داستان عکسهای فوری

مجموعه داستان "عکسهای فوری" کتابی است که مخاطب را ناگهان با موجی از داستان روبهرو میکند. کتاب بدون هیچ مقدمهای شروع شده و پس از آوردن داستانهایی از نویسندگانی مانند "کاترین بل"، "رزی تریمن"، "ویلیام بوید"، "ای.ال. دکتروف"، "الکساندر همان" و "لارا ویپنیار" به پایان میرسد.
مخاطب از آغاز تا پایان کتاب دچار احساس نیاز به مقدمه، مؤخره و معرفی است. احساس نیاز به دانستن اینکه این شش نویسنده با داستانهایشان چرا باید در کنار هم قرار بگیرند؟
متاسفانه کتابهای بدون شناسنامه سنتی است که معمولا در مجموعه شعرها و مجموعه داستانهای ترجمه شده، به صورت مکرر مشاهده میشود.
خواننده تا پایان کتاب از این احساس رهایی پیدا نمیکند و به ناچار با متن اصلی روبهرو میشود.
آنچه باقی میماند
این مجموعه با داستان "آنچه باقی میماند" از کاترین بل آغاز میشود. داستان بیوهزن پیری به نام میبل که دچار نوعی آلزایمر شده است. پسرش، او و زن و بچهاش را رها کرده و به آمریکا رفته است. تنهایی، میبل را دچار ترسی عصبی و تراژیک میکند. این احساس که چیزها دارند تمام میشوند و آرام آرام در حال محو شدن هستند او را فرا گرفته است. غافل از این که مدتهاست چیزهای دور و برش تمام شده و از بین رفتهاند.
مخاطب از آغاز تا پایان کتاب دچار احساس نیاز به مقدمه، مؤخره و معرفی است. احساس نیاز به دانستن اینکه این شش نویسنده با داستانهایشان چرا باید در کنار هم قرار بگیرند؟
میبل در حال کندن باغچهی خانهاش با استخوانهای جنازهای روبهرو میشود. استخوانهایی که فکر میکند متعلق به همسرش است. همان همسری که سوزاندهشدن جنازهاش را شخصا مشاهده کرده بود. فراموشی در کل داستان رسوخ پیدا میکند.
میبل مدام همه چیز را فراموش میکند. از خانه بیرون میآید، به مدرسهی نوهاش میرود، نوهاش سالهاست که از آن مدرسه رفته است. در شهر رها میشود به امید دیدن عروسش تا اینکه عروسش را میبیند. آن چه میماند داستان فراموشیها و باقیماندههای ذهن میبل است. آن چه که باقیمانده است چیزی جز این داستان نیست. نسرین طباطبایی مترجم این داستان است.
عکسهای فوری
"عکسهای فوری" نوشتهی ویلیام بوید به ترجمهی شقایق نظرزاده عنوان داستان بعدی این مجموعه است. این داستان شرح کوتاهی از وضعیت آونگوار یک هنرمند جوان، مبتدی و شکستخورده به نام بتانی است. بتانی به امید راهیابی به روزنههای موفقیت در هنر، در یک گالری شروع به کار کرده است اما به زودی متوجه میشود که این گالری هم از سردرگمیهای او نمیکاهد. او پروژهی جدید عکاسیاش را به نام "رنج خوشبینی" شروع کرده است که با یک عکاس حرفهای مواجه میشود.
"عکاسی مرده... عکاسی که واقعنماییاش را از دست داده... عکاسی که قدرت جادوییاش را از دست داده است." بتانی احساس میکند که دارد در این پروژه هم شکست میخورد و محیط گالری را مسبب اصلی این امر میداند. به همین دلیل از گالری بیرون میآید و در محیط واقعی شروع به عکاسی میکند.
دلقک آستاپوو
سومین داستان این مجموعه با نام "دلقک آستاپوو" داستانی خلاقانه است از رزی تریمن، با ترجمهی کامران غبرایی. داستان رییس ایستگاه کمتردد راهآهن آستاپوو در شوروی سالهای 1910 میلادی، که دچار شکست عشقی شده است. شکستی که او را به ورطهی ناامیدی و پوچی رسانده است. در این وضعیت، یک روز قطاری وارد ایستگاه میشود و "لئو تولستوی" که به همراه دختر و وکیلش، برای استراحت به آن شهر آمدهاند، از قطار پیاده میشوند. حضور تولستوی در آن جا باعث میشود داستان مذکور دچار لحظات و موقعیتهای جذابی شده و خواننده را تا پایان با خود همراه کند.
داستان رییس ایستگاه کمتردد راهآهن آستاپوو در شوروی سالهای 1910 میلادی، که دچار شکست عشقی شده است. شکستی که او را به ورطهی ناامیدی و پوچی رسانده است
ویکفیلد
ای.ال. دکتروف خالق داستان بعدی این مجموعه، یعنی "ویکفیلد" است. داستان وکیل پرنفوذ و خانوادهداری با نام ویکفیلد که ناگهان تصمیم میگیرد در انباری پارکینگ منزلش تارک دنیا شود. این داستان با ترجمهی نسرین طباطبایی یکی از داستانهای هوشمندانه و دقیق است که میتواند قدرت قلم دکتروف را در داستان کوتاه، به خوبی نشان دهد.
لودا و ملینا
لارا ویپنار در داستان "لودا و ملینا" با ترجمهی بابک مظلومی، خواننده را به دنیای پر از شور آدمهای سالخوردهای میبرد که به آمریکا مهاجرت کردهاند. بیشتر این داستان در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی میگذرد. کلاسی که زبانآموزان آن اکثرا سالخوردهاند. آدمهایی که پس از سالها زندگی، خاطره و تجربه میخواهند زندگی جدیدی را شروع کنند. وسوسهی جوانی، لذت، بازی و حسادت دوباره در وجود آنها رشد کرده است. ویپنار با مرگ یک پیرمرد در کلاس درس و رفتارهای دو زن سالخورده به نامهای "لودا" و "ملینا" وضعیت ذهنی و روحی آشفتهی آنها را به خوبی ترسیم کرده است.
جزیرهها
ترجمهی آخرین داستان این مجموعه با عنوان "جزیرهها" بر عهدهی کامران غبرایی است. الکساندر همان در این داستان، حوادث و وقایع را از زبان کودک کم سن و سالی روایت میکند که همراه خانوادهاش به جزیرههایی نزدیک "سارایوو" و "بوسنی" سفر کرده است.
آنها مهمان عموی خانواده (یولیوس) هستند. داستان با خاطرات یولیوس از استالین، دانشگاه، مسکو، اردوگاه کار اجباری و... که از زبان راوی بیان میشود، پیش میرود. الکساندر همان به خوبی توانسته است موقعیت ذهنی کودکی هراسناک را تصویر کرده و خواننده را با خود همراه کند.
منبع: همشهری الف
گروه کتاب تبیان: محمد بیگدلی