آیا شوهر بی عیب وجود دارد؟
خانمی می گفت : وقتی در ابتدای زندگی زناشویی هستیم، همه چیز در اطرافمان شیرین و دلچسب و همه لحظات زندگی مملو از شادی و خوشحالی است؛ و هرگز تصور نمی كنیم كه روزی این احساسات خوش و سبكبالی خیال، تبدیل به شرایط ناهموار و دشواری های پی در پی در زندگی شود. اما طولی نخواهد كشید كه با گذشتن سال های اول ازدواج، شادی ها یكی پس از دیگری رنگ می بازند و روزی به خود می آییم و می پرسیم چه اتفاقی افتاد؟ چرا همه چیز به این زودی عوض شد؟ آیا گذر ایام بود یا حضور بچهها و افراد دیگر كه این تغییرات را سبب شد؟
ما نمی توانیم گذر زمان را متوقف یا حضور بچهها را در زندگی كتمان كنیم، اما می توانیم پایه های زندگی را براساس این واقعیت ها بنیان نهیم و بكوشیم روزهای شاد اول ازدواج را در زندگی تكرار كنیم. اما چگونه؟ آیا همان طور كه لوئیز برد در كتاب «چگونه شوهران خود را شیفته خود كنید» می گوید، باید هر روز یك دسته گل تازه تهیه كنید تا شوهرانتان هنگام آمدن به خانه غافلگیر شوند؟ یا با پوشیدن یك لباس نو سعی كنید از خشكی و یكنواختی زندگی بكاهید؟ آیا باید به نصیحت گروهی از زنان گوش فرا دهید و به زندگی و بچه های خود بی توجه باشید و هر روز در پی تغییر لباس و مدل موی خود باشید تا در نتیجه چنین كاری شوهرانتان آمدن به خانه را به رفتن به هر جای دیگر ترجیح دهند؟ یا باید شیوه گروهی دیگر از زنان را پیش بگیرید و به محض این كه شوهر به خانه آمد، ناله سر دهید و شكایت كنان سعی كنید مشكلات كوچك زندگی را بزرگ جلوه دهید تا با جلب محبت و ترحم او اندكی زندگی را خوشایندتر جلوه دهید؟
اما هیچ كدام از این ظاهر سازی های فریبنده، به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد و از بروز اختلافات و مشكلات زناشویی جلوگیری كند؛ بلكه باید بكوشید تا «شوهران خود را دوستان خود كنید»!
برای ایجاد این صفا و صمیمیت لازم است موانع را شناسایی كنید و آنها را یكی پس از دیگری از سر راه بردارید. ریچارد آستین می گوید: «
یكی از بزرگترین موانع بر سر راه خوشبختی توقعات بیش از حد است». زیرا گروه بی شماری از جوانان، برداشت غلطی از ازدواج دارند و همواره می پندارند ازدواج معجزه ای است كه اگر در زندگی آنان به وقوع پیوندد، تمام مشكلات را حل، و زندگی را شیرین و شاد می كند. آنها با چنین تعبیر نادرستی، اقدام به ازدواج می كنند و پس از مدتی درمی یابند كه آنچه در ذهن داشته اند، رؤیایی بیش نبوده است. گروهی دیگر بدون در نظر گرفتن توانایی و سلامت روح و روان همسر خود، سعی می كنند همه كارهای شاق و پر زحمت را به او بسپارند و با این روش هرگونه فرصتی را برای به وجود آمدن روابط دوستانه و صمیمی از بین می برند. از نظر روانی هر انسانی نیازهایی دارد، مانند مطرح شدن، پذیرفته شدن، ایمن بودن و تعلق داشتن كه هر یك از این نیازهای درونی تا حدودی در ازدواج برآورده می شود. زن و شوهر می توانند در به وجود آوردن حس خوب زیستن به یكدیگر كمك كنند، اما هیچ كدام قادر به آفرینش شادی و خوشبختی مطلق برای دیگری نیستند.ما انتظار داریم دیگران هر كاری كه از دستشان بر می آید، برایمان انجام دهند، در حالی كه خود كمترین توجهی به خواسته های آنها نمی كنیم. می خواهیم از اشتباهات ما چشم بپوشند، اما خودمان كوچكترین گذشتی در مورد رفتار بد آنها نداریم. شما می خواهید شوهرتان از هر نظر بی عیب باشد، در حالی كه از عیب های خود بی خبرید. همیشه سعی دارید عیوب او را برشمرید و ناله و شكایت كنید كه چرا این شوهر آن طور كه باید باشد نیست؛ چرا قادر نیست مرا درك كند؟ حتی گروهی از زنان پا را از این هم فراتر نهاده، سعی می كنند شخصیت شوهر را درهم ریخته، دوباره آن را آن طور كه می خواهند شكل دهند یا او را مجبور كنند آن طور كه می خواهند باشد، نه آن گونه كه هست. البته فقط زن ها نیستند كه مرتكب چنین اشتباهی می شوند؛ كم نیستند مردانی كه همواره از زنان خود خرده می گیرند. به هر حال فراموش نكنید هیچ توهینی بزرگتر از این نوع عدم پذیرش ها نیست.
اولین گام برای به وجود آوردن یك زندگی زناشویی موفق ، پذیرفتن واقعیت هاست.
از جمله واقعیت هایی كه باید درك و پذیرفته شوند، معنای ازدواج است؛ باید دانست ازدواج یك نوع شركت است كه نیاز به رعایت اصول و قوانینی دارد. ازدواج كلمه ای جادویی نیست كه بتواند همه نیازهای ما را برآورده سازد. مورد دیگر این است كه باید همسر خود را همراه با محاسن و معایبش بپذیرید. البته پیشنهاد نمی كنیم بی انصافی، بی رحمی، بی نزاكتی و رفتارهای ناشایست او را برای همیشه تحمل كنید، زیرا آدمی قادر است رفتار خود را اصلاح كند؛ اما فراموش نكنید هرگز قادر نیست ماهیت خود را عوض كند. اجازه دهید این مسئله را با یك مثال بیشتر بررسی كنیم.فرض كنید شما با مردی كه اهل مطالعه یا تفریحات آرام است ازدواج می كنید؛ انتظار نداشته باشید بعد از ازدواج او به مردی شلوغ و پر سروصدا كه اهل تفریحات و برنامه های مهیج است تبدیل شود. ممكن است شوهرتان همان فلسفه شما را در زندگی نداشته باشد یا تفریحات مهیج مورد پسند او نباشد. نخواهید كه او كاملاً عوض شود. ممكن است همسرتان نتواند تاجری موفق یا ورزشكاری مشهور شود، اما مثلاً می تواند كارمندی خوب و متعهد باشد. باید بدانید همه انسان ها از ذوق و استعداد یكسان برخوردار نیستند. اگر همسر شما در زمینه تجارت، ورزش یا هنر موفق نیست و ذوقی نشان نمی دهد، نباید به خودتان اجازه دهید كه درباره اش بد قضاوت كنید و او را مورد ارزیابی نادرست قرار دهید. نباید هر روز یأس و ناامیدی نشان دهید و مثلاً بگویید چرا شوهر من مثل شوهر خواهرم نیست كه فلان ماشین آخرین مدل را داشته باشد یا چرا مانند شوهر دوستم سرشناس و معروف نیست. همان طور كه شما نمی توانید مثل دوست یا خواهر خود باشید، شوهر شما نیز نمیتواند مثل شوهران آنها باشد!
اگر به انجام چنین كارها و تكرار چنین حرف هایی در زندگی ادامه دهید، نه تنها شوهر خود را نسبت به زندگی دلسرد كردهاید و او را به شدت آزرده خاطر ساخته اید، بلكه این رفتار شما مقدمه ای خواهد شد برای از هم پاشیدن زندگی...
بنابراین فراموش نكنید كه پذیرفتن واقعیت ها زیربنای هر نوع موفقیت و روابط سالم است.
منبع:چگونه شوهران خود را بهترین دوستان خود كنید؟ شرلی ال ردل، ترجمه آلماندخت مزینانی.
گردآوری: زهره پری نوش