تبیان، دستیار زندگی
عملیات روانی علیه ایران در عراق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عملیات روانی علیه ایران در عراق

تعامل مذهبی ایران و عراق در دو قرن اخیر

آنچه می خوانید تحلیلی بر علل و عوامل فرهنگی جنگ ایران و عراق و همچنین پیشینه ی دینی هر دو کشور به قلم  رسول جعفریان است.

پیشینه تعامل ایران و عراق در زمینه باورهای مذهبی دو کشور ایران و عراق، هر دو با اکثریت شیعه، در کنار یکدیگر واقع شده و طی قرن ها صرف نظر از اقتصاد و نژاد و سیاست، به لحاظ مذهبی با یکدیگر تعامل داشته اند. و چه دلیلی می تواند داشته باشد برادر کشی؟

جنگ ایران و عراق

از این زاویه، تشیع در عراق برآمد و از آنجا به ایران منتقل شد. کوفه مرکز تشیع در قرن اول و دوم، هفتم و هشتم بود و از آنجا به دیگر مناطق، از جمله بغداد و قم انتقال یافت.

1 - تشیع اصیل عراق در چهار مرحله روی تشیع ایران تأثیر گذاشته است:

- تأثیر تشیع قبیله اشعری در قم در قرن دوم، هشتم.

- تأثیر تشیع بغداد (مکتب بغداد و سپس نجف) بر ایران در قرن پنجم و ششم، یازدهم ودوازدهم.

- تأثیر تشیع مکتب حله بر ایران در قرن های هفتم و هشتم، سیزدهم و چهاردهم.

- تأثیر تشیع نجف و جبل عامل بر ایران در قرن دهم و شانزدهم.

در قرن های پیاپی، تشیع به طور عمده در مرکز عراق از بغداد به سمت جنوب در شرق و غرب دجله و فرات تا جنوب این کشور به ویژه در شهرهای مقدس نجف، کربلا، کاظمین و سامرا خود گسترش یافته است.

درست پیش از صفویه، تشیع در حال فراگیر شدن در عراق بود که دولت صفوی در این سوی تشکیل شد و با تسلط تدریجی دولت عثمانی بر عراق، راه نفوذ تشیع در آن بخش به ویژه شمال عراق بسته شد. این زمان شیعیان به عنوان جاسوس دولت صفوی شناخته شده و در محدودیت کامل بودند.

نجف در قرن نهم و نیمه اول قرن دهم، مرکزیت علمی برای شیعه داشت. این زمان، علمای شیعه عرب، اکثریت را داشتند و دانشجویان شیعه عجم در محدودیت بودند.

نخستین عالم برجسته دوره تأسیس صفوی؛ یعنی محقق کرکی (م 940، 1533-1534)در نجف مستقر بود.

اما به زودی به دلیل مشکلات ایجاد شده بین صفویان و عثمانیان، عراق برای عالمان شیعه نا امن شد و به تدریج، این مرکزیت به ایران انتقال یافت.

تشیع در دوره صفوی، به دلیل دستیابی به اکثریت در ایران و آرامش و ثبات سیاسی، مرکز علمی خود را ایران قرار داد. شهرهای تبریز، قزوین و به طور عمده در نیمه دوم این دوره، اصفهان مرکزیت علمی داشت.

با سقوط صفویه در سال 1134-1722 و از میان رفتن امنیت در ایران و نیز سیاست مذهبی نادرشاه، به تدریج مرکزیت شیعه، دوباره به عراق بازگشت. این زمان، مناسبات با دولت عثمانی هم بهبود یافته و عثمانی ها به دلیل توجه به اروپا، سیاست فعالی در این سمت نداشتند؛ بنابراین، علمای شیعه از اواخر قرن دوازدهم، هیجدهم و در قرن های سیزدهم و نوزدهم و پس از آن در عراق مستقر شدند.

2- گسترش تشیع در جنوب عراق در قرن 13 و 19

اگر تشیع در دوره صفوی (907 – 1134 / 1501-1722) در ایران به اکثریت دست یافت، در عراق، طی قرن سیزدهم و چهاردهم، نوزدهم و بیستم، اکثریت عراقی ها به ویژه در جنوب این کشور به تشیع گرویدند. پیش از آن در مرکز عراق، شهرهای نجف و کربلا و کاظمین کاملا شیعه نشین و بخش های مهمی از بغداد و نیز اندکی در جنوب، تشیع حضوری هزار ساله داشت.

گسترش تشیع در میان عشایر جنوب عراق که در اطراف دجله و فرات تا جنوب این کشور زندگی می کردند، معلول شرایط خاصی بود که به لحاظ داخلی و خارجی در دو قرن 13 و 14(18 و 20) وجود داشت.

1 )نخستین عامل، ارتباط نزدیک با دولت مشعشعیان بود که در خوزستان ایران تا نواحی گسترده ای در داخل عراق تسلط داشت. سید محمد فلاح (م 870/1465-1466) شاگرد ابن فهد حلی (م 841/1437) مؤسس آن دولت، یک شیعه افراطی از مکتب حله بود که توانست اتحادیه بزرگی از قبایل را در اطراف خود گرد آورده و خوزستان را تصرف کند. بسیاری از قبایل عرب در این ناحیه مانند «کَعب» و «آل کثیر» و «بنی طُرَف» و... در این دوره کاملا به تشیع گرویدند. این قبایل به راحتی به داخل عراق رفت و آمد داشتند و بسیاری در آن سمت ساکن شدند. بدین ترتیب، این را باید نخستین عامل گسترش تشیع دانست.

پیشینه تعامل ایران و عراق در زمینه باورهای مذهبی دو کشور ایران و عراق، هر دو با اکثریت شیعه، در کنار یکدیگر واقع شده و طی قرن ها صرف نظر از اقتصاد و نژاد و سیاست، به لحاظ مذهبی با یکدیگر تعامل داشته اند. و چه دلیلی می تواند داشته باشد برادر کشی؟

2) تعداد بسیاری از عشایر اسکان یافته در جنوب عراق، که از نَجد یا ایران آمده بودند، به تدریج به کشاورزی و باغداری پرداخته و شهرهای نجف یا حِلّه برای آنان به عنوان شهرهای مرکزی برای تبادل کالاهایشان در آمد. رفت و آمد اینان به این شهرها که مرکز تشیع بود، برای آنان که عشایر بوده و به طور معمول آموزش های مذهبی سنی ندیده بودند، زمینه را برای تشیع آنان فراهم کرد.

3) در دوره صفوی، بسیاری از زایران ایرانی از نواحی عشیره نشین جنوب عراق به کربلا و نجف می رفتند. این رفت و آمدها که با هدف زیارت و گاه یافتن زمین کشاورزی انجام می شد، تأثیر مذهبی خود را بر عشایر باقی می گذاشت. آنان هم پیمانانی از عشایر آن ناحیه می یافتند و با آنان متحد می شدند. روشن است که جاذبه های شیعه و اهل بیت و امام حسین (ع) می توانست عشایر را به سمت تشیع جذب کند.

4) 4) با پدید آمدن وهابیت در نجد و بیرون راندن بسیاری از قبایل مخالف، مقابله با افراطگری وهابیان درباره دیگر مذاهب به ویژه تشیع که در شکل حمله به نجف و کربلا خود را نشان داد، بسیاری از این قبایل را به سمت مخالف كشاند و سبب گرایش آنان به تشیع شد. این امر به ویژه در ارتباط با خزاعل مطرح شده است.

بنا بر اطلاعاتی که از نویسنده ای به نام ابراهیم الحیدری البغدادی (م 1882/1299) به دست داده است، بیشتر عشایر جنوب عراق، در صد سال پیش از آن به تدریج به مذهب تشیع گرویده بودند.

البته برخی از این قبایل مانند «خُزاعه» از قرون نخستین اسلامی بر مذهب تشیع بوده اند، اما بسیاری هم همان گونه که بغدادی در «عنوان المَجد» نوشته است، در قرن سیزدهم هجری شیعه شدند.

تشیع در عراق، عمدتاً از بغداد به پایین گسترش یافت، اما در شمال، این تشیع تا شهر بَلَد رسید و از آن جا جلوتر نرفت. حتی سامرا به رغم آن که از شهرهای مقدس شیعه بود، تحت سیطره سنیان باقی ماند. دلیل عمده آن، توجه ویژه دولت عثمانی به این شهر، درست در حالی بود که نزدیک بود این شهر هم در اختیار شیعیان قرار گیرد. دولت عثمانی سیاست جلوگیری از تشیع را در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دنبال کرد، اما فرصت از دست رفته بود.به تدریج مهاجران بسیاری از شُروقی ها ـ عشایری که در شرق عراق زندگی می کردند ـ به بغداد، سبب گسترش محلات شیعه نشین در بغداد شد.

در این تحول، بصره نیز به تدریج به سمت تشیع کشیده شده و در دو قرن گذشته، شیعه در آن شهر به اکثریت دست یافت. در بخش های جنوبی، تنها شهرک «الزبیر» سنی نشین بود که آن شهر نیز در حال حاضر، به صورت پنجاه، پنجاه ترکیبی از شیعیان و سنیان است.

3- عوامل برآمدن نجف

در امتداد گسترش تشیع در جنوب عراق، بار دیگر عتبات مقدسه، به عنوان مرکز علمی شیعه مطرح شد. این برآمدن در دوران مرجعیت وحید بهبهانی صورت گرفت. برآمدن نجف به عنوان مرکز علمی شیعه، می توانست معلول چندین عامل باشد:

- تعطیل شدن مراکز علمی ایران در آشفتگی های پدید آمده در نیمه دوم قرن دوازدهم و هیجدهم.

- مقدس بودن این شهر از نگاه شیعیان که امام اولشان در آنجا مدفون بود؛ باید توجه داشت که سنت علمی شیعه در این شهر سابقه چندین قرن داشت که در دو قرن دوره صفوی، محدود شده بود و حال دوباره احیا می شد.

- امنیت نسبی در عراق به ویژه گرایش عشایر نواحی کربلا، نجف تا حله به سمت جنوب عراق به تشیع و یکدست شدن این ناحیه؛ دولت عثمانی هم در این دوره، قصد متشنج کردن اوضاع را نداشت و ضمن به کار گیری سنیان، به دنبال ایجاد محدودیت برای شیعیان نبود.

-رفت و آمد گسترده شیعیان زائر از ایران به عتبات و اقامت در آن ناحیه؛ این امر ارتباط شیعیان را با این مرکز به طبیعی ترین صورت در می آورد. این چیزی است که دقیقاً برای پدید آمدن یک مرکز علمی برای یک مذهب می تواند مهم باشد.

درباره مسائل مذهبی و به طور خاص، اختلافات شیعه و سنی، شاید عراق یکی از جنجالی ترین کشورها باشد. این مسأله به هیچ روی مربوط به دوره اخیر نیست، بلکه نزاع های مذهبی در قرن چهارم و پنجم، دهم و یازدهم در بغداد، شاهد مهمی بر این ماجراست که تفصیل آن در منابع تاریخی مانند «المنتظم ابن جوزی» آمده است.

در قرن دهم و یازدهم، جنگ های صفوی ـ عثمانی،و فعالیت های تبلیغی عثمانی ها ضد شیعه در قرن های دهم و یازدهم، به علاوه میراث قدیمی در زمینه اختلاف بین شیعه و سنی، باعث شد تا در عراق، یک نزاع طایفی عمیق شکل گیرد.

این نزاع، به دلیل نوعی آپارتاید مذهبی که عثمانی ها در حق شیعیان اعمال کرده و در زمینه امتیازات سیاسی و اقتصادی آن را به کار می بردند، بر شدتش افزوده شد.

تا این جا باید برخلاف دیگر کشورهای اسلامی، عراق را به دلیل داشتن چنین نزاع طایفی شدید، متمایز دانست؛ نزاعی که تأثیر مهمی در تاریخ عراق جدید گذاشته است.

4- درآمیختگی قومی در عراق

در حال حاضر، عراق دو قومیت کردی و عربی دارد، اما نباید غفلت کرد که تعامل موجود بین ایران و عراق در قرون متمادی، از زمان اسکان نخستین دسته ایرانی در کوفه، در دهه سوم قرن اول هجری، که شمارشان چهل هزار نفر بود تا دوران اخیر، نوعی آمیختگی نژادی بین عرب و عجم به ویژه در بخش شرقی و جنوبی این کشور پدید آورده است.

در این زمینه چندین عامل اهمیت داشت؛ مهاجرت و رفت و آمد عشایر جنوب ایران به عراق و به عکس، که بیشتر به دلایل اقتصادی صورت می گرفت.

رفت و آمد زائران ایرانی به عتبات و اقامت در آن شهرها برای زیارت؛ در مواردی کسانی سال های پایانی عمر خویش را در آنجا می گذراندند تا همانجا بمیرند. در این باره نباید فراموش کرد که قبرستان وادی السلام، جایی بود که هر شیعی آرزوی دفن شدن در آن را داشت و همین امر، بر مهاجرت به نجف، تأثیر خاص خود را می گذاشت.

رفت و آمد تاجران که به ویژه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شدت گرفت؛ این جماعت بیشتر در بغداد و کربلا سکونت داشتند و بخش مهمی از تجارت را در اختیار گرفته بودند.

مهاجرت شمار زیادی طلبه علوم دینی که برای تحصیل به نجف رفتند و دیگر باز نگشتند؛ برخی از این خاندان ها تا پیش از تشکیل عراق جدید، بیش از یک قرن و نیم بود که در آنجا سکونت داشته و فرهنگشان کاملاً عربی شده بود.

آمار مهاجران ایرانی در اوایل قرن بیستم از پنجاه تا سیصد هزار گفته شده است، اما هیچ آمار دقیقی در این باره ارایه نشده است. دلیل آن هم نبودن مدارک درست، اختلاط زیاد و در آمیختگی گسترده بوده است.

نتیجه این در آمیختگی، بالا گرفتن رقابت های عربی، عجمی در بخش هایی از عراق بود. این مسأله، بعدها سایه سنگینی بر سر مناسبات سیاسی بین ایران و عراق انداخت.  بدین ترتیب، افزون بر نزاع طایفی شیعی و سنی، بحث عربی، عجمی هم در کنار آن قرار گرفت.

منبع: کتابخانه تاریخ اسلام و ایران

تنظیم : فرهنگ پایداری تبیان