تبیان، دستیار زندگی
مطلب ذیل نکاتی است درباره تحصیل علم وتبلیغ و... که به صورت پراکنده از میان بیانات آیت الحق مرحوم آیت الله بهجت فومنی استخراج گردیده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چندنکته طلبگی از آقای بهجت

آیت الله محمدتقی بهجت

مطلب ذیل نکاتی است درباره تحصیل علم وتبلیغ و... که به صورت پراکنده از میان بیانات آیت الحق مرحوم آیت الله بهجت فومنی استخراج گردیده است.

چند سؤال و جواب درباره درس و تحصیل

1- برای رعایت نظم در برنامه و موفقیت در دروس بعد از ده سال که مشغول درسهای حوزه ایم و حتی به طور متوسط از عهده بر نیامده ایم، چه کنیم؟

ج: تقلیل مباحث نمایید و آنچه که مشغول می شوید اتقان نمایید.

2. با استعداد متوسط و کم و بیماری شدید اعصاب، روزی چند درس بگیریم و چند ساعت مطالعه کنیم و چند ساعت استراحت کنیم؟

ج: جواب بالا را رعایت کنید.

3. 27 ساله هستم هوش و استعدادی خوبی دارم اما در تحصیل بی برنامه و سر در گم می باشم و همچنین کسل و تنبل هستم، چه کار کنم؟

ج: باسمه تعالی

در برنامه تحصیل راه متعارف را پیش گیرید؛ اشکالی داشتید سؤال کنید. برای پیشرفت در تحصیلات نافعه، ملتزم به تعقیبات مشترکه باشید «سبحان من لا یعتدی علی اهل مملکته... مفاتیح الجنان، تعقیبات مشترکه» بعد از هر فریضه.

4. با توجه به فقر و سختی معاش همسر و فرزندان و کمبود شهریه حوزه، آیا وظیفه است تأمین معاش آنان؟ چگونه؟ و درسها را چگونه برسیم، یعنی حقیر می تواند این سختی در معاش و بیماری را غمض عین نماید و مشغول دروس بوده باشد.

ج: قناعت نسبیّه وقتیِّه بر همه لازم و برای همه کافی است.

5. هدف حقیر کسب درجه عالیه اجتهاد بوده و هست و علاقه شدید به آدم و عالم شدن دارم. اکنون که 33 سال داشته چه کنم که موفق شوم؟

ج: از درس خواندن به نحوه منظم و مرتب و ترک مسامحه در معلومات که عمل بشود، مقصود حاصل می شود ان شاء الله.

6. برای موفق بودن در دروس و نیز توفیق اجتهاد طلبه ای که حدود 10 سال در دروس، حتی به طور متوسط موفق نبوده، چه راهی را پیشنهاد می فرمایید؟ (با در نظر گرفتن عیالات و مشکلات شدید مادی)

ج: نماز شب مفتاح توفیقات است؛ تعقیب مخصوص را فراموش نکنید «سبحان یعتدی علی أهل مملکته... مفاتیح الجنان، تعقیبات مشترکه.»

7. برای رفع مشکلات مادی همسر و فرزندان، یک طلبه چه باید بکند؟

ج: تعلیم نمایید که قناعت نسبیّه وقتیّه، بر همه لازم است و کافی است.

آیت الله محمدتقی بهجت

شروط و موانع تحصیل و به كار زدن علم

«لِكُلِّ شَىْءٍ آفَةٌ، وَ لِلْعِلْمِ آفاتٌ» براى هر چیز آفتى است، ولى علم آفتها دارد. عجیب است! هر جا بین زید و عَمر و یا دو طایفه مخاصمه مى شود، اهل علم مال المصالحه قرار مى گیرند. تازه اگر علم تحصیل شود، خدا مى داند استفاده كردن از آن در طریق رضاى خدا، چه قدر شروط و موانع دارد!

قدر آب و هوای خوب را بدانید

به طلاّب توصیه مى‏شود كه از آب و هواى خوب و سالم قدردانى كنند، و در اشتغال به تحصیل همّت و اهتمام داشته باشند.

در زمان ما طلاّب در هواى گرم نجف در چهار ماه ربیعین و جمادیین (1) كه گاهى با قَلْبُ الأْسَد(2) مصادف مى‏شد و بسیار گرم بود و تعطیلى كم داشت و فقط ایّام فاطمیّه ـ علیها السّلام تعطیل مى‏شد، با چه شور و اشتیاق مشغول تحصیل بودند و تعطیلات تابستانى رسم نبود!

اشتغال به تحصیل در آن گرماى سوزان و با نبود امكانات و وسایل برقى خنك كننده‏ى هوا و آب نظیر یخچال و پنكه و كولر و... از كرامات بود!

راهنمایی درباره تبلیغ

سؤال: خواهشمندم در مورد تبلیغ، حقیر را راهنمایی فرمایید.

ج: باسمه تعالی

الحمدلله وحده و الصلوة علی سید أنبیائه محمد و آله سادة الأوصیاء.

مبلغ اگر از یقینیات تجاوز نکرد، پشیمان نخواهد شد. مبلغ باید مؤمنین را متصل به «ثقلین» نماید، یا اتصالشان را محکم تر نماید.

اگر در مسلمات، مردم با «ثقلین» شدند، خودشان تعقیب از تعلم موالید و مستخرجات صحیحه از آنها می نمایند. [مبلغین] در مدائح و مصائب و معارف، اقتصار بر کتب علما یا مقبول نزد علما نمایند؛ و در احادیث، بر کتب معتبره معروفه اکتفا نمایند.

و [اکنون] مرسوم شده [ که] همه اینها را از حفظ انجام می دهند و لازمه اش این است که مردم از بسیاری محروم می شوند و مبلغ با تکرار انجام تبلیغ می دهد؛ اولی این است که غیر احادیث را از روی کتابهای مقبوله بخوانند و اختیار نمایند آنچه احسن است؛ و در احادیث از روی کتب معروفه معتبره شیعه انجام دهند، با ترجمه صحیحه؛ تا افاده و استفاده احسن و اکثر باشد.

والله الموفق للصواب و الحمد لله و الصلوة علی محمد و آله.

كجا رفتند آن فوق العاده‏ها؟

وقتى احوال علماى سلف را ملاحظه مى‏كنیم، خیلى از وضع و حال خود خَجِل مى ‏شویم؛ زیرا مى‏بینیم آنان با سن و سال كمتر به مقاماتى رسیدند كه قابل بیان نیست. علت عمده‏ ى آن این است كه آن‏ها در مقام علم و عمل فوق العاده بودند. كجا رفتند آن فوق العاده‏ ها كه یكى از آنها هم پیدا نمى ‏شود؟!

استاد ما قدّس ‏سره مى‏ فرمود : آقا میرزا محمّدتقى شیرازى ـ قدّس‏ سره ـ فوق العاده بود، مرحوم حاج آقا حسین قمى ـ قدّس‏ سره ـ هم مثل استاد ما ـ قدّس ‏سره ـ معتقد بودند كه ایشان حتى از آقا سیّد محمّدكاظم یزدى و آخوند خراسانى ـ رحمهم االلّه‏ ـ اعلم بوده است، مى‏ فرمودند: این‏ها ـ یعنى سیّد و آخوند ـ اَحْضَر (4) بودند، ولى او اعلم بود.

البته هر كسى درسش را نمى‏پسندید، زیرا مثل مباحثه بود. استاد ما ـ قدّس‏سره ـ مى‏فرمود: هفت سال روزى دو درس مكاسب را ـ شاید از اول مكاسب محرّمه تا آخر خیارات ـ نزد ایشان خواندیم. و استاد ما ـ قدّس‏سره ـ نیز از اوّل بیع تا آخر خیارات را در مدّت چهارده سال بیان فرمود.

آرى، زحمات آنان در علم و تعلیم و تعلّم ربطى به ما ندارد، مثل این كه عاشق علم بودند!

مرحوم آقا ضیا عراقى را در كوچه دیدم، در حالى كه یكى از دست‏هایش را بر روى دیگرى مى‏گذاشت. گویا درباره‏ى مطلبى فكر مى‏كرد و مى‏خواست مطلب را بر سر كرسى بنشاند. همه چیز حتّى ریاست و مرجعیت را كنار گذاشته بودند، و فقط به تعلیم و تعلّم اهمیت مى‏دادند!

تلاش مرحوم محمدرضا مظفر رحمه الله (5)

زمانى كه ما در نجف اشرف در مدرسه ى سیّد (6) رحمه اللّه بودیم، حجره ى آقاى شیخ محمّد رضا مظفر رحمه اللّه روبروى حجره ى ما قرار داشت و شب ها چراغ نفتى ما و ایشان روشن بود، ولى وقتى ما بعد از مطالعه و انجام كارهاى خود مى خواستیم بخوابیم، مى دیدیم كه چراغ ایشان هم چنان روشن است، و از طرف صبح هم كه پیش از اذان و یا وقت اذان بیدار مى شدیم، مى دیدیم هنوز چراغ ایشان روشن است! وقت اذان ایشان از اطاق خود بیرون مى آمد و به بالاى بام مى رفت و به افق نگاه مى كرد، اگر فجر شده بود همان جا نماز صبح را مى خواند و همان جا مى خوابید. در هر حال، بنده مثل ایشان پر كار ندیده ام.

البته ایشان زمانى كه مُنْتَدَى النَّشْر (7) را افتتاح كرده بود چنین بود، و قبل از آن این طور نبود، لذا بنده گمان مى كردم كه ایشان براى كلاس هاى درسى كرّاسه (8) مى نویسد، ولى بعد دیدیم كتاب ها (9) و مطالب علمى مفصّل از ایشان در عالم اسلام به ظهور رسید.

در محضر بهجت - قسمت دوم

گویا خود را براى درس خواندن وقف كرده بودند!

بنده در میان اهل علم، كسى پر كارتر از مرحوم مُظفَّر(1) ندیده ام. حجره ى او(2) درست در روبروى حجره ى ما بود، و ما تقریبا مى دانستیم چه چیزهایى مى نویسد، ولى خیال مى كردیم براى تألیف آن ها وقت نمى گذارد، احتمال مى دادیم دروسى براى كلیّة الفقه و منتدى النشر كه خود او تأسیس نموده بود، مى نویسد؛ ولى بعدها دیدیم كه خیلى از آن تألیفات نیاز به فكر و تأمل دارد. در هر حال، وقتى كه مطالعه ى خود را به پایان مى بردیم و مى خواستیم بخوابیم، چراغ ایشان روشن بود و ایشان هم چنان مشغول نوشتن بودند.

علاوه بر این روزها، درس هاى فقه و اصول را كه در آن شركت نموده بود، مثل آب خوردن تقریر مى كرد و مى نوشت. این را هم مى دانم كه در درس و بحث جدّى بود، با این كه چندان سنّى نداشت، به درس استاد (10) یا نمى آمد یا كم مى آمد.

خدا رحمت كند برادرش(11) را؛ ایشان هم پر كار بوده است، در مبحث امامت، كتاب «دلائل الصّدق»را نوشته است، مى گویند: در زمینه ى فقه هم تألیفات خوبى نوشته است، ولى چاپ نشده است. ایشان از برادرش، آقا محمّدرضا بزرگ تر بود و آن ها چند برادر بودند. از آن طرف شب هم وقتى بیدار مى شدیم ـ وقت اذان و یاپیش از آن ـ ، مى دیدیم ایشان هنوز مشغول نوشتن است. در همان زمان، یك آقا شیخ هم بود كه فقط در اواخر شب بیدار مى شد (نه از اول شب)، و تا وقت طلوع فجر در پشت بام مدرسه به مطالعه مى پرداخت، و هنگام طلوع فجر به آسمان نگاه مى كرد كه آیا فجر طلوع كرده است یا نه، و در صورت تحقّق طلوع فجر، در همان پشت بام نماز مى خواند و همان جا مى خوابید.

این كار مستمرّ مرحوم مظفّر، در اواخر و پس از فصل تابستان بود، زمانى كه منتدى النشر را تأسیس كرده بود.

آقاى خویى ـ رحمه اللّه  ـ هم شانزده درس مى گفت، درست به یاد ندارم به ضمیمه ى خواندنى ها، و یا فقط درس هایى كه مى گفت این قدر بود، به گمانم فقط درس هایى كه مى گفت ـ علاوه بر مطالبى كه تحصیل یا مطالعه مى كرد ـ شانزده درس بود. بالاخره، گویا خود را براى درس خواندن وقف كرده بودند!

راهنمایی برای انتخاب شغل

اگر ممکن است این جانب را در جهت انتخاب شغل راهنمایی فرمایید.

ج: شغلی را اختیار کنید که رضای خداوند عظیم الشأن در آن باشد؛ و اگر چند شغل مرضی خداست، آنکه ارضی از آن است با تمکن اختیار کنید؛ نافع برای ایمان و مؤمنین باشید.

علم شرافتش معلوم، و مقدمیتش برای عمل معلوم است، با تمکن ترجیح بدهید آن را. در اصول و فروع با تمکن رعایت ترتیب نمایید و هر شغلی تحصیل ملکه اش در جوانی میسور است؛ و اگر عمل محقق باشد هدایت ممکن است از این جهت ملاحظه شغل بنمایید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

زنده نگه داشتن سنت

آیت الله بهجت همیشه سفارش می کردند برای احیای شریعت نگذارید سنتها فراموش شود وعرفیات یا بدعتها جای آن را بگیرد. روزی فرمودند:

مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی (12) همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی به افطار دعوت بودند، وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. با اینکه بین مجلس افطاریه تا آشپزخانه بسیار فاصله بوده (و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند)؛ به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا دراز نمی کند و دیگران حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان غذا شروع نمی کنند و طول می کشد تا نمک را بیآورند. بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به ظاهر سنت مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، پس در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید. آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نباشد.

آیت الله بهجت
اهمیت تربیت طلاب

آیت الله سید موسی شبیری زنجانی می گوید:

آقای بهجت نقل می کردند: زمانی که آقا شیخ محمود حلی به نجف آمدند ما برای دیدن ایشان خدمتشان رسیدیم و ایشان نیز برای بازدید به خانه ما آمدند، وقتی آیت الله خوئی شنیدند که آقا شیخ محمود به منزل ما می آیند برای دیدار ایشان تشریف آوردند تا به اصطلاح دید دیگری (از نظر معنوی) به ایشان کنند. آقا شیخ محمود یک ساعت تأخیر کردند و آقای خوئی منتظر نشستند تا اینکه تشریف آوردند. آقای خوئی فرمودند: من دلم می خواست مقداری از آقا حسنعلی نخودکی اصفهانی تعریف کنید، تا وقتی ما می خواهیم برای اثبات عالم ماوراء دلیل بیاوریم، تنها از آیات و روایات استفاده نکنیم بلکه از حالات یک شخص هم در این مورد استفاده کنیم.

آقا شیخ محمود فرمودند: آقا شیخ حسنعلی مختصرات داشت (یعنی مختصری از مطالب و عوالم را داشتند)، و اگر شما به همین کارتان (تربیت طلاب) توجه کنید بیشتر می توانید به اسلام خدمت کنید، تازه آقا شیخ حسنعلی مرید یکی از شماها بود. که آقای بهجت می فرمودند: منظورشان آقای بروجردی بود.

نقش مقتضیات در نحوه زندگی بزرگان

روزی آیت الله بهجت فرمود: چند نفر از بازاریان تهران به نجف مشرف شدند و جهت پرداخت خمس اموال خود خدمت شیخ انصاری قدس سره رسیدند، وقتی وضع ساده خانه و بی آلایش شیخ را دیدند، آهسته به یکدیگر می گفتند: «این است معنی پیشوا و مقتدا. یعنی علی گونه زیستن، نه مانند ملا علی کنی با خانه بیرونی و اندرونی و با تشکیلات و تشریفات آن چنانی.»

شیخ در حال نوشتن بود، و کاملاً به سخنان آنان توجه داشت، نخست کلمه خیلی زننده ای به آنها گفت، سپس فرمود: «چه می گویید؟ من با چند نفر طلبه سر و کار دارم و نیازی به تشریفات بیش از این ندارم، اما آخوند ملا علی کنی با امثال ناصرالدین شاه سر و کار دارد. اگر آن گونه نباشد ناصرالدین شاه به خانه اش نمی رود، آخوند ملا علی این کارها را برای حمایت از دین انجام می دهد.»

پی نوشت ها:

(1) ربیع‏الاوّل، ربیع‏الثانى، جمادى الاولى و جمادى الثانیة

(2) چلّه‏ى گرما در فصل تابستان

(3) آقا شیخ محمّد حسین اصفهانى معروف به كمپانى

(4) با حضور ذهن بیشتر

(5) شیخ محمّد رضا مظفر رحمه اللّه، نویسنده ى كتاب «المنطق»، «اصول الفقه» و...

(6) سید محمّد كاظم یزدى، صاحب عروة الوثقى

(7) مدرسه علمى دینى از دبستان تا دانشكده ى فقه

(8) جزوه

(9) نظیر: المنطق ، اصول الفقه، السقیفة و...

(10) شیخ محمّد حسین اصفهانى، معروف به كمپانى رحمه اللّه

(11) آقا شیخ محمّد حسن مظفّر ـ رحمه اللّه  ـ صاحب كتاب نفیس دلائل الصدق، در مبحث امامت و...

(12) ازاستادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد اخلاق آقا نیز بوده است


فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان