تبیان، دستیار زندگی
دلیل دومی که سوالات کافی نمی‌پرسیم این است که نمی‌خواهیم جواب‌هایشان را بدانیم؛ زیرا ممکن است جواب‌هایی که خواهیم شنید را دوست نداشته باشیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ازدواج های رویایی

عشق

تصور کنید تصمیم گرفته‌اید تا ماشین جدیدی بخرید. خیابان اصلی را بالا و پایین می‌کنید: جائی که بیشتر نمایشگاه‌ها قرار دارند. ناگهان چشمتان را می‌گیرد: یک ماشین ورزشی ناز و کوچولو، توی پارکینگ، روبرویتان پارک می‌کنید و به طرف ماشین مورد علاقه‌تان حرکت می‌کنید. به خود می‌گویید: «عاشق قیافه‌اش هستم». در را باز می‌کنید و کمی در داخل ماشین می‌نشیند». «عاشق بوی نوی» آن هستم. صندلی‌هایش چقدر راحت هستند. این ماشین دلخواه من است.»

همینکه از ماشین بیرون می‌آیید، فروشنده‌ای به طرفتان آمده، می‌پرسد: «می‌توانم به شما کمک کنم؟»

شما می‌گویید: «من این ماشین را می‌خواهم.» فروشنده: «آیا سوالی راجع به آن دارید؟»

با تاکید جواب می‌دهید: «نه، من این ماشین را می‌خواهم.» فروشنده: «دوست دارید بدانید در مقایسه با مدل‌های دیگر چه مزایایی دارد؟ ضمانتنامه‌اش چه مدت است و یا مدت سوخت آن چقدر است» صحبت راجع به این چیزها، هیجانی را که الان دارم، خراب می‌کند.» فروشنده: (در حالی که گیج شده است) قیمتش چطور؟ نمی‌خواهید بدانید قیمتش چقدر است؟» «اُه، خواهش می‌کنم اینقدر منطقی نباشید. قیمتش اصلا اهمیتی ندارد. تمام چیزی که مهم است اینکه ماشین را می‌خواهم. من واقعا به این ماشین احتیاج دارم و می‌دانم که برای من ساخته شده است».

پرواضح است که این رویای مضحکی است. هیچ شخص عاقلی، قبل از اینکه با پرسیدن سوالات کافی از درست بودن کار خود اطمینان حاصل نکند، مبادرت به خرید مهمی چون خرید یک ماشین، نخواهد کرد. به طرز مشابهی نیز شما یک یخچال، استریو، ویدئو و یا حتی یک اطوی جدید را بدون اینکه فروشنده بیچاره را با سوالات بسیار خود گیج کنید، نخواهید خرید؛ مگر اینکه مطمئن شوید در انتخاب خود، دچار هیچ اشتباهی نشده‌اید. با این وجود بسیاری از ما قبل از ازدواج حتی به اندازه زمانی که می‌خواهیم یک جفت‌کفش بخریم سوال نمی‌پرسیم، با این اشتباه، ما فرصت کشف چیزهایی که می‌تواند راجع به شریک زندگیمان از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و در موفقیت یا شکست ازدواجمان سهم بسزایی داشته باشند را از دست می‌دهیم.

هرچه اطلاعات شما راجع به کسی بیشتر باشد، بهتر می‌توانید تصمیم بگیرید آیا برای شما همسر خوبی خواهد بود یا نه.

چرا قبل از عاشق شدن سوالات کافی نمی‌پرسیم؟

در زیر برخی از دلایل اینکه که چرا در شروع یک رابطه سوالات کافی نمی‌پرسیم، را آورده‌ایم:

- رمانتیک نیست: «عاشق شدن» یک تجربه رمانتیک است؛ اما «مصاحبه» یک شخص، نه. بنابراین به خود اجازه می‌دهیم که اغوا شده و به تحسین و تعریف از یکدیگر و انواع و اقسام رفتارهای دیگر تن داده و به اصطلاح از خود بی‌خود شویم. این همان چیزی است که در فیلم‌ها دیده‌ایم و در کتاب‌ها خوانده‌ایم؛ که عشق «این‌چنین» است: شما نباید از او سوال‌های زیادی بپرسید. در عوض باید به او نگاه کنید و فورا دریابید که او «همان گمشده» شماست.

سوال کردن از همسر آینده‌تان به منظور شناخت او شاید رمانتیک نباشد اما تنها راه هوشمندانه شناخت یک فرد است.

- شما نمی‌خواهید جواب‌ها را بدانید. دلیل دومی که سوالات کافی نمی‌پرسیم این است که نمی‌خواهیم جواب‌هایشان را بدانیم؛ زیرا ممکن است جواب‌هایی که خواهیم شنید را دوست نداشته باشیم. نمی‌خواهیم چیز بدی بشنویم. ممکن است مستاصل باشیم و یا اینکه بخواهیم رابطه تمام نشود و موفق باشد. شما از بحث راجع به چیزی که ممکن است رویاتان را خراب کند، اجتناب می‌کنی.

بالاخره بعد از مدت‌ها تنهایی، کسی را یافته‌اید که به شما قول ازدواج داده است. از اینکه مرتبا به این و آن فکر کرده‌‌اید، خسته‌اید و می‌خواهید سرانجامی بگیرید. بنابراین از پرسیدن سوالاتی که ممکن است این «رابطه خوب» را خراب کنند، بیزارید. همانطوری که یک ضرب‌المثل می‌گوید: «رویای مرا با مجبور کردنم به رویارویی با واقعیت خراب نکن»

- ممکن است از اینکه طرف مقابل از شما نیز سوالاتی بکند، هراس داشته باشید. می‌خواهید تا بدین وسیله آنها را از سوال کردن راجع به خودتان باز دارید؛ بنابراین شما نیز چیزی از آنها نمی‌پرسید. این موضوع حقیقت دارد، اگر:

ازدواج ناموفق

- شما از خود و یا زندگیتان راضی نیستید.

- شما از گذشته فرد شرمسارید و یا با آن کنار نیامده‌اید.

- از کارهایی که در حال حاضر انجام می‌دهید، احساس گناه می‌کنید.

- شما تصویری ذهنی خوبی از خودتان ندارید.

وقتی از کسی که هستید و یا کسی که بوده‌اید احساس خوبی ندارید، به طرزی ناخودآگاه از دقیق شدن یا ریزبین شدن به زندگی همسر آینده‌تان خودداری می‌کنید .در ذهن می‌گویید: «من کاری به کار تو ندارم، تو هم کاری به کار من نداشته باش». پر واضح است که دو نفر که این بازی را می‌کنند، رابطه‌ای ناسالم و مختل خواهند داشت.

جدا از سه دلیل ذکر شده، حقیقی که راجع به عشق و تمامی زندگی خود دارد، اینست که:

چیزی که از آن آگاهی ندارید به شما صدمه خواهد زد.

هرچه اطلاعات شما راجع به کسی بیشتر باشد، بهتر می‌توانید تصمیم بگیرید آیا برای شما همسر خوبی خواهد بود یا نه. هر چه اطلاعات شما راجع به کسی کمتر باشد، احتمال اینکه عصبانی و یا مایوس شوید و دلتان بشکند نیز بیشتر خواهد بود.

- آیا شما فکر می‌کنید شخص مثبتی هستید و تنها نکات خوب و مثبت دیگران و اتفاقات را می‌بینید؟

- آیا وقتی که به روابط گذشته‌تان نگاه می‌کنید، چیزهایی می‌بینید که آن موقع نمی‌دیدید؟

اگر به یکی از سوالات بالا جواب مثبت دادید، احتمالا اشتباهی را مرتکب شده‌اید. چیزی از کسی که به ازدواج با او فکر می‌کنید، مشاهده می‌کنید که نشانگر این واقعیت است که باید محتاط‌تر باشید، اما خودآگاه یا ناخود‌آگاه ترجیح می‌دهید که از آن چشم‌پوشی کنید. شما اینکار را به یکی از طرق زیر انجام می‌دهید:

کم اهمیت جلوه دادن عیوب او. توجیه کردن کارهای . منطقی جلوه دادن کارهای او. انکار کردن .

نادیده گرفتن علامت‌های هشدار‌دهنده یکی از خطرناکترین اشتباهاتی است که ما به هنگام ازدواج مرتکب می‌شویم. ما چشممان را به روی چیزهایی که نمی‌خواهیم ببینیم، می‌بندیم و بدین‌گونه خود را درگیر یاس، ناامیدی، اجحاف و خشم می‌کنیم :«اگر می‌دانستم که چنین مشکلی داری، هرگز خودم را گرفتار تو نمی‌کردم.» «تو تغییر کرده‌ای، این‌طور نبودی.» اینها چیزهایی هستند که زمانی که به ناچار با حقیقت روبرو می‌شویم، به همسر خود می‌گوییم. اغلب این مائیم که خود را گول می‌زنیم.

«برخی از نشانه‌‌‌های هشداردهنده به چه معنی هستند؟»

«ندانستن» خوشبختی نمی‌آورد

علامت های هشداردهنده 

از صحبت کردن در مورد گذشته خود اجتناب می‌کند. از پاسخ به سوالات طفره می‌رود یا اینکه آنها را کم اهمیت جلوه می‌دهد. این امکان وجود دارد که مسئله‌ای جدی را با این کار پنهان می‌کند.

جزییات سوابق خانوادگی خود را فاش نمی‌کند.

زیاد خانواده‌اش را نمی‌بیند یا با آنها صحبت نمی‌کند. با صمیمی شدن مشکل دارد؛ نسبت به اعضای خانواده خود، خشم سرکوب شده دارد که روی شما فرافکن خواهد کرد.

بسیار درگیر و مطیع اعضاء خانواده خود بوده به آنان اجازه می‌دهد که به او امر و نهی کنند و آنها نیز حد و مرزی در این رابطه نمی‌شناسند. در این صورت  قادر نخواهد بود که جای شما را در خانواده خود باز کند .

 مرتبا عشق، محبت، توجه و هدایای بسیار به پایتان می‌ریزد. اینطور بنظر می‌آید که «بیست و چهار ساعت» فقط به شما فکر می‌کند.  این امکان وجود دارد که روی شما احساس مالکیت شدید داشته و در ضمن نیز بسیار حسود باشد. اینچنین افرادی با «زندگی شما» زندگی می‌کنند، برای شما هیچ آزادی قائل نیستند و در نهایت احساس خفگی خواهید کرد.

بدهکار و مقروض بوده و برگه‌های جریمه پرداخت نشده بسیاری دارد. از لحاظ اقتصادی بی‌ثبات بوده و مدام شنیده می‌شود که: «موقتا دستم تنگ است.» در این صورت عذر و بهانه‌های زیادی خواهید شنید، شما نقش «مامان» یا «بابا» را بازی خواهید کرد.

اگر می‌خواهد که همه جا رئیس باشد. همیشه خود را خیلی قوی جا می‌زند. او عاشق کنترل کردن دیگران است. در شروع احساس می‌کنید که از شما مراقبت می‌کند، اما دیری نمی‌پاید که می‌بینید با یک دیکتاتور زندگی می‌کنید.

کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی؟" نوشته باربارا آنجلیس

تنظیم برای تبیان: کهتری

شما می توانید از صحبت های استاد دهنوی در مورد مهارت های زندگی و انتخاب همسر در بانک صوت تبیان بهره مند شوید .

مقالات مرتبط

ازدواج برای مردان مفیدتراست

تاثیر نخستین جرقه های عشق

قول وقرارهای قبل از ازدواج

خواستگار دروغگو را بشناسیم

درس های برای انتخاب بهتر همسر

ازدواج از خیال تا واقعیت

ازدواج با دوشیزه فرشته صفت

دوران کودکی ملاکی برای ازدواج

خواستگاری از راه دور

خواستگاری از یک پسر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.