تبیان، دستیار زندگی
د». هوشنگ مرادی کرمانی بعد از پنجاه و یک سال عمری که از خدا گرفته ، وقتی در مراسم تقدیر خود در سینما قدس اصفهان به روی سن آمد ، با بیان این جمله از خاطرات شیرین خود از اصفهان گفت. مراسم با پخش فیلمی از او آغاز شد. مرادی کرما...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من آدم کوچکی هستم که همیشه مورد لطف های بزرگ قرار می گیرد».


هوشنگ مرادی کرمانی بعد از پنجاه و یک سال عمری که از خدا گرفته ، وقتی در مراسم تقدیر خود در سینما قدس اصفهان به روی سن آمد ، با بیان این جمله از خاطرات شیرین خود از اصفهان گفت. مراسم با پخش فیلمی از او آغاز شد. مرادی کرمانی سالها بعد از پایان تحصیل در مدرسه روستای سیرچ به زادگاهش رفته و کارنامه و نمرات او در سالهای کودکی ورق می خورد. او را در حال دریافت جوایز مختلف می بینیم و تکه هایی از آثاری که با اقتباس از داستان های او به نمایش درآمده ، نشان داده می شود. کامران ملکی ، مجری مراسم به یاد حضار می آورد که داستان های او تاکنون به زبان های : آلمانی ، انگلیسی ، فرانسوی ، اسپانیایی ، هلندی ، عربی ، چینی و... ترجمه شده است.

بعد از آن نوبت کیومرث پوراحمد است تا به روی سن بیاید و درباره این نویسنده بگوید. اصفهانی ها همشهری خود را به شدت تشویق می کنند. پوراحمد به سختی های کار اقتباس ادبی اشاره می کند و می گوید: نوشتن فیلمنامه براساس داستان اقتباسی سخت است.

کمتر پیش آمده که هر دو طرف از این مساله راضی باشند اما در مورد آثار هوشنگ مرادی ، از فیلم کاکلی که فریال بهزاد آن را ساخت تا میهمان مامان که آخرین اقتباس از آثار او بود ، هیچ وقت گلایه و شکایتی از مرادی شنیده نشد و جایی از او نشنیدیم که بگوید: قصه من را خراب کردند ، هرچند معتقدم چند تایی از قصه های او را کارگردان ها واقعا خراب کردند. مرضیه برومند ، فرهاد توحیدی ، ابراهیم فروزش ، محمد علی طالبی ، سعید ابراهیمی فر ، سیروس حسن پور ، محمد علی قاسمی و چند نام دیگر از کارگردان هایی هستند که از آثاراین نویسنده اقتباس کرده اند. مرضیه برومند وقتی به روی سن می آید ، می گوید: من اولین کارگردانی هستم که برای ساخت آثار او اقدام کردم.

دلم می خواست قصه های مجید را بسازم ، اما کیومرث پوراحمد این کار را انجام داد و البته خوب هم این کار را کرد. او ادامه می دهد: من یکی از خوش شانس ترین کارگردان ها هستم. کارگردان های دیگر از میان آثار مرادی کرمانی خمره نصیبشان شده است و من شانس آوردم که یک شیشه مربا که در آن هنوز باز نشده ، نصیب من شده است البته این شیشه مربا چند سالی است که مانده و در آن باز نشده ولی هنوز ترشیده نشده است.

توحیدی ، نویسنده فیلمنامه مربای شیرین هم گفت : وقتی خانم برومند از من خواست تا براساس این داستان فیلمنامه ای را بنویسم ، دست و دلم لرزید. ما بیشتر دوست داریم به سراغ نویسندگان مرده برویم ، چون بی دردسر هستند. نه بابت این کار به آنها حق رایت می دهیم و نه اوقات تلخی آنها را تحمل می کنیم اما زمانی که با هوشنگ مرادی کرمانی تماس گرفتم با برخورد خوب و مهربانانه او با سر به داخل مربایی رفتم که درش باز نمی شد. او همیشه می گوید کتاب من مانند میوه تازه و فیلم شما مثل کنسرو است. و سرانجام تشویق های طولانی حضار ، مرادی را به روی سن فرستاد. وقتی به پشت میکرفن رسید: از حضار پرسید: اگر شما جای من بودید با این همه محبت چه می کردید؟ و بعد داستانی گفت و از آن نتیجه گرفت : بی جهت برای من بزرگداشت می گیرند. من بزرگ شدنی نیستم. او از کسانی تشکر کرد که آثار او را چاپ کرده اند و آرزو کرد روزی برای آنها بزرگداشت بگیرند و بعد هم دسته گل خود را به کیومرث پوراحمد داد تا برای بی بی قصه های مجید ببرد که 3 سال است بیمار شده. در آن لحظه خیلی ها اشک را در چشمان حضار و میهمانان مراسم دیدند: لیلا حاتمی ، مرضیه برومند ، فرهاد توحیدی ، احمد طالبی نژاد و دیگران چشمانشان بارانی شده بود.