تبیان، دستیار زندگی
نوجوان بختیاری در گوشه‌ای از نامه‌ ی خود آورده بود: « شهدای عزیز؛ ما مردم غیور بختیاری دوست داریم که شهر ما را با
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهدای گمنام آرزوی یک نوجوان را اجابت کردند

هفتم خرداد سال 88 شهرستان لالی خوزستان میزبان دو شهید گمنام دفاع مقدس بود، شهیدانی که درد نامه‌ی یک نوجوان بختیاری را شنیدند و به دعوت او و اهالی شهرستان لبیک گفتند.

شهدای گمنام

‌ نوجوان بختیاری در گوشه‌ای از نامه‌ ی خود آورده بود: « شهدای عزیز؛ ما مردم غیور بختیاری دوست داریم که شهر ما را با نور استخوان های شکسته ی خود مزیّن کنید...ای بندگان مخلص خداوند و ای بی اثر از نام ها و نشانه ها و ای سربازان گمنام آقا امام زمان (عج) ، ما سوخته دلانی هستیم که پدران مان رنج های بسیار در طول انقلاب و هشت سال دفاع مقدس متحمل شده اند. »

بسم ربّ الشهدا و الصدیقین

نامه ای به شهدای گمنام

شهدای عزیز؛ ما مردم غیور بختیاری دوست داریم که شهر ما را با نور استخوان های شکسته ی خود مزیّن کنید. شهدای گرامی؛ ما عاشق جان نثاری ها و فداکاری های شما هستیم. ای فرزندان این مرز و بوم، ما خوشحال خواهیم شد اگر میزبانی ما را بپذیرید و میهمان ما شوید. فدای آن پاره استخوان هایی برویم که در زیر هزاران خروار خاک مدفون گشته بودند.

ای کسانی که مایه ی افتخارید و نام آوران بدون نام و نشان که در موطن خود انگار در غربت هستید؛ ما عشایر بختیاری شما را هیچ گاه در غربت و تنهایی رها نخواهیم کرد. امیدواریم که ما را در تنهایی خود سهیم کنید. ای سرافرازان خطه شیر پرور ایران، ما برای حضور شما در این شهر از هیچ کاری دریغ نخواهیم کرد.

ای بندگان مخلص خداوند و ای بی اثر از نام ها و نشانه ها و ای سربازان گمنام آقا امام زمان (عج) ، ما سوخته دلانی هستیم که پدران‌مان رنج‌های بسیار در طول انقلاب و هشت سال دفاع مقدس متحمل شده اند.

ای شهدا؛ شما خوشبخت هستید و ما نگون بخت، زیرا شما با جان هایتان با خداوند معامله کردید و بهشت و رضایت خداوند را به جان خریدید، پس بر ما بد بختان نظری بنمایید که اگر شما نبودید حالا ما می بایست زیر سایه‌ ی آن کشوری باشیم که هم اکنون تسلیحات جنگی به اسرائیل می رساند و کودکان و مادران و پدران و جوانان غزه را به شهادت می رسانند. ما نیز می بایست برای جنگ با غزه به اسرائیل می رفتیم و علیه مظلومین تیغ می کشیدیم، خدایا شکر که در میان ما چنین جوانانی بوده و جان خویش را به خطر افکندند، تا ما زیر سایه ی ولایت فقیه باشیم.

مادران شهدا؛ می دانیم که از غم دوری فرزندانتان بسیار ناراحت هستید، از شما متشکریم که همچنین جوانانی را فدای اسلام کرده اید.

و حال ای رهبرم و سرور و تاج سرم، من نوجوانی از شهر لالی هستم و از شما مولایم و آقا و پاره‌ی جگرم درخواست می کنم که با آوردن شهدای گمنام به این خطه که امام خمینی(ره) در باره ی آن می فرمایند: « من هیچ گاه ایل بختیاری و سلحشوری‌هایشان را فراموش نخواهم کرد. » پس من می خواهم که با آوردن شهدای گمنام به این خطه ی دلاور خیز از میهن اسلامی، اینجا را با عطر وجودی شهداء عطرآگین و با نور آنها این شهر را منوّر بگردانید تا جوانانی که اصلیّت خویش را فراموش کرده‌اند، جرقه‌ای در وجودشان ایجاد شود و به خود بیایند و خود راه این شهداء را پیدا کنند.

اکنون قطعه شعری برای مولایم سروده ام:

ای رهبر و سرور و مولایم

شمایید بعد از خدا پشت و پناهم

از شما درخواست دارم عاجزانه

شهدای گمنام را آرید در این خانه

تو را به حق امام رضا

بهره‌ مند ساز ما را از نور شهدا

تو را بحق دردانه‌ ی زهرا(س)

این درخواست را بپذیر از ما

ما عشایر غیور بختیاری

برای موفقیت کنیم هر کاری

علی هزاریان، 15 ساله، از شهرستان لالی

29/10/87

منبع : خمول

تنظیم : فرهنگ پایداری تبیان