تبیان، دستیار زندگی
رسانه ها باید رژیم بگیرند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رژیم درمانی برای رسانه ها

بخش ارتباطات- رسانه از عوامل حیاتی در حیات یک جامعه می باشد. عاملی که به طور مستقیم در فرهنگ، اقتصاد، ارزشهای مردم ... تاثیر دارد و افکار عمومی یک جامعه را شکل می دهد. رسانه در تربیت یک جامعه و آینده سازی آن آنقدر اهمیت دارد که به تعبیر امام خمینی صلاح و فساد یک جامعه به آن بستگی دارد و از آن به عنوان دانشگاه عمومی در کنار دانشگاه موضعی که همان نهاد های علمی آموزشی می باشند، یاد می کنند.

مخاطب

حال اگر رسانه ها اعم از رادیو وتلویزیون، مطبوعات ، سینما و اینترنت دچار بیماری باشند، چه از لحاظ فکری و چه ساختاری باعث می شود تا ذهن و افکار عمومی جامعه و همینطور فرهنگ آن دچار بیماری و آسیب هایی شود. البته نوع این بیماری ها بسته به ساختار و تکنولوژی وسایل ارتباط جمعی دارای تفاوت هایی می باشد.

بیماری های فکری برای رسانه عبارت است از نقص و آسیب در ایدئولوژی حاکم بر آن، طرز تفکر مالکان رسانه و چارچوب هایی که برای تولید دیتا در نظر گرفته شده و.... که بروز چنین آسیب هایی باعث می شود تا یک رسانه نتواند رسالت اخلاقی خود را در مقابل مخاطبان به درستی انجام دهد و باعث آسیب هایی اجتماعی فرهنگی به بدنه جامعه وارزش و باورهای مردم و افکارعمومی آنان شود.

اما بیماری ساختاری نیز شامل آسیب هایی است که بدنه داخلی یک رسانه را اعم از اشخاص یا اشیا دربرمی گیرد .دایره اشخاص  در این بیماری تمام کسانی که به نوعی در آماده سازی رسانه برای ارائه انواع اطلاعات به مخاطب دخیل هستند را در برمی گیرد. و اشیا نیز شامل همه اجزا سخت افزاری که به صورت مادی شرایط کار را برای کارکنان یک رسانه فراهم می سازد، می باشد

پرداختن به رسانه و تقویت آن بر اساس اصول حرفه ای و اخلاقی پرداختن به جامعه و فرهنگ و آینده آن می باشد

برای بهبود شرایط جامعه و جلوگیری از خطراتی که ممکن است در آینده از این لحاظ آنرا تهدید کند راهی جز آسیب شناسی رسانه ها و در مرحله بعد درمان و مراقبت و نظارت مداوم بر آنها نیست. در نظر داشته باشیم پرداختن به رسانه  و تقویت آن بر اساس اصول حرفه ای و اخلاقی پرداختن به جامعه و فرهنگ وآینده آن می باشد.

از جمله بیماری هایی که امروزه رسانه های وسایل ارتباطات جمعی را در بر گرفته است چاقی رسانه هاست بیماری که هم حوزه فکری رسانه ها و هم حوزه ساختاری آنها را در بر می گیرد. در واقع عدم برقراری رابطه درست میان کمیت و کیفیت و نبود اولویت متناسب مابین آنها در تمامی زوایای سخت افزاری و نرم افزاری یک نهاد رسانه ای باعث بروز چنین رخدادی برای رسانه های امروزی به خصوص در کشور ما شده است.

چرا رسانه های ما چاق شده اند؟

در هر رسانه برای تولید محتوا و ارائه خدمات به مخاطبان دو نگاه کیفی و کمی دخیل می باشد. اینکه چه محتوایی تولید شود، چهارچوب های تعیین کننده در تولید آن از چه ارزش ها و سیاست هایی نشات گرفته باشد، نوع پیام رسانی و تاثیر در مخاطب چگونه باشد از جمله المان هایی می باشد که در نگاه کیفی مورد نظر می باشد اما اینکه میزان تولید محتوا و ارائه دیتا تا چه سقفی باشد، برای تولید آنها به چه مقدار نیرو نیاز است، نیروها باید برای کار بهتر از چه مزایا و امکاناتی بهره دار باشند نیز از عواملی است که در نگاه کمی جای دارند که هر دو مورد، خود از عوامل بسیاری چون تخصص، تجربه و تعهد مدیران و کارشناسان اثر می پذیرد.

مخاطب

نگاه جدا به کیفیت و کمیت و عدم همراهی این دو نگاه در یک رسانه و نبود اولویت مابین این دو امری نادرست و اشتباه است. هر دو مورد که بدان اشاره شده در طول مسیر پیشبرد رسانه با هم همراه بوده و فی نفسه دارای اهمیت می باشند اما نگاه کیفی باید همیشه دارای اهمیت بیشتر و به عنوان بستری برای کمیت در رسانه قرار گیرد. تا بتواند کمیت را هم ارزشمند و مفید فایده قرار دهد.

اما متاسفانه رسانه های ما امروزه نگاهی کمیتی در تولید محتوا پیدا کرده و این خود زمینه ساز آسیب به کیفیت عملکرد رسانه ها در رسالت حرفه ای آنان شده است.

امروزه مدیریت درون سازمانی رسانه ها به دنبال این هستند که با بالابردن تعداد دیتا نظر مالکان رسانه ای را نسبت به تلاش نیروهای کار در آن سازمان ها و عملکرد مثبت و عدم اتلاف انرژی و زمان جلب کنند. و این تولید انبوه اطلاعات و ارائه خدمات را پلی برای جذب مخاطب قرار داده ؛ مدام در پی کنترل سایت های آماری برای رصد رشد جایگاه خود می باشند.  بدون شک اینگونه فعالیت ها بی اثر نبوده و قطعا باعث جذب مخاطب خواهد شد اما این نوع فعالیت به طور شک حتی با در نظر گرفتن سطح کیفی کار، آن را به حاشیه خواهد برد و اگر هم جذب مخاطبان، روند رو به رشدی داشته باشند ولی آنان با رجوع به این نوع رسانه ها در مقابل دریای وسیعی قرار خواهند گرفت که از عمق زیادی برخوردار نخواهد بود.

این افزایش تولید به ویژه اگر با بی توجهی به پتانسیل سازمان همراه باشد ناخواه کار را برای کارشناسان سخت کرده و کیفیت را دچار آسیب می کند و تنها رسانه را دچار بیماری چاقی کرده که نه تنها مطلوب نیست بلکه امری نامطلوب و دارای عوارض بد برای خود رسانه و مخاطبان آن خواهد بود.

نگاه کیفی باید همیشه دارای اهمیت بیشتر و به عنوان بستری برای کمیت در رسانه قرار گیرد. تا بتواند کمیت را هم ارزشمند و مفید فایده قرار دهد

اما درمان این بیماری نیز مستلزم آسیب شناسی و بررسی های فراوانی است که باید با توجه به ویژگی های هر رسانه بدان پرداخته شود که ما اینجا در نگاه کلی به بیان راه هایی برای رفع این آسیب می پردازیم:

تخصص گرایی:

عدم وجود تخصص در یک رسانه در کنار تجربه و تعهد موجب هدر رفتن تلاش و پتانسیلی که یک رسانه برای کار می تواند داشته باشد، می شود.عامل تخصص در گردش یک رسانه تا آن اندازه اهمیت می یابد که مالکان رسانه های قدرتمند در جهان و صاحب نفوذ در افکار عمومی برای رشد سازمان خود هزینه های بسیاری را در این زمینه متحمل می شوند. که البته در واقع استفاده از نیروی متخصص هزینه نیست بلکه نوعی سرمایه گذاری می باشد. تخصص باعث می شود نگاه رسانه ای و سازمان یافته بر سازمان حاکم شود و برای تولید محتوا رابطه ای متعادل میان دید کیفی و کمی در مدیریت رسانه  و تولید پیام به وجود آید. این عامل خود زمینه و زیر بنایی برای سایر عوامل نه تنها در درمان این آسیب بلکه برای کنترل و مراقبت یک رسانه در تمام زمینه ها است.

مدیریت و مهندسی پیام:

مخاطب

این عامل که خود از تخصص گرایی و وجود نیروهای متخصص در رسانه نشات می گیرد به معنای نگاه سازمان یافته و برنامه ریزی شده به تولید محتوا و نحوه ارائه آن به مخاطب می باشد. اینکه یک رسانه با توجه به مبانی فکری خود چگونه و با چه پیامی بتواند بیشترین تاثیر و نفوذ را در مخاطب داشته باشد نیازمند یک مهندسی و نگاه رسانه ای است.

بدون در نظر گرفتن این عامل و تولید محتوا در شرایطی که مدیریتی برای تولید و ارائه پیام وجود ندارد ارائه پیام کاری غیر مفید می باشد که گویا ما یک پتانسیل عظیم را برایش بستری برای حرکت تعریف نکرده باشیم و این پتانسیل خود به خود و بدون برنامه ریزی حرکت کند که باعث هدر رفتن آن، کاهش و اتمام بازدهیش خواهد شد. در نظر گرفتن کمیت بدون اینکه این محتوا چگونه و در چه غالبی به مخاطب برسد و دارای چه سطح کیفیتی باشد فقط رشد نامتناسب رسانه را در بر خواهد داشت. این عامل نیز باعث می شود از موازی کاری های بی دلیل و غیر ضروری جلوگیری شده و مهندسی پیام با موانع کمتری رو  به رو شود.

پتانسیل سنجی امکانات:

امکاناتی که یک سازمان اعم از اشخاص یا نیروهای مادی برای کار در اختیار دارد باید مورد سنجش قرار گیرند و بازدهی آنان مورد مطالعه قرار گیرد. تا بتوان با سنجش پتانسیل مجموعه، میزان کار وفعالیتی متناسب از آن انتظار داشت و بهترین استفاده و بازدهی را از مجموعه به دست آورد. درصورت هر گونه فشار، نیروی کار و امکانات در دسترس آنان دچار اختلال خواهد شد حتی نیروی کار واقعی آن نیز مورد لطمه قرار خواهد گرفت و  رویکرد کمیتی نامتناسب کیفیت را دچار آسیب خواهد کرد و این در مصداق عکس خود نیز صادق است در صورت عدم کشف پتانسیل های موجود و نهفته در لایه های درون سازمانی سرعت نیروی موجود برای عملکرد بهتر و کیفیت بالاتر و مطلوب در مجموعه جهت نیل به سوی پیشرفت به هدر خواهد رفت و مجموعه از نیروی بالا و قدرتمند حاضر و کشف نشده محروم خواهد ماند. که سنجش و کشف این نیروها برای استفاده صحیح نیازمند نگاهی دقیق و تخصصی در زمینه مذکور می باشد.

این افزایش تولید به ویژه اگر با بی توجهی به پتانسیل سازمان همراه باشد ناخواه کار را برای کارشناسان سخت کرده و کیفیت را دچار آسیب می کند و تنها رسانه را دچار بیماری چاقی کرده که نه تنها مطلوب نیست بلکه امری نامطلوب و دارای عوارض بد برای خود رسانه و مخاطبان آن خواهد بود

رسانه شناسی:

هر رسانه برای ارائه اطلاعات و خدمات گوناگون به مخاطب خود علاوه بر ویژگی های مشترک دارای خصوصیاتی خاص خود می باشد. با توجه به این ویژگی ها نوع ارائه مطلب نیز باید متغیر باشد به عنوان مثال رادیو از وجه صوتی مخاطب را درگیر می کند ولی تلویزیون با توجه به دارا بودن تصویر وجلوه های گرافیکی و نوشتار نیازمند نگاه مخاطب نیز می باشد، اینترنت و سینما و مطبوعات هم به همین نحو هر کدام با توجه به نوع ویژگی ها و قابلیت های خود شرایط خاصی را برای گیرندگان به وجود می آورد. البته به این مورد در پتانسیل سنجی هم می توان اشاره ای کرد اما بحث گسترده و خاص آن را نباید تحت آن عنوان محدود کرد. شناخت درست رسانه و ویژگی های فنی آن باعث می شود که نگاه کیفی و کمی مدیران و کارشناسان در ارائه دیتا شکلی متناسب و منطقی به خود گیرد.

مخاطب

مخاطب شناسی:

مخاطب نقطه حساسی در یک فرآیند ارتباطی می باشد زیرا بدون وجود آن فرآیند ارتباطات یک فرآیند ناقص، غیر موثر و حتی عدم می باشد. و همه تلاش های یک سازمان رسانه ای برای تاثیر و نفوذ در مخاطب می باشد. شناخت مخاطب و ویژگی های او اعم از فرهنگ، سطح تحصیلات، سطح زندگی، سلائق... می تواند کمک بسیاری را به دست اندرکاران رسانه در اینکه محتوای مورد نظر را در چه سطحی و چگونه برای تاثیر بیشتر در گیرنده یا همان مخاطب تولید کنند، کند. اینکه کیفیت مطالب در چه سطحی باشد و کمیت آن به چه میزان و چه رابطه ای بین این دو در تولید و ارائه مطالب باشد تا مخاطب جذب و مورد تاثیر قرار گیرد تا فرآیند ارتباطی موثری داشته باشیم.

باید در نظر گرفت که همانطور که اشاره شد این راهکارها همه شیوه های موجود نیست بلکه در کل و حتی با توجه به ویژگی های خاص هر وسیله ارتباطی می توان باز هم شیوه ها و راه حل های جدیدی را ارائه داد و به کار گرفت.

اما آنچه در آخر باید بدان توجه داشت این نکته می باشد که مدیریت رابطه میان میزان و چگونگی کمیت و کیفیت برای ارائه اطلاعات و خدمات به مخاطب در هر سطح از کار رسانه ای چه سخت افزاری و چه نرم افزاری کاری دشوار می باشد و نیازمند تخصص در کنار تجربه و تعهد است. تخصص باعث می شود تا با درنظر گرفتن تمامی راه های وجود و تکنیک های ارتباطاتی علاوه بر نگاه کیفی و کمی صحیح در پیام رسانی، رسانه رشدی منطقی و متناسب داشته باشد و بی دلیل دچار بیماری و آسیب که آسیب به افکار عمومی و بدنه جامع را در بر خواهد داشت نشود. و هم نیروی کار بتواند از پتانسیل خود بهترین استفاده را برای بازدهی مطلوب کند و هم مخاطب دچار سوخت وقت و انرژی نشود.

عطاالله باباپور

گروه جامعه و ارتباطات