تبیان، دستیار زندگی
معروف در لغت به معنى شناخته شده (از ماده عرف ) و منکر به معنى(ناشناس ) (از ماده انکار) است . و به این ترتیب کارهاى نیک ، امورى شناخته شده ، و کارهاى زشت و ناپسند، امورى ناشناس معرفى شده اند. چه اینکه فطرت پاک انسانى با دسته اول آشنا و با دوم ناآشنا است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وظیفه ای بزرگ و فراموش شده

امر به معروف و نهی از منکر

به طور حتم همگان نسبت به نیکی ها تمایل دارند و از بدی ها روی گردانند و این لازمه فطرت انسانی است اما گاهی بعضی افراد به واسطه ناآگاهی و یا لجاجت رفتاری خلاف آنچه شایسته است پیش میگیرند و گاه رفتار آنها بازخورد وسیعی را در پی دارد و اگر با اینان برخورد نشود رفتار آنها تهدیدی است برای سایرین. ما روزانه بارها و بارها شاهد رفتارهای ضد اجتماعی هستیم و بی تفاوت از کنارشان میگذریم خوب به ما چه ارتباطی دارد ؟ ما دوست نداریم که در کارهای دیگران دخالت کنیم و دیگران هم در کار ما . بله اما آیا میدانستید که این چیزی که ما اسمش را دخالت میگذاریم  وظیفه ایست که خداوند باری تعالی بر دوش ما گذاشته و پیامبر اکرم بر آن تأکید فرموده اند که در نهایت هم خیر ما و هم نوعانمان را در پی دارد؟

خداوند بزرگ میفرماید: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»1 ؛ باید از میان شما جمعى دعوت به نیکى ، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.

معروف و منکر چیست ؟

"معروف" در لغت به معنى شناخته شده (از ماده عرف ) و "منکر به معنى(ناشناس ) (از ماده انکار) است . و به این ترتیب کارهاى نیک ، امورى شناخته شده ، و کارهاى زشت و ناپسند، امورى ناشناس معرفى شده اند. چه اینکه فطرت پاک انسانى با دسته اول آشنا و با دوم ناآشنا است !

آیا امر به معروف؛ وظیفه عقلى یا عبادی؟

جمعى از دانشمندان اسلامى معتقدند که وجوب این دو وظیفه تنها با دلیل نقلى ثابت شده ، و عقل فرمان نمى دهد که انسان دیگرى را از کار بدى که زیانش تنها متوجه خود او است باز دارد.

ولى با توجه به پیوندهاى اجتماعى و اینکه هیچ کار بدى در اجتماع انسانى در نقطه خاصى محدود نمى شود، بلکه هر چه باشد همانند آتشى ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند، عقلى بودن این دو وظیفه مشخص مى شود.

به عبارت دیگر: در اجتماع چیزى به عنوان ضرر فردى وجود ندارد، و هر زیان فردى امکان این را دارد که به صورت یک زیان اجتماعى در آید، و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هر گونه تلاش و کوششى خوددارى نکنند.

اتفاقا در بعضى از احادیث به این موضوع اشاره شده است . از پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله چنین نقل شده که فرمود: یک فرد گنهکار، در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود، و به هنگامى که در وسط دریا قرار گیرد تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد، و هر گاه به او اعتراض کنند، در جواب بگوید من در سهم خود تصرف مى کنم !، اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمى کشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده و یکباره همگى در دریا غرق مى شوند.

پیامبر صلى اللّه علیه و آله با این مثال جالب منطقى بودن وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را مجسم ساخته ، و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعى که ناشى از پیوند سرنوشت هاست ، مى داند.

در اجتماع چیزى به عنوان ضرر فردى وجود ندارد، و هر زیان فردى امکان این را دارد که به صورت یک زیان اجتماعى در آید، و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هر گونه تلاش و کوششى خوددارى نکنند.

اهمیت امر به معروف و نهى از منکر

علاوه بر آیات فراوان قرآن مجید احادیث زیادى در منابع معتبر اسلامى نیز درباره اهمیت این دو وظیفه بزرگ اجتماعى وارد شده است که در آنها به خطرات و عواقب شومى که بر اثر ترک این دو وظیفه در جامعه بوجود مى آید اشاره گردیده ، به عنوان نمونه :

1 - امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر؛ امر به معروف و نهى از منکر دو فریضه بزرگ الهى است که بقیه فرائض با آنها برپا مى شوند، و بوسیله این دو، راهها امن مى گردد، و کسب و کار مردم حلال مى شود، حقوق افراد تأمین مى گردد، و در سایه آن زمین ها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته مى شود، و در پرتو آن همه کارها روبراه مى گردد.

امر به معروف و نهی از منکر

2 - پیغمبر اکرم مى فرماید: من امر بالمعروف و نهى عن المنکر فهو خلیفة الله فى ارضه و خلیفة رسول الله و خلیفة کتابه ؛ کسى که امر به معروف و نهى از منکر کند جانشین خداوند در زمین ، و جانشین پیامبر و کتاب او است.

از این حدیث بخوبى استفاده مى شود که این فریضه بزرگ قبل از هر چیز یک برنامه الهى است و بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانى همه جزء این برنامه است .

3 - مردى خدمت پیامبر آمد - در حالى که حضرت بر فراز منبر نشسته بود - پرسید.

من خیر الناس ؛ از همه مردم بهتر کیست ؟

پیامبر فرمود: آمرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم لله و ارضاهم ؛ آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهى از منکر کند و آن کس که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودى خدا از همه بیشتر گام بردارد.

4 - در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و گرنه خداوند ستمگرى را بر شما مسلط مى کند که نه به پیران احترام مى گذارد، و نه به خردسالان رحم مى کند، نیکان و صالحان شما دعا مى کنند ولى مستجاب نمى شود و از خداوند یارى مى طلبند اما خدا به آنها کمک نمى کند و حتى توبه مى کنند و خدا از گناهانشان در نمى گذرد.

اینها همه واکنش طبیعى اعمال جمعیتى است که این وظیفه بزرگ اجتماعى را تعطیل کنند زیرا بدون نظارت عمومى ، جریان امور از دست نیکان خارج مى شود، و بدان میدان اجتماع را تسخیر مى کنند، و اینکه در حدیث فوق مى فرماید حتى توبه آنها قبول نمى شود به خاطر آن است که توبه با ادامه سکوت آنها در برابر مفاسد مفهوم صحیحى ندارد مگر اینکه در برنامه خود تجدید نظر کنند.

این همه تأکیدات به خاطر آن است که این دو وظیفه بزرگ در حقیقت ضامن اجراى بقیه وظائف فردى و اجتماعى است ، و در حکم روح و جان آنها محسوب مى شود، و با تعطیل آنها تمام احکام و اصول اخلاقى ارزش خود را از دست خواهد داد.

آیا امر به معروف موجب سلب آزادى است ؟

در پاسخ این سؤال باید گفت با اینکه به طور مسلم زندگانى دسته جمعى براى افراد بشر فوائد و برکات فراوانى دارد و حتى این نوع مزایا انسان را وادار به زندگانى اجتماعى کرده است ، ولى در مقابل آن محدودیت هائى نیز براى او ببار مى آورد، و چون در برابر فوائد بیشمار زندگى دسته جمعى ضرر این نوع محدودیت ها جزئى و ناچیز است لذا بشر از روز اول تن به زندگى اجتماعى داده و محدودیت ها را پذیرفته است ، و از آنجا که در زندگى اجتماعى سرنوشت افراد بهم مربوط است ، و به اصطلاح افراد اجتماع در سرنوشت یکدیگر اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعى و خاصیت زندگى دسته جمعى است ، چنانچه این مطلب به طرز جالبى در حدیثى که سابقا از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله نقل کردیم آمده است . بنابراین انجام این فریضه نه تنها با آزادی هاى فردى مخالف نیست ، بلکه وظیفه اى است که افراد در مقابل یکدیگر دارند.

انجام این فریضه الهى و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد، دلسوزى و حسن نیت و پاکى هدف را فراموش نکرد، و جز در موارد ضرورت از راه هاى مسالمت آمیز وارد شد، نباید انجام این وظیفه را مساوى با خشونت گرفت .

آیا امر به معروف تولید هرج و مرج نمى کند؟
رتکاب منکر به نام نهی از منکر

سؤال دیگرى که در اینجا مطرح مى شود این است که : هر گاه بنا شود که همه مردم در وضع اجتماع دخالت کرده و بر اعمال یکدیگر نظارت کنند، تولید هرج و مرج و برخوردهاى مختلف در جامعه مى گردد، و با مسأله تقسیم وظائف و مسئولیت ها در اجتماع مخالف است .

در پاسخ این سؤال باید گفت : از بحث هاى گذشته این حقیقت روشن شد که امر به معروف و نهى از منکر داراى دو مرحله است ، مرحله نخست که جنبه عمومى دارد، شعاع آن محدود است ، و از تذکر و اندرز دادن و اعتراض و انتقاد نمودن و مانند آن تجاوز نمى کند، مسلما یک اجتماع زنده باید تمام نفراتش در برابر مفاسد داراى چنین مسئولیتى باشند.

ولى مرحله دوم که مخصوص جمعیت معینى است و از شؤ ون حکومت اسلامى محسوب مى شود، قدرت بسیار وسیعى دارد، به این معنى که اگر نیاز به شدت عمل و حتى قصاص و اجراى حدود باشد این جمعیت اختیار دارند که زیر نظر حاکم شرع و متصدیان حکومت اسلامى انجام وظیفه کنند.

بنابراین با توجه به مراحل مختلف امر به معروف و نهى از منکر، و حدود و مقررات هر یک ، نه تنها هرج و مرجى در اجتماع تولید نمى شود، بلکه اجتماع از صورت یک جامعه مرده و فاقد تحرک بیرون آمده به یک جامعه زنده تبدیل مى گردد.

امر به معروف از خشونت جدا است ؟

در پایان این بحث تذکر این نکته نیز لازم است که باید در انجام این فریضه الهى و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد، دلسوزى و حسن نیت و پاکى هدف را فراموش نکرد، و جز در موارد ضرورت از راه هاى مسالمت آمیز وارد شد، نباید انجام این وظیفه را مساوى با خشونت گرفت .

ولى متأسفانه بعضى افراد به هنگام انجام این وظیفه ، در غیر مورد ضرورت ، از راه خشونت آمیز وارد مى شوند، و گاهى متوسل به الفاظ زشت و زننده مى گردند، و لذا مى بینیم این نوع امر به معروف ها نه تنها اثر خوبى از خود نمى گذارد، بلکه گاهى نتیجه معکوس هم مى دهد، در حالى که روش پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سیره ائمه هدى (علیهم السلام ) نشان مى دهد که آنها به هنگام اجراى این دو وظیفه آنها را با نهایت لطف و محبت مى آمیختند، و به همین دلیل سرسخت ترین افراد به زودى در برابر آنها تسلیم مى شدند.

در تفسیر "المنار" در ذیل آیه چنین مى خوانیم : جوانى به خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: اى پیامبر خدا آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم ؟! با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند، ولى پیامبر با خونسردى و ملایمت فرمود: نزدیک بیا.

جوان نزدیک آمد، و در برابر پیامبر نشست ، حضرت با محبت از او پرسید آیا دوست دارى با مادر تو چنین کنند؟

گفت : نه فدایت شوم ،

فرمود: همینطور مردم راضى نیستند با مادرانشان چنین شود، آیا دوست دارى با دختر تو چنین کنند؟

گفت نه فدایت شوم ،

فرمود: همینطور مردم درباره دخترانشان راضى نیستند، بگو ببینم آیا براى خواهرت مى پسندى ؟!

جوان مجددا انکار کرد (و از سؤال خود به کلى پشیمان شد) پیامبر سپس دست بر سینه او گذاشت و در حق او دعا کرد و فرمود: خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگى به بى عفتى نگاه دار. از آن به بعد منفورترین کار در نزد این جوان زنا بود!... این بود نتیجه ملایمت و محبت در نهى از منکر.

منبع : تفسیر نمونه جلد3

تنظیم : رهنما_ گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت:

1- سوره آل عمران آیه 4.