تبیان، دستیار زندگی
بار دیگر سپاهیان ابرهه، این بار از سرزمین شیطان بزرگ، سوار بر اریكه جهالت به مصاف نور و روشنایی تاختند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرجام تلخ قرآن سوزی

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا یسْتَهْزِئُونَ(الروم/10)

آنگاه سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند!

در جاهلیت مدرن، بار دیگر سپاهیان ابرهه، این بار از سرزمین شیطان بزرگ، سوار بر اریكه جهالت به مصاف نور و روشنایی تاختند.شب پرستان، به سر كردگی پدر نادانی، ابوجهل زمان، تری جونز، کشیش مالیخولیایی و دیوانه رفتار فلوریدایی، سنگ فتنه از منجنیق دنائت و كج فهمی به سوی کتاب آفتاب آفرین فرقان و صحیفه به حق ناطق قرآن افکندند. و صد البته باز به روشنی پیداست كه هزیمت، سرنوشت محتوم این نبرد ناخجسته است.

دنیای غرب به مَثَل، شخص نادانی را ماننده است كه با جهد بیهوده می‌كوشد تا بر سطح آب نقشی بیافریند و هر بار موجی می‌آید و این نقش را بر هم می‌زند.

این اولین بار نیست كه یاوران صهیون با تمام كوتاه دستی، این چنین درازدستی می‌كنند، به یقین آخرین بار نیز نخواهد بود.

پیش از این نیز از جانب این خصم نابکار بر ساحت این صحیفه آسمانی، اهانت‌های بسیار رفته است اما مگر شعاع آفتاب را می‌توان کشت؟

صهیونیست پلید می پندارد با چنین حرکت‌های ابلهانه و شرمگینانه می تواند حیات رو به زوالش را چند صباحی بیشتر تمدید کند حال آنکه صدای سرفه های مرگ صهیونیزم جهانی از هم اکنون گوش عالم را کر کرده است.

چه باطل اندیش‌اند اینان كه گمان برده‌اند خاك بر چهره خورشید حقیقت می‌توان افشاند و با سلاح جهالت به مصاف روشنایی می‌توان رفت!

تو گویی اینان نمی دانند که اهانت روا داشتن به ساحت کتابی الهی، توهین به دیگر صحف آسمانی و همه اهل کتاب است.

و براستی آیا نمی دانند کتابی را به آتش می کشند که تنها گواه زنده و صحه گذار بر حقانیت یهودیت و مسیحیت تحریف ناشده است؟

مگر در این کتاب، از فرستادگان این هر دو آیین، به حقیقت و نیکی سخن نرفته است؟ آیا این حماقت جنون آمیز، مخدوش نمودن چهر های این پیامبران والا رتبه نیست؟

تاریخ از یاد نمی برد روزی را که سپاهیان ابرهه، گستاخانه بر خانه امن ربوبی حمله آوردند، و ارباب خانه، سفیران عذابش را به سوی ایشان گسیل داشت، و صاحب فیل، را برای همیشه رسوای تاریخ ساخت.

آری!این سنت همیشه ساری و تبدیل ناپذیرهستی آفرین است که دست دشمن دون دین را زود رسوا می‌کند و در همین سرای دنیا از گرده ظالم انتقام می‌کشد.

وَالَّذِینَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآیاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(البقرة/39)

و کسانی که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.

امروز کیست که نداند دنیای غرب از سر اسلام ستیزی و اسلام هراسی به چنین اعمال ننگین و نفرت آوری دست می‌یازد.

کیست که نداند حادثه 11 سپتامبر که تا کنون دستاویز توطئه های ضد بشری بی شمار گردیده است، پروژه ای خودساخته و طرحی پیشگیرانه است که از گسترش روزافزون آیین انسان آفرین اسلام می هراسد.

آری!جنایات ننگ آور فرزندان یهودا وهتاکی‌های وهن آمیز یاوران صهیون به آیین پاک مسلمانی، تیشه‌ایست که پیش‌ از این ریشه‌های امپراتوری هژمونیک آمریکا را از بیخ زده است.

این اولین بار نیست كه یاوران صهیون با تمام كوتاه دستی، این چنین درازدستی می‌كنند، به یقین آخرین بار نیز نخواهد بود.

پیش از این نیز از جانب این خصم نابکار بر ساحت این صحیفه آسمانی، اهانت‌های بسیار رفته است اما مگر شعاع آفتاب را می‌توان کشت؟

صهیونیست پلید از روی جهالت، می پندارد با چنین حرکت‌های ابلهانه و شرمگینانه می تواند حیات رو به زوالش را چند صباحی بیشتر تمدید کند حال آنکه صدای سرفه های مرگ صهیونیزم جهانی از هم اکنون گوش عالم را کر کرده است.

پیش از این نیز نماینده راستگرای پارلمان هلند، ویلدرز، با توطئه فیلم فتنه، آیین پاک مسلمانی و این کتاب ناب وحیانی را مظهر خشونت و ترور خوانده بود؛ اما فرجام، مگر چه شد؟

جز اینکه این کتاب جهالت سوز در صدر فروش کتاب های برتر دنیا نشست. و جز اینکه گذر زمان، حقانیت این کتاب را بر آفتاب افکند و خیل دلهای آزاده را - حتی در همان بلاد کفر- به آغوش پر مهر اسلام کشانید.

این وعده حق الهی است که:

یرِیدُونَ أَنْ یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ(التوبة/32)

آری! شب به اراده شب پرستان نمی‌ماند و آفتاب روشنی بخش اسلام از پس ابرهای تیره و ظلمت زای جهالتشان خواهد تابید.

اینک در قبال این دسیسه برخاسته از آل استكبار ، چه جای سكوت، كه دم فروبستن و هیچ ندیدن و نگفتن در قاموس و ناموس مسلمانی نوشته نیست.


نوشته‌ی شکوری_کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان