مکتب نجاتبخش اسلام در آمد و مسلمان شد، پیامبر نیز از خون او درگذشت و "وحشی" نیز چون سایر مسلمانان در خدمت اسلام و پیامبر گرامی اش درآمد، روزی از روزها؛ پیامبر که در جمع اصحاب؛ اجلال نزول داشتند از "وحشی" که در مجلس حاضر بود، پرسید "وحشی" جریان شهادت عمویم حمزه سیدالشهداء را برای ما نقل کن.

وحشی هم اجابت کرد و گفت: هند جگرخوار در قبال آزادی من از بندگی و تطمیع من به پرداخت درهم و دینار، از من خواست تا ابتدائاً شما را بکشم و اگر نشد علی بن ابیطالب را و اگر نشد حمزه سیدالشهداء را. بنابراین در جنگ احد حاضر شدم و نقشه ها ریختم تا نخست شما را بکشم اما هرچه کردم نتوانستم از حلقه حفاظتی عبور کنم، یاران و اصحاب شما ، بویژه علی بن ابیطالب چون نگین شما را در میان گرفته و هوشیارانه مراقب شما بودند و امکان نفوذ به سمت شما هرگز نمی بود، بنابراین اندیشه کردم، دیدم حمله به شما برابر است با کشته شدن خودم، از این رو از کشتن شما صرف نظر کردم و به سوی علی رفتم و در نزدیکی علی که قرار گرفتم ، دیدم همانگونه که شمشیر می زند هوشیارانه اطراف خود را به دقت می نگرد، به صورتی که نزد خود گفتم ، پیش از هر گونه تحرکی ، به دیار نیستی ، می شتابم و باز هم نقض غرض است، از این رو از کشتن علی نیز، صرف نظر کردم، ناگزیر به سراغ حمزه آمدم، دیدم او رو به جلو می جنگد و از اطراف و پشت سر خود کاملاً غافل است، به خود گفتم این خوراک کار من است از پشت سر نزدیک او شدم و  با ضربه مهلکی از دور، پهلوی او را شکافتم  و او مدتی در خون خود می غلتید ، تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد  و به دیدار خدای بزرگ شتافت و  شقاوتی که تاریخ مثل آن را ندیده است ، اتفاق افتاد و "هند" جگرخوار مادر معاویه بن ابی سفیان، جگر نازنین حضرت حمزه سیدالشهداء را از سینه خارج ساخت و به خوردن آن اقدام نمود.

پس از سخنان «وحشی» حضرت رو به اصحاب فرمودند: (یاران من) ببینید "وحشی" از غفلت عموی من استفاده کرد و او را به شهادت رساند (غفلت نورزید تا دشمن درون و برون بر شما مسلط نشود)

البته این سخن نیز گفتنی است که ، شب شهادت حضرت حمزه، پیامبر او را خواستند و به او فرمودند! عموجان؛ می‌توانی از نزد ما بروی و همراه ما فردا به سفر نیایی. حضرت حمزه از کم و کیف قضایا پرسیدند؟

پیامبر در جواب فرمودند: فردا به سویی ره می سپری که بواسطه آن به درجات عالیه ای خواهی رسید، آنجا بود که حمزه اعلام رضایت کرد و در روز احد به مقام سیدالشهدائی نائل گردید و در نقل است حضرت زهرای مرضیه مسافت بین مدینه تا احد را که راه کمی هم نیست طی می کرد و به زیارت قبر عمویش حضرت حمزه می آمد و اولین تسبیحی که در اسلام ساخته شد، همان تسبیحی بود که حضرت زهرای مرضیه از خاک مزار حضرت حمزه سیدالشهداء تهیه فرموده بودند و این نکته نیز گفتنی است : پیش از شهادت ابا عبدالله الحسین سیدالشهداء ، سنت این بود که از خاک مزار حضرت حمزه برای سجده ، بهره مند می شدند ، لیکن پس از شهادت حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) قرار بر این شد که از آن پس ، خاک مزار حضرت امام  حسین (علیه السلام) نقش جبین شود.

نوشته آقامیری – دین و اندیشه تبیان


پاورقی ها:

(1)  اعمال زیر را برای وسعت رزق و هموار شدن امور و حل و گشایش معضلات آن بخوان : اللئالی المخزونه فی قواعد المرموزة المکنونة المنقولة : عن العلامة محمد باقر المجلسی عن مولانا و سیدنا زین العابدین علیه السلام : « اذا کان اول الشهر یوم الاثنین فابدأ « اذا وقعت » مرة واحدة ، و فی الیوم الثانی مرتین و هکذا الی یوم الرابع عشر ، أربعة عشرة مرة ، و فی کل خمیس إقرأ الدعاء مرة واحدة لتوسعة الرزق ، و تسهیل الامور المشکلة ، و اداء الدیون – مجرب غیر مرات – ولیکتم من الجهلاء و السفهاء » .

یا ماجِدُ ، یا واحِدُ ، یا جَوادُ ، یا حلیمُ ، یا حَنّانُ ، یا مَنّانُ ، یا کَریمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها شَعْثی وَ تَقْضی بها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بها شَأنی برَحْمْتِکَ یا سَیِّدی . اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی فیهِ وَ أرْسِلْهُ عَلی اَیْدی خِیارِ خَلْقِکَ وَ لا تُحْوِجْنی اِلی شِرارِ خَلْقک . وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِیْنُونِیَّتِکَ وَ وَحْدانِیَّتِکَ ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیََّ حَیْثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیْهِ یَکُونُ ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَِیْءٍ قَدیرٌ . یا حَیُّ یا قَیُّومُ ، یا واحِدُ یا مَجیدُ ، یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنیُّ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ تَمِّمْ عَلَیْنا نِعْمَتَکَ ، وَ هَنِّئْنا کَرامَتَکَ ، وَ اَلْبسْنا عافیَتَکَ . (?)(?)

علامه محمد باقر مجلسی از مولا و سرورمان حضرت امام زین العابدین علیه السلام نقل می كنند كه حضرت فرمودند :

زمانیکه اول ماه [قمری] روز دوشنبه بود آغاز کن به قرائت سوره واقعه (اذا وقعت الواقعه) . در روز دوشنبه یک بار و در روز بعد دو بار به همین نحو تا روز چهاردهم که چهار ده بار خوانده می شود و در هر پنج شنبه بخوان یک باردعا [ی بالا] را برای توسعه در رزق و آسان شدن امور و کارهای مشکل و ادای دیون - که این بارها تجربه شده - و این را شما از جهال و سفیهان پوشیده بدارید .

1 - السعة و الرزق الشیخ محمد الکلباسی الحائری « قدس سره » : 59 .

2 – الصحیفة الفاطمیة الجامعة ص 178 و 179 .

(2) جنگ اُحُد در سال 3 هجری قمری به وقوع پیوست . این جنگ در نزدیكی كوه احد مقابل شهر مدینه میان سپاه حضرت محمّد(ص) و كفّار قریش روی داد. اهل قریش كه از شكست در غزوه بدر كینه مسلمانان را در دل داشتند با سه هزار مرد جنگی به طرف مدینه حركت كردند . حضرت محمد(ص) با 700 تن از یارانش به مقابله با كفار قریش برخواستند. درجنگ احد حمزه عموی پیامبر اسلام به دست وحشی غلام قریشیان شهید شد. این حادثه تلخ و شایعه مجروح شدن حضرت محمد(ص) روحیه مسلمانان را تضعیف كرد و سستی بر آنان حاكم شد. بدین ترتیب مسلمانان در جنگ احد كه طی دو مرحله انجام گرفت با شكست روبه رو شدند و هفتاد و چهارتن از آنان نیز به شهادت رسیدند.