برداشتهایی از سیره امام علی علیه السلام
تربیت نفس
«عدی بن حاتم» می گوید: به دیدار امیرالمؤمنین علیهالسلام رفتم. دیدم در مقابل ایشان، کاسه ای آب، پاره ای نانِ جو و قدری نمک بود. گفتم: یا امیرالمؤمنین، این درست نیست که شما روز را گرسنه، مشغول کار و تلاش سپری کنید و شب را بیدار باشید و همیشه با رنج و سختی ها دست و پنجه نرم کنید و بعد هم افطار شما نان جو و نمک باشد. امام فرمود: «ای حاتم! نفس خودت را به قناعت و ریاضت عادت بده وگرنه این نفس بیش از آنچه که برای او کافی است، از تو طلب خواهد کرد.»1
کنترل نفس
کنترل نفس، از سفارشهای مهم ائمه معصوم علیهمالسلام بوده است. امیر المؤمنین علیهالسلام فرمود: «کسیکه بر هوای نفس چیره نشود، نفس بر او چیره خواهد شد.2»
نقل است، روزی حضرت امیرعلیهالسلام از در دکان قصابی می گذشت. قصاب به جهت علاقه به آن حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! گوشت های خوبی آورده ام؛ اگر می خواهید مقداری ببرید. حضرت فرمود: «الآن پول ندارم که بخرم.» قصاب عرض کرد: من صبر می کنم؛ پولش را بدهید. حضرت در پاسخ فرمود: «من به شکم خود می گویم که صبر کند.3» آری، اگر انسان خود را تربیت کرده باشد، نمی گذارد نفس بر او چیره شود. کسانی که نفس خود را تربیت میکنند، در مقابل مکروهات و محرمات الهی بسیار مقاوم هستند و ترک آنچه را که برای دیگران سخت به نظر می آید، برای چنین افرادی آسان است.
حلال آن حساب دارد، حرام آن عقاب ...
امیرالمؤمنین علیهالسلام وقتی در شب نوزدهم ماه رمضان، مهمان امّ کلثوم علیهاالسلام دختر خود، بود و دو غذا (نمک و شیر) را بر سر سفره دید، فرمود: «دخترم! آیا قبلاً دیده ای که پدرت در یک سفره دو نوع خورش بخورد؟ آیا می خواهی فردای قیامت، ایستادن علی در برابر خدای سبحان بهخاطر محاسبه و حساب پسدادن باشد؟ دخترم! بر حلال دنیا حساب است و بر حرام آن عقاب و عذاب. 4»
تغافل و چشم پوشی
شخصی به امیرالمؤمنین علیهالسلام دشنام داد. حضرت، سخن او را نشنیده گرفته، فرمودند: «به گوش خود شنیدم که کسی به من دشنام داد، ولی به روی خود نیاوردم و گفتم که شاید به علی دیگری بد می گفته است.5»
تغافل و نادیدهگرفتن، به جهت تقویت حلم و بردباری و هم برای تربیت بهتر افراد، ارزش اخلاقی محسوب می شود. بسیار شنیده و دیده ایم که بزرگان دین در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی، خود را به تغافل زده و برای حفظ مصالح، از برخورد مستقیم خودداری کرده اند.
باید توجه داشت که بین تغافل و غفلت بسیار فرق است. در تغافل همانگونه که گفته شد، عنصر حلم و بردباری بسیار کارآمد است؛ اما در غفلت، نوعی بیتفاوتی، سستی و بیغیرتی دیده می شود که انسان را از یاد خدا دور و در معرض سقوط قرار می دهد.
مهمان نوازی
روزی اصحاب، حضرت علی علیهالسلام را بسیار غمگین دیدند. شخصی از ایشان پرسید چرا محزونی؟ ایشان در پاسخ فرمود: هفت روز گذشته و هنوز میهمانی به خانه ما نیامده است.6»
بیشتر افراد، مهمانیرفتن و مهمان دعوتکردن را قدر نمی دانند و به ارزش آن واقف نیستند. البته نه برای پاداش اخروی که «وقتی مهمان از خانه میزبان می رود، گناهان اهل خانه را بیرون می برد7»؛ بلکه به حکم اینکه انسان، نیازمند روابط عاطفی و اجتماعی است و این رفت و آمدها انسان را نسبت به اوضاع افراد مطلع می کند. از همینرو بر مهمان و احترام به او تأکید بسیار شده است.
خجلت اظهار
بزرگان، هیچگاه نیکی خود را به افراد یادآور نمی شدند و بهاصطلاح منتگذار نبودند. حتی در هنگام انفاق، به صورت شخص نگاه نمی کردند و گاه، درخواست می کردند آنرا اظهار نکند و روی زمین بنویسد.8
نقل می کنند، روزی شبی حارث همدانی به محضر علی علیهالسلام اظهار نیاز کرد. حضرت فرمود: «آیا مرا برای بیان حاجت خود شایسته می دانی؟» گفت: آری. خدا به شما جزای خیر دهد. حضرت، چراغ را خاموش کرد تا چهره او را نبیند و آنگاه به حارث فرمود: «به این جهت چراغ را خاموش کردم که چهره ات دچار شرم و شکستگی نشود.9»
هادی قطبی
تنظیم: گروه دین واندیشه تبیان
1. بحار الانوار، محمد تقی مجلسی رحمهالله، ج 40، ص 325
2. منتخب میزان الحکمه، محمد محمدی ریشهری، ص 509، ح 6207
3. حکایتها و هدایتها در آثار استاد شهید مرتضی مطهری رحمهالله، محمد جواد صاحبی، ، ص 107
4. بحارالانوار، محمدتقی مجلسی رحمهالله، ج 42، ص 275
5. بحار الانوار، محمد تقی مجلسی رحمهالله، ج 56، ص 44
6. همان، ج 41، ص 28
7. همان، ج 72 ص 461
8. آموزه های اخلاقی ـ رفتاری امامان شیعه علیهم السلام،محمدتقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی، ص648
9. بحار الانوار، محمد تقی مجلسی رحمه الله، ج41، ص36