تبیان، دستیار زندگی
ما در این مقاله به برخی از مواقع تاریخی آشنایی حوزویان با تمدن غرب را ذکر خواهیم کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشنایی حوزویان با تمدن و تفکر غربی

معرفی حوزه علمیه تبریز

جریان شناسی روحانیت و سیر تطور حوزه یکی از مباحث مهم و راهبردی در بحث تحول حوزه است. چرا که با شناخت جریانهای مختلف حوزوی و آسیب شناسی آنها، استراتژی آینده را می توان رقم زد. یکی از این جریانها، جریان آشنایی با فلسفه غرب و تمدن غربی است. بی شک استیلای تمدن غرب در دو سده اخیر موجبات تغییرات و تحولاتی در جهان اسلام بوده است و از این طریق حوزه های علمیه نیز از آن متأثر بوده اند. از این رو ما در این مقاله به برخی از مواقع تاریخی آشنایی حوزویان با تمدن غرب را ذکر خواهیم کرد.

اولین مرحله: نفوذ غرب با ابزار مسیحیت

1. اولین مرحله آشنایی حوزه تشیع با تمدن غرب، در عهد صفوی و در دربار شاه عباس صفوی است.

2. ورود مبلغان مسیحی و تبلیغ دین ترسا، از مظاهر مهم تمدن غربی در این بوده است که علمای بزرگی همچون «سید احمد علوی» و برخی دیگر به مقابله با آن پرداختند.(1)

3. مرحله بعدی نفوذ غرب با «هنری مارتین» مسیحی کارگزار مذهبی انگلیس در عصر «فتحعلی شاه قاجار» آغاز می شود که بزرگان حوزه های علمیه بخصوص میرزا ابوالقاسم جاپلقی معروف به «میرزای قمی»، «ملا علی نوری»، «ملا احمد نراقی» به مخالفت با افکار انحرافی او پرداختند.(2)

مرحله دوم: مظاهر تمدنی

شکست لشگر فتحعلی شاه در مقابل روسیه موجب آشنایی «عباس میرزا» با سلاح گرم غرب شد و از این طریق مراودات ایرانیان با غرب آغاز شد و برای اولین بار عباس میرزا غرب را در سیاست ایران داخل کرد که ولیعهدی او یا فرزندش را غربیان تضمین کنند. و «امیر کبیر» نیز با اعزام دانشجو به غرب و تأسیس دارالفنون همان راه عباس میرزا را ادامه داد. در این مرحله، حوزه علمیه هیچ ارتباطی نه نفیا و نه اثباتا با مظاهر تمدن غربی ننموده است.

مرحله سوم: ورود تفکر غربی

1. اولین بار نام دکارت و کانت و دیگر متفکران  غربی در آثار فلسفی ایران در کتابی به نام «بدایع الحکم» برده می‌شود. این کتاب در واقع پاسخ «ملا علی مدرس زنوزی» به سؤالات «بدیع الملک میرزا» از شاهزادگان قاجار است که در سال ۱۳۱۴ قمری در تهران منتشر می‌شود. بدیع الملک جمعاً هفت سئوال طرح می‌کند. آقا علی مدرس در پاسخ به سؤال هفتم اشاراتی به آرای فیلسوفان جدید غرب و از جمله دکارت و کانت دارد. البته شناخت آقا علی مدرس از آرای کانت بسیار محدود و اندک بود و به طور کلی پاسخ‌های او بر اساس سنت فلسفی ایرانی- اسلامی استوار است. به عبارت دیگر سؤالات بدیع الملک میرزا تلاشی به منظور آشنایی فلسفه صدرایی با فلسفه غربی است که متضمن نوعی برخورد تحلیلی میان سنت فلسفی ایرانی- اسلامی با فلسفه جدید اروپا می‌باشد.(3)

2. بدیع الملک میرزا همین پرسش ها را از «حکیم علی اکبر مدرس یزدی» نموده و ایشان نیز به طور اجمال با توجه به سنت فلسفه اسلامی پاسخ هایی را ارائه داده است.

3. اولین روحانی مسلمانی که از نزدیک با تمدن غربی مواجهه و با برخی از فیلسوفان آن دیار همچون «ارنست رنان» به گفتگو می پردازد «سید جمال الدین اسدآبادی» است. فيلسوف شهير فرانسوي ارنست‌ رنان (1823-1892م)(4) شخصیت فلسفی و رفتار اجتهادی او را نمونه ای از فلاسفه بزرگ اسلامی و یادآور بزرگانی همچون ابن سینا و ابن رشد می داند. رنان در ملاقات‌ با سيد جمال در مدت‌ اقامت‌ سيد در پاريس 1301/1883 چنان‌ تحت تأثير شخصیت فلسفی و اخلاقی سید می شود که می گوید:

با جمال‌الدين‌ حدود دو ماه‌ است‌ كه‌ آشنا شدم‌ و تأثيري‌ كه‌ او در من‌ گذاشت‌ از كمتر كسي‌ ساخته‌ است‌. تأثير او در من‌ نيرومند و بسيار بود سخناني‌ كه‌ بين‌ ما گذشت‌، وا دارم‌ كرد تا در سوربن‌ كنفرانسي‌ تحت‌ عنوان‌ «رابطه‌ي‌ علم‌ و اسلام‌» ايراد كنم‌... شيخ‌ جمال‌الدين‌، خود بهترين‌ نشانه‌ است‌ بر درستي‌ اين‌ نظريه‌ي‌ مهم‌ كه‌ سالهاست‌ ابراز مي‌كنيم‌ و آن‌ اينكه‌ ارزش‌ هر ديني‌ به‌ ميزان‌ ارزش‌ كساني‌ است‌ كه‌ از آن‌ پيروي‌ مي‌كنند. وقتي‌ كه‌ با جمال‌الدين‌ سخن‌ مي‌گفتم‌ و آزاد انديشي‌ و كرامت‌ اخلاقي‌ و صراحت‌ گفتارش‌ را ديدم‌، احساس‌ كردم‌ كه‌ با يكي‌ از دوستان‌ قديم‌ خود سخن‌ مي‌گويم‌، ابن‌سينا و ابن‌رشد و يا يكي‌ از آن‌ آزادگان بزرگ‌ و بلندآوازه‌اي‌ را در مقابل‌ خود مشاهده‌ مي‌كردم‌ كه‌ در طيّ پنج‌ قرن‌ ميراث‌ روح‌ انساني(اشاره‌ است‌ به‌ قرون‌ نخستين‌ اسلامي‌) ‌را عرضه‌ كردند، دوباره‌ زنده‌ گرديده‌ است.(5)

4. گسترده ترین مرحله از آشنایی حوزویان با تمدن غربی را باید در دوران مشروطیت و برخورد حوزویان با روشنفکران دانست و برای اولین بار تفکر غربی، موجب تحول سیاسی و اجتماعی در ایران می شود و در برخورد با این نحوه تفکر(مشروطیت) علمای حوزه چند دسته می شود و در نهایت موجب بر دار رفتن مجتهد بزرگ تهران یعنی شهید آیت الله «شیخ فضل الله نوری» و ترور [آیت الله] بهبهانی و خانه نشینی [آیت الله] طباطبایی می شود و در نتیجه دست حوزویان از دخالت در امور اجتماعی و فرهنگی در زمانه فرزند نامشورع مشروطیت یعنی سلطنت پهلوی رضاخانی قطع می شود.

5. مرحوم آیت الله «ابوالحسن شعرانی» به سال 1316 در کتابی تحت عنوان «فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه» به مطالعه تطبیقی فلسفه اسلامی با فلسفه غرب و ترجمه واژگان فلسفی می پردازد.

6. با ورود افکار چپ مارکسیستی و ترجمه آثار غربی حوزویان نیز واکنش نشان داده به طور مثال امام خمینی(ره) در سال 1323 در کتاب کشف الاسرار به تمدن غرب اشاره می کند.

7. مهمترین و عمیق ترین برخورد را باید در گفتمان امام خمینی(ره) علامه طباطبایی و شهید مطهری و شاگردان اینان داشت که به مواجهه با تمدن غرب پرداختند امام(ره) در بعد سیاسی و علامه و مطهری در بُعد فلسفی و فرهنگی بخصوص با تألیف کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» گام بلندی را شناخت و مواجهه با تمدن غربی برداشتند که منجر به انقلاب اسلامی شد.(7)

8. وقوع انقلاب اسلامی، آشنایی حوزویان را به دنیای جدید بیش از گذشته نمود و مواجهه های عمیق تری صورت گرفته است که در مقاله ای دیگر بدان خواهیم پرداخت.

منابع:

1. عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایرانی، ص481- 486.

2. الذریعه، روضات الجنات؛ نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایرانی، ص534.

3. کریم مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفه های جدید، ص237.

4. براي آشنايي با شخصيت ارنست رنان، ر.ك: محمد علي فروغي، سير حكمت در اروپا، صحيح و تحشيه امير جلال‌الدين اعلم، تهران البرز، چاپ سوم، 1379، ص531.

5. ر.ك: غلامرضا سعيدي، مفخر شرق، به كوشش، سيد هادي خسروشاهي، تهران، كلبه شروق، 1380، ص91- 92.

6. ابوالحسن شعرانی، فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه، 1316.

7. طباطبایی و مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، 1378.


نویسنده: سیدمهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان

تنظیم: رهنما، گروه حوزه علمیه