تبیان، دستیار زندگی
نقش حوزه علمیه در تبیین شاخصه ها و معیارهای عدالت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حوزه و تبیین معیارهای عدالت

نقش حوزه علمیه در تبیین شاخصه ها و معیارهای عدالت

ليست مدارس علميه دوره بلند مدت وسفیران هدایت حوزه های علمیه سراسر کشور

مقام معظم رهبری در دیدار با هیأت دولت در تاریخ 8/6/89 فرمودند:

«يكى از چيزهاى ديگرى كه در مورد جهتگيرى‌ها مهم است، همين مسأله‌ى دهه‌ى پيشرفت و عدالت است كه ما گفتيم اين دهه، دهه‌ى پيشرفت و عدالت باشد. خوب، تلقى به قبول شد و دستگاه‌هاى گوناگون كشور گفتند بله، اين دهه را دهه‌ى پيشرفت و عدالت قرار بدهيم. از اين دهه هم تقريباً دو سالش سپرى شده. البته انسان مصاديق پيشرفت را در همين كارهاى گوناگون ملاحظه ميكند؛ همين گزارشهائى كه دادند، گزارشهاى خوبى است؛ نشان‌دهنده‌ى پيشرفتهائى در بخشهاى مختلف است؛ ليكن عدالت چه جورى تأمين ميشود؟ يعنى واقعاً يك مقياسى لازم است، يك معيارى لازم است براى اينكه ببينيم عدالت در بخشهاى مختلف - بخشهاى فرهنگى، بخشهاى آموزشى، بخشهاى اقتصادى - مراعات شده يا نه؟ فرض كنيد در بخش آموزش و پرورش يا در بخش آموزش عالى، معيار عدالت چيست؟ چگونه عدالت تأمين ميشود؟ اين بايد مشخص شود تا بتوانيم آن معيار را در برنامه‌ريزى‌ها داخل كنيم و در مقام عمل و در مقام اجراء، به آن عدالت مورد نظر برسيم. تا ندانيم، تعريف نكنيم، نميشود. بنابراين تعيين كردن شاخص و معيار براى عدالت در بخشهاى مختلف، خودش يك چيز مهمى است. فرض كنيد در صرف بودجه‌هاى گوناگون -كه حالا در بخش فرهنگ من اشاره ميكنم- رعايت عدالت به چيست؟ چگونه ميشود انسان خاطرجمع شود كه در صرف اين بودجه‌ها رعايت عدالت شد يا نشد؟ اينها معيار و شاخص لازم دارد

با توجه به این امر مهم یعنی تعیین معيار و شاخص لازم، به نظر می رسد مهترین سازمان و نهادی که می تواند عهده دارد این رسالت مهم شود حوزه علمیه و متفکران اسلام شناس است برای روشن شدن این اهمیت باید به نکات ذیل توجه نمود:

1. زیربنای روابط اجتماعی و پایه های معاشرت انسانها یکی دیگر از مبانی فلسفی یک نظام تربیتی است. اگر جامعه ای بر مبنای قدرت و یا سودگرایی شکل گرفت مسیر آن با جامعه ای که بر پایه عدالت شکل گرفته است متفاوت است. عدالت و برقراری مساوات و تقسیم عادلانه امکانات جامعه و قرار گرفتن هر چیز و هر کس در جایگاه خود، آثار فراوانی در شکل گیری تشکلات سیاسی و اجتماعی جامعه دارد. در مورد انسان ها و در جهان پیشرفته و دوران مدرن، عدالت طلبی ابعادی پیچیده به خود می گیرد و تنها به برخورداری از عدالت به منظور برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی خلاصه نمی شود، بلکه برابری امکانات گوناگون از جمله امکان آموزش، اشتغال، استفاده از خدمات درمانی و بهداشتی، امکانات تفریحی و... است که میزان تحقق عدالت در جامعه را می توان با آنها محک زد. انسان هرگاه احساس کند با آنکه در شرایطی مساوی با دیگران قرار دارد ولی به گونه ای متفاوت با او برخورد می شود، آزرده و برآشفته می شود. چنین واکنشی از جریحه دار شدن یکی از نیازهای اساسی انسان سرچشمه می گیرد؛ نیاز به عدالت. نه تنها از عدم عدالت رنجیده می شود، بلکه انگیزه و وجدان کاری او نیز رو به کاهش می گذارد. افزون براین، آنانی که مورد اجحاف قرار گرفته اند، نسبت به آنانی که برتری داده شده اند رفتاری خصمانه پیدا می کنند و در مواردی آنان را مستحق مجازات می دانند.

بنابراین عدالت عبارت است از اينكه آن استحقاق و آن حقى كه هر بشرى به موجب خلقت خودش، و به موجب كار و فعاليت خودش به دست آورده است، به او داده شود، نقطه مقابل، ظلم است كه آنچه را كه فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگيرند، و نقطه مقابل تبعيض است كه دو فرد كه در شرايط مساوى قرار دارند، يك موهبتى را از يكى دريغ بدارند و از ديگرى دريغ ندارند.(1)

2. آموزه های ديني در بر گيرنده سفارش هاي متعددي نسبت به اين اصل مي باشند و با تأكيد بر اهميت آن، اصل مذكور را بر خاسته از رسالت پيامبران معرفي مي كند. قرآن كريم در آيات متعددي به اين اصل سفارش مي كند.

خداوند متعال بر پايي عدالت را هدف خود از بعثت انبيا و انزال كتب آسماني معرفي كرده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»(2)

حتي در برخورد با كفار نيز عدالت‌پيشگي از معيارهاي انساني در دين به شمار آمده است: «يا ايهّا الذين ءامنوا كونوا قواّمين لله شهداء بالقسط و لايجر منّكم شنئانُ قومٍ علي الاّ تعدلوا، اِعدلوا هو اقربُ للتقوي و اتقوا الله انّ الله خبير بما تعملون؛(3) اي كساني كه ايمان آورده ايد. همواره براي خدا قيام كنيد و از روي عدالت گواهي دهيد. دشمني با جمعيتي شما را به ترك عدالت نكشاند، عدالت كنيد كه به پرهيزگاري نزديكتر است و از (معصيت) خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مي دهيد با خبر است

بنابراین شايستگي و استحقاق، موضوع حقيقي عدالت و مدار اساسي آن است و هر نظام اجتماعي كه بر پايه آن استوار نشود از چارچوب عدالت بيرون رفته است. چرا كه پيامبر عظيم‌الشأن اسلام مي‌فرمايد: «العدل ميزان الله في الارض فمن اخذه قاده الي الجنة و من تركه ساقه الي النار»(4) با اين وصف در نگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم،عدالت معيار تمام امور جمعي و فردي معنوي و مادي، جسماني و روحاني و سياسي و غير سياسي است و بايد در احساس، انديشه و گفتار و كردار انساني تجسم يابد «اذا قلتم فاعدلوا».(5)

از منظر امام(ره) عدالت همه جانبه هدف اسلام و از مقاصد قرآن کریم است.(6) و عدالت اجتماعی را مهمترین وظیفه انبیا بر می شمارد: «در حقیقت مهمترین وظیفه انبیا(علیهم السلام) برقرار کردن یک نظام عادلانۀ اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است....»(7)

لذا امام خمینی معتقد است که عدالت در پرتو شناخت احکام الهی و عمل به آنها محقق می شود: «اگر احكام اسلام پياده شود مستضعفين به حقوق خودشان مى‏رسند. تمام اقشار ملت‏به حقوق حقه خودشان مى‏رسند. ظلم و جور و ستم ريشه‏كن مى‏شود.... در جمهورى اسلامى آزادى است، استقلال است... مستمندان به حقوق خودشان مى‏رسند. عدالت الهى بر تمام ملت‏سايه مى‏افكند.»(8)

3. با توجه به این دو مقدمه روشن ی شود که تبیین عدالت و تعیین شاخصه های آن در پرتو معارف عمیق اسلامی ممکن است و سایر الگوهای شرقی و غربی چون با مذاق شریعت سازگار نیست نمی تواند منبع خوب و حجیت آوری برای عدالت شناسی باشد.

4. و به طور یقین، چنانکه که در کتاب اجتهاد و تقلید فقه، فقها گفته اند، شناخت اسلام، نیازمند اجتهاد و اسلام شناسی صحیح است. بنابراین تعیین شاخصه ها و معیارهای عدالت برای سنجش و ارزیابی فعالیت های دولت و مجلس، وظیفهه اسلام شناسان حقیقی است. لذا فقها و اسلام شناسان حوزوی می بایست به این مهم اهتمام ورزند.

منابع:

1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج18، ص 154 - 155.

2. نحل، آيه: 90.

3. مائده، آيه: 8.

4. ميرزا حسن نوري، مستدرك الوسايل، ج 11، ص 317.

5. انعام، 149.

6. صحیفه نور، ج3، ص123؛ ج17، ص252.

7. ولایت فقیه، ص59.

8. صحيفه امام، ج 6، ص 525.


نویسنده: سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان

تنظیم: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان