ماجرای غمانگیز روشنفکری در ایران
کتاب «ماجرای غم انگیز روشنفکری در ایران»، نوشته دکتر سید یحیی یثربی، اثر ارزنده ای است، پیرامون تاریخچه، ریشه ها و روند جریان روشنفکری در غرب و بازتاب نه چندان خوشایند آن در ایران و تبعات شوم تأثیرات آن بر فکر و فرهنگ ما، که در پروسه ای صدساله به قائله ای در مقابل سنت ایرانی و دیانت در این مرز و بوم منجر شده است.
این کتاب از بخشهای ذیل تشکیل شده است:
بخش اول، نگاهی گذرا به جریان روشنفکری در غرب که خواه ناخواه در وضع کنونی فکر و فرهنگ ما بی تأثیر نبوده و عدم شناخت دقیق آن در صد سال اخیر، مشکلات زیادی برای جامعه روشنفکری ما داشته و دارد.
بخش دوم، پیدایش و استمرار جریان روشنفکری در ایران.
و بخش سوم، چاره جویی واقع نگرانه این مشکلات، و بررسی عملکرد ناصواب و غیر دقیق عده ای از مدعیان فکر و اندیشه.
نویسنده با بیان این که: "روشن فکر کسی است که برخلاف غفلت و کوته بینی حاکم بر محیط میتواند از آگاهی، تیز بینی و دور نگری لازم بهره مند باشد." تصریح می کند که روشن فکران در طول تاریخ با سه مشکل(جزمیت، دیانت و حکومت)رو به رو بوده اند.
وی در ادامه توضیح می دهد که:
جزمیت محصول عقل و استدلال نبوده، بلکه در اثر انس و الفت با یک فرهنگ، تعلیم و یا آداب و سنت به دست آمده، امکان نگرش نقادانه و حتی امکان تحمل نقد دیگران را از بین می برد.
روشنفکران دیانت را مانعی در راه پیشرفت علوم، تسخیر طبیعت، زندگی مسالمت آمیز جوامع، استقرار حکومتهای عادلانه و بهره مندی از لذایذ زندگی به شمار می آوردند
دیانتی که غرب و روشن فکران غربی با آن مواجه بوده اند با خرافه و امور باطلی که مورد پذیرش عقل نبوده اند آمیخته شده و از طرفی همیشه در خدمت حاکمان ستمگر بوده، بنابراین به دشمنی آشکار با روشن فکران جامعه پرداخته است.
حکومت های جائر نیز با هدف در دست داشتن قدرت بهره گیری از مردم به مبارزه با روشن فکران پرداخته اند.
نویسنده در ادامه می افزاید: روشنفکران غربی که با سه مانع جزمیت، دیانت و حکومت روبر بودند، توفیقاتی در این راه بدست آوردند. رنسانس در حصار استوار جزمیت رخنه ایجاد کرده، زمینه رشد شکاکیّت را فراهم آورده و نیل به حقیقت واحد و ثابت، را دچار تردید نمود. کلیسا در قرن شانزدهم عقب نشینی از قلمرو علم و فلسفه را آغاز کرد که نتیجه ای از همین رواج شکاکیت بود. و از سوی دیگر درگیری پروتستانها با مدافعان کاتولیک کلیسا، جزمیت ناشی از بلامنازع بودن قدرت کلیسا را متزلزل ساخت.
با شکست دیدگاههای جزمی قرون وسطایی در مورد ماهیت عقل و موقعیت انسان، در قرن هفدهم، شرایط پیشرفت علوم جدید فراهم شد؛ شیوه های جدید در تولید، تجارت، ارتباطات، مبارزه با امراض و آفات و. . . منجر به سست شدن پایه های سنت گردید. و اوضاع فرهنگی، سیاسی، دینی و علمی در معرض نقد و تجدید نظر قرار گرفت که نتیجه نهایی آن، شکست جزمیت در همه زمینه ها بود. روشنفکر غربی به شدت با دیانت درگیر شد و گفت: "جهان روز خوش نخواهد دید، مگر وقتی که انسان از خداپرستی دست بردارد".
روشنفکران دیانت را مانعی در راه پیشرفت علوم، تسخیر طبیعت، زندگی مسالمت آمیز جوامع، استقرار حکومتهای عادلانه و بهره مندی از لذایذ زندگی به شمار می آوردند و به دلیل اینکه مقاومت در برابر دین، از طرف عالمان و مردم زیاد بود روشنفکران به دو مسئله تمسک کردند: اول: بازسازی دین، دوم: تسلیم و انزوای دین.
دکتر یثربی در ادامه به آسیب شناسی جریان روشن فکری پرداخته و می گوید: لازمه طبیعی روشن اندیشی و روشنفکری "خدمت" است. زیرا در طبیعت دانش، خدمت هست اگر چه سدی از دشمنی در میان باشد. اما خیانت روشنفکران زمانی است که به ادای رسالت نپرداخته اند. اما چرا روشنفکر، رسالت خود را نادیده می گیرد؟!
دو عامل اساسی واگشت (برگشت به تقلید و سنتهای غلط جامعه) و نفاق، سبب خیانت روشنفکران شده است. وقتی روشنفکر به عقاید باطل و خرافه روی آورد و به جای تحقیق به سوی تقلید رود، به خطا افتاده و این منجر به خیانت او می شود. برای جلوگیری از ورود روشنفکر در عرصه خطا و لغزش مهمترین عامل در این مرحله، پویایی و تحقیق در «کار» است البته تشخیص متحققان از مقلدان، امری دشوار می نماید، چنانکه نه تنها دیگران حتی خود انسان نیز درباره خود، دچار اشکال می شود که مبادا تقلید را با تحقیق اشتباه کند.
فصل های بعدی کتاب به مسایلی مانند: "آفات و آثار منفی لیبرال دموکراسی"، " روشنفکر ایرانی کیست؟"، "روشنفکران و سیاست دینی از انقلاب مشروطیت تا شهریور 1320"، "روشنفکران از شهریور 1320 تا انقلاب سفید"، "روشنفکران از انقلاب سفید شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی"، "روشنفکران از پیروزی انقلاب تا رحلت امام(ره)" و... میپردازد و برای برون رفت جریان مذکور از دایره ی خطا، راه کارهایی ارایه می دهد.
تهیه و تنظیم: گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی