با عبدالمجید ارفعی، استاد زبانهای باستانی
منشور كوروش حرفهای زیادی برای گفتن دارد
سال گذشته، در جریان کش و قوس های ورود منشور کوروش به ایران، روزنامه جام جم گفتگویی با استاد عبدالمجید ارفعی، پژوهشگر و كارشناس زبانهای باستانی انجام داد که حول و حوش اهمیت این منشور می چرخید. گفتگویی که اگرچه در فضایی متفاوت از امروز انجام شد، اما گوشه ای از تاریخ باستانی ایران را از زبان کهنه کارترین استاد باستان شناسی و زبانهای باستانی کشور نقل می کند که می تواند به شناخت بهتر منشور کوروش منجر شود. می توانید بخش هایی از این مصاحبه را در زیر بخوانید:
استاد عبدالمجید ارفعی، پژوهشگر و كارشناس زبانهای باستانی كه نزدیك به 4 دهه است بهطور مستقیم با متون تاریخی نبشته شده روی منشور كوروش و دیگر خطهای باستانی عیلامی سر و كار داشته، مدرك دكترى خود را سال 1353 از دانشگاه مؤسسه شرقى شیكاگو گرفته است و در كارنامه علمی خود چاپ كتاب فرمان كوروش بزرگ یا همان منشور كوروش را در كنار تحقیق و خوانش كتیبههاى تختجمشید دارد. راهاندازى تالار كتیبههاى موزه ملى، ترجمه متنهاى حقوقى بینالنهرین از روى كتیبههای تاریخی و البته نگارش كتاب تاثیر جغرافیاى فارس براساس گل نوشتههاى تختجمشید، از جمله آثار برجسته اوست. او یكی از معدود انسانهای كره هستی است كه به زبانهای اوستایی و پهلوی تسلط دارد و تنها عیلامی خوان (كسی كه میتواند خطوط باستانی دوره عیلامی را ترجمه كند) در جهان به حساب می آید.
آقای دکتر بسیاری از رسانهها و حتی برخی مقامات دولتی از نمایش منشور كوروش در ایران با جمله «بازگشت منشور به ایران یاد میكنند»، آیا به نظر شما صحیح است؟
نه، من این جمله را قبول ندارم، زیرا منشور كوروش از ایران بیرون نرفته است كه بخواهد روزی برگردد. این اثر از بابل كه یكی از شهرهای تاریخی عراق به شمار میرود خارج شده و به موزه بریتانیا رفته است، اما به اشتباه بسیاری در محاورات شخصی خود میگویند به عنوان مثال منشور كوروش به ایران بر میگردد.
به نظرتان كشف تكههای جدید از منشور کوروش چقدر در بیشتر دانستن ما از این منشور كمك میكند؟
خیلی كمك میكند، زیرا اطلاعات ما اكنون از قطعات شكسته شدهای به دست آمده كه جسته و گریخته از سال 1972 و از طریق مولاژ منشور تهیه كردهایم و این تكههای جدید میتواند اطلاعات تازه به ما بدهد. ما اكنون اطلاعات جالبی از روی این منشور داریم. به عنوان مثال هزینههای روزانه برای پرستشگاه اسگیله (معبد مردوك، خدای بزرگ بابلی) چقدر بوده است. با این اطلاعات میدانیم كوروش شروع به بازسازی دیوار حصار شهر كرده است كه در جایی از این منشور به صراحت میگوید خودم تكمیلش كردم. در آن زمان چون رود فرات از وسط بابل میگذشته، جاهایی كه احتمالا آسیب دیده با قیر و آجر بازسازی شده است. در هر صورت كشف این قطعات صددرصد اطلاعات كاملتری به ما میدهد كه چه اتفاقات دیگری در آن زمان روی داده است و ایرانیان باستان به چند درصد از دانش و فناوری رسیده بودند كه خواستهاند آن را روی منشوری حك كنند.
انگلیسیها یك سند با ارزش باستانی دارند و به قول خودشان نمیخواهند
خطری وجود داشته باشد. حالا هرچقدر هم بیمهاش بكنند مهم نیست.
غربیها معتقدند مونالیزا را 100 میلیارد دلار بیمه كنید، اگر خراب شد
دیگر مونالیزا نیست. آثار باستانی كه دیگر نمونه نخواهند داشت
تولید قیر؟
بله قیر. ما از خیلی پیشترها قیر را در ایران باستان به كار میبردیم. زیرا اولا اینكه قیر طبیعی از زمین به بیرون میجوشیده است، هم در عراق و هم در ایران. ما اكنون در نزدیك مسجد سلیمان میبینیم كه چشمههای قیر طبیعی هنوز هم وجود دارند. در عراق هم از این چشمههای قیر كناره رود فرات وجود دارد. شما در گورهای شوش پیش از اینكه عیلامیها به شوش بیایند ظرفهای قیری بسیار مستحكمی میبینید. فرانسویها كه در این محوطههای تاریخی كار میكردند، میگفتند ما نمیدانیم در آن زمان ایرانیان چگونه این كاسهها را پروراندهاند كه از سنگ سختتر شده است.
بعضیها معتقدند وجه حقوق بشری منشور كورش در كنار دیگر وجوه اثر تاریخی است كه اطلاعاتی ارزشمندی به ما میدهد، اما تا كنون تنها این وجه از آن پر رنگ شده است. شما با این موضوع موافق هستید یا خیر؟
ببینید آن قسمت حقوق بشر این منشور بخشی از گزارش كوروش از فتح بابل است. آن قسمت نهایی كه حالا یك تكه نیز به آن چسبانده شده در واقع سرانجام كار است كه به عنوان مثال كوروش چه كارهایی پس از فتح در بابل انجام داده است.
این كتیبه نوشته روحانیون پرستشگاه مردوخ در بابل است. این منشور چندین بخش دارد، اما در بخش اول آن آمده است كه وقتی نبونید (بختالنصر) پادشاه بوده و بیداد و ستم روا میداشته، خدایان خشمگین شدند و شهرهایشان را رها كردند و مردوخ در شهرها به دنبال یك آدم دادگر گشت و كوروش را پیدا كرد و دستش را گرفت و رهنمون شدند به سمت بابل. میتوان گفت كورش، بیجنگ و خونریزی و تنها در عرض یك روز یا حداكثر 2 روز بابل را فتح كرده است؛ به عنوان مثال 2 روز قبلش میبینیم كه كوروش در 60 كیلومتری بابل بوده است و 2 روز بعدش در بابل بوده است. یعنی 10 مهرماه 538 قبل ازمیلاد در 60 كیلومتری بابل بوده و 12 مهرماه نیز در خود بابل بوده است و اینكه در بخش دیگری از منشور از اهدای هدایایی گفته شده كه از كل جهان آن روز برای كورش آمده و سپس پادشاهیاش را پذیرفتهاند. اما در مورد آن تكه حقوق بشر منشور تنها این نكته است كه كوروش میگوید: «سربازان من دوستانه در كاخ بابل قدم برمیداشتند و دوستانه بوده است هر كاری كه انجام شده و من هم نگذاشتهام كسی كس دیگری را اذیت كند و بترساند، و بعد از این گزارشها ادامه میدهد: «خدایان من خشنود شدند و با شكست مردوخ برای من و سربازانم و فرزندانم دعا كردند» و سپس میگوید كه آنگاه من این كارها را در بابل كردهام. البته این تنها بخشی از منشور است كه برای شما بازگو كردم، اما قسمت حقوق بشر منشور بخشی از اطلاعات فراوانی است كه این منشور میتواند به ما بدهد.
فرانسویها كه در این محوطههای تاریخی كار میكردند، میگفتند
ما نمیدانیم در آن زمان ایرانیان چگونه این كاسهها را پروراندهاند
كه از سنگ سختتر شده است
الان فرضیهای وجود دارد كه برخی معتقدند منشور كورش بیش از یكی بوده. مثلا 10 عدد كه كوروش آن را به تمام دنیا فرستاده، شما با این موضوع موافق هستید؟
نه، به هیچ وجه من با این موضوع موافق نیستم؛ زیرا اولا این كتیبه نوشته روحانیون بابل است و برای بابل نوشته شده است؛ كارهایی كه كورش در بابل كرده است. اگر گزارش فتحی باشد كه به جاهای دیگر فرستاده شده باشد، به احتمال 99 درصد میتوانسته به خط آرامی (خطی است كه آرامیها از عبری گرفته و به اشكال مختلف درآوردهاند.) نگاشته شده باشد. چون زبانی بوده است كه تمام غرب آسیا (از عراق و خود بابل) در زمان كوروش به كار میبردند. از سویی غرب بابل یعنی غرب عراق، سوریه، فلسطین همه چون خطشان آرامی شده بود، پس آرامی میدانستند، بنابراین منشور نمیتوانسته به خط میخی نوشته شده باشد، بلكه به آرامی نوشته شده است. با این اوصاف اگر واقعیت این گونه بوده است (البته منهای آن قسمتی كه كوروش در بابل چه كرده است) دیگر برای اقوام دیگر نیازی نبوده است كه این منشور فرستاده شود. به همین دلایل كه گفته شد شك دارم كه از این منشور تعداد بیشتری وجود داشته و به اقصا نقاط جهان فرستاده شده باشد.
پس با این توصیف تكههایی كه موزه بریتانیا پیدا كرده است از كجا منشا میگیرند؟
قطعه قبلی را در دانشگاه ییل پیدا كردهاند و میتواند تكهها همه جای دنیا باشند.
آقای دكتر واقعا چنین منشوری نمیتوانسته چند تا باشد؟ زیرا برخی معتقدند كوروش با چندتایی بودن این منشور میخواسته آن را برای تمام دنیای آن زمان بفرستد.
اینكه بازسازی بخشی از پرستشگاه مردوخ و البته نذر و نذوراتی كه در این پرستشگاه صورت گرفته دلیل موجهی نیست كه برای تمام دنیا فرستاده شود. مثلا در این منشور میگوید من در لودیه این كار را كردم، در كادازاكیا این كار را كردم یا در فلسطین این كار را كردم، اینها دلیل موجهی برای فرستادن این منشور به تمام جهان نیست.
چرا انگلیس برای فرستادن چنین اثری به ایران تعلل می کرد؟
انگلیسیها موضوع امنیت شیء تاریخی خودشان را مطرح میكنند؛ زیرا یك سند با ارزش باستانی را دارند و به قول خودشان نمیخواهند خطری وجود داشته باشد. حالا هرچقدر هم بیمهاش بكنند مهم نیست. غربیها معتقدند مونالیزا را 100 میلیارد دلار بیمه كنید، اگر خراب شد دیگر مونالیزا نیست. آثار باستانی كه دیگر نمونه نخواهند داشت، هركدام به نوبه خود یك شیء بسیار با ارزش كهن هستند كه دیگر تكرار نمیشوند. آنها با این تصور كه شاید امنیت اثر در ایران تامین نشود نمیخواهند به ایران بیاید.
قبول دارید كه موزههای ما اكنون استاندارد نیست؟
خب برای پاسخ این پرسش باید خاطرهای تعریف كنم. یادم میآید تابستان 1333 بود كه من به موزه ایران باستان رفتم. درست زمانی بود كه كشفیات تپه مارلیك به نمایش در آمده بود. دوباره در سال 1335 كه دانشجو بودم به این موزه رفتم و در نهایت سالها بعد از آن كه مدتها ایران نبودم، وقتی برگشتم و دوباره به موزه ایران باستان رفتم دیدم در طول چندین دهه تنها كم و بیش یك یا دو شیء اضافه شده بود و البته همان چیزهایی كه از قدیم وجود داشت در همان محل قدیمی دوباره وجود داشتند. بیآنكه موزه هیچ تغییری داشته باشد یا آنكه مقاومتر شود.
ببینید نگهداری آثار تاریخی در موزه ویژگیهای خاصی میخواهد. به عنوان مثال دانشگاه شیكاگو موزه بسیار كوچكی دارد، اما این موزه كوچك هم قسمت مخزن و هم قسمت نمایش آن طوری ساخته شده است كه در تمام مدت سال با یك درجه رطوبت معین و 21 درجه سانتیگراد ثابت است. ببینید چندین میلیون دلار برای این مهم در این موزه خرج كردهاند تا آثار تاریخی این موزه كوچك در نهایت دقت نگهداری شوند.
همه این خرجها فكر میكنید به خاطر چه بود؟ تنها برای اینكه مسوولان این موزه دیدند یك تكه پارچه تاریخی كه در این موزه نگهداری میشود ممكن است در صورت گرما و رطوبت از بین برود. رفتند و كل مجموعه را با صرف هزینههای چند میلیون دلاری تغییر دادند.
البته باید بگویم كار من موزهداری نیست و اطلاعاتی در مورد موزه ملی ایران ندارم كه اشیا در این موزه اكنون چگونه نگهداری میشوند.
گروه گردشگری تبیان