تبیان، دستیار زندگی
روزی پیرمرد گبری بر ابراهیم وارد شد، او گرسنه بود. ابراهیم(ع) او را از غذا خوردن منع کرد به او گفت: تا دست از طریقه خودت بر نداری نمی گذارم غذا بخوری.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مایوس کردن میهمان توسط ابراهیم(ع)
دفاع مقدس ادبیات ما را جهانی کرد

روزی پیرمرد گبری بر ابراهیم وارد شد، او گرسنه بود. ابراهیم(ع) او را از غذا خوردن منع کرد به او گفت: تا دست از طریقه خودت بر نداری نمی گذارم غذا بخوری. آن مرد قبول نکرد و برخاست و رفت. جبرئیل نازل شد و گفت: ای ابراهیم! خداوند می فرماید: این مرد هفتاد سال است که غیر مرا می پرستد و هیچ روزی او را بی روزی نگذاشتم، یک روز روزی اش را به تو واگذار کردم او را محروم از خوردن غذا کردی، او را فورا"برگردان. ابراهیم (ع) به دنبال او رفت و او را برگرداند. آن مرد از علت بازگشت خویش پرسید.ابراهیم(ع) ماجرا را برایش گفت: انصاف نیست که چنین خدایی را پرستش نکنم.سبحان الله

! گبری به محض دیدن این انعام، از مذهب باطل خود دست بر داشت.

عنوان الکلام / علامه محمد باقر فشارکی اصفهانی- محقق: استاد مهدی احدی

برای خرید کتاب عنوان الکلام کلیک کنید.

تنظم: آقایی


برای خرید کتب اسلامی کلیک کنید.

برای خرید کتب حکمت و عرفان کلیک کنید.

برای خرید از فروشگاه اینترنتی کلیک کنید.