تبیان، دستیار زندگی
آنچه‌ از قرآن‌ می‌رسد، رحمت‌ است‌ و بركت‌ و عافیت‌ و نور و هدایت‌ اینها در نفس‌ و روح‌ مؤمن‌، تبدیل‌ به‌ سعه‌ و گشایش‌ و تجرّد و نور گردد؛ و در نفس‌ كافر تبدیل‌ به‌ أفهام‌ و آراء و أهواء ضالّه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نزول‌‌ قرآن‌؛ بهجت مومنان

نزول‌‌ قرآن‌؛ بهجت مومنان

مرحوم آیت الله علامه آقامحمد حسین حسینی تهرانی"قدس الله نفسه الزکیه" می فرماید : از این جهت‌ است‌ كه‌: در زمان‌ رسول‌ الله‌، چون‌ آیه‌ای‌ نازل‌ می‌شد؛ مو جب بهجت و مسرّت و زیادی ایمان مؤمنین میگردید .

وَ إِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَن‌ یَقولُ أَیُّكُمْ زَادَتْهُ هَذهِ إِیمَانًا فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا فَزَادَتْهُمْ إیمَانًا وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ * وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادْتُهمْ رِجْسًا إلی‌ رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ كَـٰفِرُونَ. یعنی و زمانی‌ كه‌ سوره‌ای‌ نازل‌ شود؛ پس‌ بعضی‌ از آنان‌ می‌گفتند: این‌ سوره‌ ایمان‌ كدام‌ یك‌ از شما را زیاد نمود؟ پس‌ آن‌ كسانی‌ كه‌ ایمان‌ آورده‌اند، این‌ سوره‌ موجب‌ افزایش‌ ایمان‌ آنها می‌شود؛ و ایشان‌ خوشحال‌ و مستبشر می‌گردند. و امّا كسانی‌ كه‌ در دلهای‌ آنان‌ مرض‌ است‌، پس‌ موجب‌ افزایش‌ پلیدی‌ بر پلیدی قبلی‌ آنها می‌گردد، و آنها در حال‌ كفر از دنیا می‌روند؛ و می‌میرند. (توبه آیه 125)

قرآن‌ همچون‌ خورشید تابان‌، و درخشنده‌ای‌ است‌ كه‌: چون‌ طالع‌ شود؛ و نور و حرارت‌ آن‌ در فضا منتشر گردد؛ و به‌ زمین‌ برسد؛ هر موجودی‌ از نور و حرارت‌ آن‌ بارگیری‌ كرده‌؛ و ذات‌ و طینت‌ خود را تقویت‌ می‌نماید. در شب‌ تار كه‌ خورشید رخت‌ از نیمكره‌ بربسته‌ و خود را در زیر افق‌ پنهان‌ نموده‌ است‌؛ نه‌ گل‌ بوی‌ خود را منتشر می‌كند، و نه‌ نجاسات‌ و قاذورات‌ متعفّن‌، بوی‌ خبیث‌ و كریه‌ خود را بروز می‌دهند.

ولی‌ وقتی‌ كه‌ خورشید طلوع‌ نمود؛ و نور و حرارتش‌ به‌ گلها رسید، غنچه‌ها در گلستان‌ باز می‌شوند؛ و رایحۀ عِطر آگین‌ آنها، هوا را معطّر می‌نماید؛ و نسیم‌ خوشبوی‌ گلستان‌ مشام‌ جان‌ را زنده‌ می‌سازد، از طرف‌ دیگر در مزبله‌، نجاسات‌ نیز بوی‌ خود را ظاهر می‌كند، و فضای‌ لجن‌آلود باتلاق‌ها و مزابل‌ نیز مملوّ از بوی‌ تند و عفِن‌ آنها می‌گردد.

گناه‌ بر خورشید نیست‌. چون‌ لازمۀ آن‌ درخشندگی‌ و تابندگی‌ است‌؛ لازمه‌اش‌ و اثرش‌ و خاصیّتش‌ إشراق‌ و دادن‌ گرما و حرارت‌ است‌؛ گناه‌ از نفس‌ خبیث‌ این‌ موجودات‌ است‌ كه‌ مواد متعفّنه‌ را در خود ذخیره‌ نموده‌اند. اگر خورشید نتابیده‌ بود، و حرارت‌ نرسیده‌ بود، هیچ‌ موجودی‌ اثر نداشت‌؛ و همه‌ در رتبۀ واحد بودند؛ گل‌، امتیازی‌ بر قاذورات (نجاسات)‌ نداشت‌؛ و گلشن‌ از گلخن‌ شناخته‌ نمی‌شد.

قرآن‌ همچون‌ خورشید تابان‌، و درخشنده‌ای‌ است‌ كه‌: چون‌ طالع‌ شود؛ و نور و حرارت‌ آن‌ در فضا منتشر گردد؛ و به‌ زمین‌ برسد؛ هر موجودی‌ از نور و حرارت‌ آن‌ بارگیری‌ كرده‌؛ و ذات‌ و طینت‌ خود را تقویت‌ می‌نماید. در شب‌ تار كه‌ خورشید رخت‌ از نیمكره‌ بربسته‌ و خود را در زیر افق‌ پنهان‌ نموده‌ است‌؛ نه‌ گل‌ بوی‌ خود را منتشر می‌كند، و نه‌ نجاسات‌ و قاذورات‌ متعفّن‌، بوی‌ خبیث‌ و كریه‌ خود را بروز می‌دهند

باران‌ پر بهاری‌ از آسمان‌ فرو می‌ریزد، و هر تخمی‌ را در زمین‌ سبز می‌كند؛ تخم‌ میوه‌های‌ شیرین‌، و تخم‌ حنظل‌ تلخ‌. در طبع‌ باران‌، انتخاب‌ زشتی‌ و بدی‌، و تلخی‌ و بدبوئی‌، در گیاهها و گلها و میوه‌ها و دانه‌ها نیست‌، او رحمت‌ خود را یكسره‌ بر زمین‌ پهناور خداوندی‌ بطور مساوی‌ می‌ریزد. یكجا گل‌ می‌روید، و یكجا خَس‌ و خاشاك‌، یكجا درخت‌ سرسبز، و یكجا خار مغیلان‌، یكجا بلبلان‌ و قناریان‌ از لطافت‌ او متمتّع‌ می‌شوند؛ و یكجا مارها و عقرب‌ها و زنبورها.

باران‌ كه‌ در لطافت‌ طبعش‌ خلاف‌ نیست‌

در باغ‌ لاله‌ روید و در شوره‌زار خس‌

گلهای‌ خوشبو و میوه‌های‌ شیرین‌ در دهان‌ زنبور عسل‌ تبدیل‌ به‌ انگبین‌ شود، و همان‌ در كام‌ مار و افعی‌ تبدیل‌ به‌ زهر قاتل‌ گردد. غذای‌ صحیح‌ در معدۀ انسان‌ سالم‌ ، تبدیل‌ به‌ قند خون‌ و مادۀ حیاتی‌ شود و همان‌ در بدن‌ مریض‌ مبتلا به‌ حصبه‌، تبدیل‌ به‌ زهر و مادّۀ كشنده‌ گردد. بنابراین‌ آنچه‌ از قرآن‌ می‌رسد، رحمت‌ است‌ و بركت‌ و عافیت‌ و نور و هدایت‌ اینها در نفس‌ و روح‌ مؤمن‌، تبدیل‌ به‌ سعه‌ و گشایش‌ و تجرّد و نور گردد؛ و در نفس‌ كافر تبدیل‌ به‌ أفهام‌ و آراء و أهواء ضالّه‌.

قرآن‌ كه‌ آمد، بشر را به‌ دو صف‌ تقسیم‌ كرد. أصحاب‌ یمین‌ (نیكبختان‌ و سعادتمندان‌) و أصحاب‌ شمال‌ (تیره‌بختان‌ و شقاوت‌ داران‌) مؤمن‌ و كافر، بهشتی‌ و جهنّمی‌، موحّد و مشرك‌، عادل‌ و فاسق‌، متّقی‌ و منحرف‌، در اثر ابلاغ‌ قرآن‌ به‌ وجود آمدند. اینست‌ معنای‌ فصل‌ و فرقان‌ قرآن‌ كه‌ با آن‌ هر كس‌ نمی‌تواند ادّعای‌ بیجا كند و منحرفین‌ و متجاسرین‌ خود را در ردیف‌ أولیای‌ خدا نام‌ برند؛ و خود را گل‌ سرسبد عالم‌ معرفی‌ نمایند.

نوشته علامه آیت الله حسینی تهرانی"ره"

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان