تبیان، دستیار زندگی
رهبرى حضرت امام خمینى (ره) در نیمه دوم قرن بیستم، به مثابه انفجار بزرگى جهان را به لرزه درآورده و همه معیارها، تحلیل ها و برداشت هاى سیاستمداران غرب و شرق را در هم زده و در مقابله با استكبار جهانى، راه نو و شیوه جدیدى را به ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دفاع مقدس و موضع گیرى جوامع بین المللى


پیروزى انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى (ره) در نیمه دوم قرن بیستم، به مثابه انفجار بزرگى جهان را به لرزه درآورده و همه معیارها، تحلیل ها و برداشت هاى سیاستمداران غرب و شرق را در هم زده و در مقابله با استكبار جهانى، راه نو و شیوه جدیدى را به ملل مستضعف نشان داد.

دشمنان اسلام خود را از شناخت انقلاب اسلامى ناتوان دیدند و صریحاً به درماندگى خود از درك آن اعتراف نمودند لیكن این حقیقت را به خوبى دریافتند كه انقلاب اسلامى با منافع استعمارى و سیاست جهانخوارى و سلطه گرى آنان به كلى مغایرت دارد از این رو بر آن شدند كه با تمام نیرو و امكانات با آن مقابله كنند. توطئه هاى براندازى را یكى پس از دیگرى تدارك دیدند: گنبد، نقده، كردستان، آذربایجان و خوزستان، آتش فتنه را شعله ور ساختند. ترور و آدمكشى و طرح كودتا راه انداختند، منافقان و دیگر گروههاى دست پرورده غرب و شرق را به صحنه آورده، همراه با سلطنت طلبان شكنجه گران ساواك و دیگر جاسوسان و عوامل سیاه، موساد، اینتلیجنت سرویس و ك.گ.ب زیر عنوان به اصطلاح شوراى مقاومت گرد آورده و صدها روزنامه، نشریه، كتاب و جزوه علیه اسلام و انقلاب اسلامى و مقدسات ملت مسلمان ایران به رشته تحریر درآوردند.

طیف وسیعى از توطئه هاى رنگارنگ كه از طرف استكبار جهانى به سركردگى امپریالیسم آمریكا بر علیه نظام نوپاى انقلاب اسلامى ایران آغاز گردید. در وهله یكم: با هدف سرنگونى نظام اسلامى، دوم: محصور ساختن انقلاب در چارچوب مرزهاى ایران و جلویگرى از صدور آن و سوم: منحرف ساختن و به سازش كشاندن انقلاب بود.

اشغال لانه جاسوسى آمریكا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ضمن افشاگرى این توطئه ها منجر به خفت و خوارى آمریكا نزد افكار عمومى مردم منطقه و جهان شد و كینه آمریكا نسبت به انقلاب اسلامى صد چندان گردید. از طرفى غربیها و به خصوص آمریكا در روند پیروزى انقلاب اسلامى به خوبى دریافتند كه شیوه نگرش و طرز تلقى جدیدى نسبت به جامعه، حكومت، نظام و سیاست در حالت تكوین و شكل گیرى است، لذا شاه بیت تمامى توطئه ها یعنى جنگ خانمانسوز هشت ساله را توسط صدام، رئیس رژیم بعث عراق و منحصر به فردترین شخصیت جاه طلب و قدرت طلب منطقه كه سوداى ژاندارمى و قدر شوكتى خاورمیانه و خلیج فارس در سر داشت، در شرایطى كه همه تلاشها براى تغییر محتواى انقلاب شكست خورده بود، با تمهیدات قبلى بر جمهورى اسلامى ایران تحمیل كردند.

در این تهاجم، دست استكبار غرب و شرق، ارتجاع منطقه و صهیونیسم در كار بود ولى در نوك حمله، حكومت حزب بعث عراق قرار داشت كه مدتها قبل از تهاجم سراسرى، با ایجاد تشنج و درگیریها در طول نوار مرز مشترك، به تمهید مقدمات حمله پرداخت. مجامع بین المللى نیز با سكوت خود با این تهاجم برخورد ناشایستى كردند. اقداماتى كه این مجامع در مقابل تجاوز عراق به كویت انجام دادند در آن زمان نیز قابل اجرا بود. تشكیل جلسه شوراى امنیت، صدور قطعنامه اى در محكومیت متجاوز، درخواست عقب نشینى بى قید و شرط، محاصره و تحریم اقتصادى و ... هیچ یك صورت نگرفته و حتى در مباحثات مختلف علیه جمهورى اسلامى ایران، جو مسموم راه انداخته و به طور كلى تبلیغات سوء نمودند.

عراق در اولین ضربه نظامى قدمهاى مهمى برداشت، ولى به اهداف خود نرسید. ارتش عراق نه موفق به اشغال آبادان و اهواز شد و نه توانست ارتباط خوزستان را با مركز و یا حتى محور اهواز به دزفول قطع نماید. نیروهاى عراقى در ابتداى تك سراسرى در اشغال خرمشهر نیز كه جزو هدفهاى اولیه عملیات نظامى آنان بود، در مقابل مقاومت مردم عاجز ماندند. در تهاجم عراق به كویت تانكهاى عراقى در دو ساعت از رمیله تا كاخ امیر كویت را طى كردند، لیكن مردم خرمشهر همراه با استعداد كمى از نیروهاى نظامى و انتظامى غیرمتشكل و با تجهیزات نظامى سبك و انفرادى به مدت 24 روز یگانهاى تا دندان مسلح ارتش عراق را در پشت دروازه هاى شهر نگه داشتند و این كارى بس بزرگ بود.

در موقع تهاجم سراسرى نیروهاى مسلح عراق، ارتش جمهورى اسلامى ایران آمادگى رزمى كافى نداشت، پرسنل و فرماندهان یگانهاى ارتش در برخورد با مسائل و جو اجتناب ناپذیر پس از پیروزى انقلاب، از روحیه و انضباط قابل قبول برخوردار نبودند، پادگانها، انبارها و مخازن ارتش در روزهاى به ثمر رسیدن انقلاب مصادره شده بود. نقل و انتقالات بى رویه پرسنل، تقلیل مدت خدمت وظیفه و شركت یگانهاى نیروى زمینى در عملیات توسعه پدافند داخلى و استقرار طولانى آنها در مناطق عمده اى از استانهاى آذربایجان غربى، كردستان و كرمانشاهان كه به منظور مقابله با شرارتهاى گروهك هاى مفسد و محارب و تجزیه طلب و آشوب طلب انجام گرفته بود، سبب تحلیل رفتن بیش از پیش قابلیتهاى رزمى نیروهاى مسلح شده بود. رژیم بعث عراق با توجه به همین نكته، زمان تجاوز را انتخاب كرده و در 31 شهریورماه 1359 تهاجم سراسرى زمینى، هوایى و دریایى را آغاز نمود.

على رغم همه مصائب و مشكلات موجود در ارتش جمهورى اسلامى ایران كه خصوصاً در نیروى زمینى با توجه به ماهیت و مأموریت آن، نسبت به نیروى هوایى و دریایى وسیع تر و عمیق تر بوده و خلاصه اى از آنها به صورت اجمال در بالا اشاره گردید، اولین مرحله عملیات نیروهاى خودى یعنى سد نمودن پیشروى و تثبیت یگانهاى متجاوز با تلاش و ایثارگریهاى فرماندهان و پرسنل یگانهاى این نیرو و یگانهاى ژاندارمرى، شهربانى و با پشتیبانى هاى مؤثر نیروى هوایى و هوانیروز نزاجا با به كارگیرى دو لشگر 81 و 92 زرهى و یك تیپ مستقل 84 به عنوان نیروى پوشش قرارگاه مقدم نزاجا در غرب و جنوب از نوسود تا شلمچه اجرا گردید.

لازم به ذكر است ابتدا چند عملیات آفندى محدود به منظورهاى فرو بردن دشمن در لاك پدافندى، وارد كردن تلفات و ضایعات به دشمن و بالاخره ارتقاى روحیه آفندى نیروهاى خودى، توسط رزمندگان اسلام انجام گرفت پس از پشت سر گذاشتن این مرحله از جنگ، حضرت امام (ره) با صدور فرمان شكستن حصر آبادان، كار را وسعت دادند و تهاجم گسترده نیروهاى اسلام با عملیات دارخوین و ثامن الائمه آغاز و با طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، مسلم بن عقیل كه به دنبال هم اجرا و ادامه یافت مانع از تجدید قواى دشمن شده نیروهاى عراق را وادار به فرار از ایران كرد و فتح خرمشهر، اوج پیروزیهاى نیروهاى مسلح و همه ملت مسلمان جمهورى اسلامى ایران بود. در پایان این مرحله، نیروى زمینى عراق به پشت خطوط و استحكامات خود پناه برده و با ایجاد دریاچه و كانالهاى آب وسیع و انواع میادین مین و موانع متراكم و گسترده، در موضع تدافعى قرار گرفت. نیروهاى خودى حالت تهاجمى خود را حفظ كردند، چرا كه اولاً عراقیها هنوز در بخش وسیعى از خاك ایران حضور داشتند. ثانیاً: قبولاندن شرایط بر حق جمهورى اسلامى ایران به رژیم عراق، ادامه عملیات را ضرورت مى بخشید؛ لذا سلسله عملیات والفجرها، كربلاها، فتح ها و نصرها صورت گرفت در حالى كه در این دوره نفاق و خباثت دشمنان اسلام بیشتر ظاهر شد.

سركردگان غرب و شرق و ارتجاع عرب دم از صلح مى زدند و در همان حال به عراق كمك مى كردند. در مرحله اى كه نیروهاى ما، عراقى ها را پشت استحكاماتشان تحت فشار قرار داده بودند؛ آنها همه نوع مساعدت در زمینه هاى سیاسى، اقتصادى، نظامى و تسلیحاتى، اطلاعاتى و تبلیغاتى به عراق كردند و هر اقدامى كه میسر بود علیه ایران كردند تا رژیم بعث عراق بى پرواتر از گذشته، براى نیل به مقاصد شوم توسعه طلبانه خود در پناه چشم پوشى سازمانهاى بین المللى و این كشورهاى مدعى تمدن و حقوق بشر، بارها و بارها بسیارى از مقررات بین المللى و قواعد حقوق بین الملل را نقض نموده و با موشكباران و بمباران كور هوایى مناطق غیرنظامى شهرها، مدارس، بیمارستانها، مراكز و آثار فرهنگى و تاریخى و حمله به هواپیماها و قطارهاى مسافربرى و كشتیهاى تجارتى دول بیطرف و نهایتاً كاربرد تسلیحات شیمیایى در سطح گسترده علیه افراد نظامى و غیرنظامى و حتى اتباع خود در بمباران شیمیایى حلبچه، جنایات هولناكى را مرتكب شود.

پس از فتح عظیم نیروهاى اسلام در حلبچه و حضور رزمندگان ما در اعماق خاك دشمن در شمال عراق، سه عامل جدید وارد صحنه گردید:

1- اجازه قتل عام مردم عراق

2- سیاست سرزمین سوخته

3- حضور نیروهاى بیگانه در خلیج فارس و دریاى عمان

به موازات عملیات مذكور، لشگركشى نیروهاى استكبارى به خلیج فارس و دریاى عمان صورت گرفت و این نیروها عملاً با جمهورى اسلامى وارد جنگ شدند؛ هواپیماى مسافربرى ایرباس را سرنگون و بیش از ??? تن از هموطنان غیرنظامى ما را به شهادت رساندند. گستاخان آمریكایى كار را به جایى رساندند كه دو سكوى نفتى ایران را در خلیج فارس مورد حمله قرار داده و منهدم ساختند و در حقیقت از این مقطع به نفع رژیم عراق، وارد جنگ با جمهورى اسلامى ایران شدند.

در اینجا ضرورى است به منظور پى بردن به حقانیت و مظلومیت اسلام، قرآن، انقلاب اسلامى ملت مسلمان و نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران كه على رغم همه تضییقات فشارهاى سیاسى، اقتصادى، تبلیغاتى و با همه كمبودهاى تسلیحاتى به تنهایى در مقابل همه كفر جهانى به تكلیف اسلامى و میهنى خود عمل كردند، موضعگیریهاى سازمانهاى بین المللى در مقابل تجاوز عراق به ایران را به طور اجمال تجزیه و تحلیل نماییم:

شوراى امنیت سازمان ملل متحد یك هفته پس از حمله عراق قطعنامه شماره 497 (28 سپتامبر 1980) خود را صادر مى كند در حالى كه در آن، نه اشاره اى به نقض تمامیت ارضى ایران داشت و نه تجاوز عراق را محكوم مى كرد، نه پیشنهاد آتش بس داد و نه از نیروهاى متجاوز مى خواست كه سرزمینهاى اشغالى را ترك نمایند، این قطعنامه تنها از ایران و عراق مشتركاً مى خواست كه در استفاده بیشتر از زور خوددارى كنند.

پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس كه منجر به آزادسازى خرمشهر شد در تاریخ 21تیرماه 1361 شوراى امنیت به درخواست رژیم اردن و با حمایت آمریكا تشكیل جلسه داده، قطعنامه شماره 514 (12ژوئیه 1982) را صادر مى نماید و براى نخستین بار موضوع برقرارى آتش بس و عقب نشینى به پشت مرزهاى بین المللى و استقرار نیروهاى حافظ صلح در مرز عنوان مى شود، جاى شگفتى و سؤال است كه چرا شوراى امنیت پس از 22ماه سكوت متوجه وظیفه خود شده و این بار تا حدودى جدى تر با موضوع جنگ تحمیلى برخورد نموده و از ضرورت عقب نشینى نیروها به پشت مرزهاى بین المللى، احترام به حاكمیت، استقلال، تمامیت ارضى و عدم مداخله در امور داخلى كشورها صحبت مى نماید؟ براى همه كسانیكه از اعمال نفوذ قدرتهاى جهانى در سازمانهاى بین المللى اطلاع دارند و واقعیت تلخ بازیهاى سیاسى ر1- ولو به قیمت كتمان و یا قربانى كردن حق - مى دانند، پاسخ این سؤال روشن است.

و اما بررسى موضع گیریهاى جنبش غیرمتعهدها در جنگ تحمیلى نشانگر آن است كه به رغم تجاوز آشكار و همه جانبه رژیم عراق به قلمرو جمهورى اسلامى ایران و با وجود نقض مكرر اصول انسانى و موازین حقوق بین المللى از طرف عراق، نهضت عدم تعهد نتوانست موضع صحیح و عادلانه اى در قبال این تجاوز اتخاذ كند، به خصوص كه اصولاً به علت عدم عضویت ابرقدرتها در نهضت و نبودن حقوق ویژه و یك جانبه براى گروهى خاص، امید و انتظار به قاطعیت و صراحت بیشترى از نهضت وجود داشت، لیكن دیده شد كه ملاحظات سیاسى و گروهى مانع اعلام حقیقت و اجراى عدالت، ولو در لفظ و بیان گردید.

و اما سازمان كنفرانس كشورهاى اسلامى: در اهداف اعلام شده این سازمان، مصوب سومین اجلاس وزراى كشورهاى عضو در سال ،1972 توجه كافى به حفظ صلح و امنیت بین المللى متكى بر عدالت شده و احترام به حاكمیت استقلال و تمامیت ارضى هر یك از دولت هاى عضو و خوددارى از تهدید به استفاده از زور علیه تمامیت ارضى وحدت ملى یا استقلال سیاسى هر یك از دولتهاى عضو، از اصول بنیادین سازمان به شمار رفته است، بنابراین از این سازمان با چنین اهدافى، حداقل انتظار مى رفت كه عراق را به خاطر تجاوز به جمهورى اسلامى ایران محكوم نموده و اخراج این رژیم كه اصول بنیادین سازمان را نقض كرده بود، حداقل مجازاتى بود كه سازمان كنفرانس كشورها مى توانست براى عراق تعیین نماید.

جمع بندى مواضع مجامع بین المللى مؤید این است: اگر بتوان گفت كه این مجامع خواستار صلح بودند، صلح را بدون توجه به اجراى عدالت مى خواستند. اگرچه هدف صلح، هدف مقدسى است، اما هدفى كه بى تردید بر صلح تقدم دارد، استقرار عدالت است. در طى جنگ، رژیم عراق از كمك هاى بى شائبه رژیم هاى مرتجع عرب منطقه برخوردار بود.

عربستان سعودى و كویت اعتبارات مالى شگفت انگیزى را در اختیار عراق قرار دادند و عواید حاصله از فروش نفت منطقه بیطرف را به حساب دولت عراق واریز مى كردند.

برخى از كشورها همچون اردن، سودان، مصر و سازمان آزادیبخش فلسطین نیروى انسانى به عراق اعزام داشتند تا به صورت مزدور تحت امر نیروهاى مسلح آن كشور در جبهه ها به كار روند كه تعداد قابل ملاحظه اى از آنان به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند. رژیم اردن كلیه راههاى ترانزیتى و مواصلاتى و بندر عقبه را براى حمل و نقل تسلیحات و دیگر كالاهاى ضرورى در اختیار عراق قرار داد. كویت جزایر استراتژیك بوبیان و وربه را در طول جنگ براى بهره بردارى نظامى و اطلاعاتى در اختیار ارتش عراق گذاشت. مصر بسیارى از جنگ افزارهاى روسى خود را به صورت رایگان و یا با قیمت نازل به عراق واگذار كرد.

ابرقدرتها و دیگر كشورهاى اروپایى نیز هرچند، در حرف، شعار بیطرفى سر داده بودند، اما در عمل به حمایت مالى، تسلیحاتى، اطلاعاتى و تكنولوژیك از رژیم عراق پرداختند. فرانسه هواپیماهاى جنگى سوپراتاندارد، هلیكوپترهاى تهاجمى و موشك هاى هوا به دریاى اگزوست را در اختیار عراق قرار داده و از طلب مطالبات مالى خود از رژیم عراق در طول جنگ خوددارى ورزید. اتحاد جماهیر شوروى (سابق) انواع سلاح كه عمده ترین آنها هواپیماهاى جنگى میگ - ،29 تانكهاى مدرن تى - 72 و موشكهاى زمین به زمین اسكادبى و ... را در طول جنگ به عراق فروخت. آمریكا نیز از طریق ماهواره هاى جاسوسى و هواپیماهاى آواكس مستقر در خاك سعودى، از وضعیت كمى و كیفى، چگونگى گسترش و تمركز نیروهاى ما در طول جبهه ها، نقاط قوت و ضعف و... اطلاعات نظامى ذیقیمتى را در اختیار عراق قرار داد. و بالاخره در اواخر سال 1366 به بهانه اسكورت نفتكشهاى كویتى با پرچم آمریكا، ناوگان نیروى دریایى خود را به منطقه خلیج فارس و دریاى عمان گسیل داشت. و همانطور كه قبلاً اشاره شد با سرنگون ساختن هواپیماى ایرباس و انهدام سكوهاى نفتى ما در خلیج فارس علناً و عملاً به نفع رژیم عراق وارد جنگ گردید.

هدف اصلى ما همواره صلح پایدار بوده است و در این مرحله، براى تحقق صلح، راه قطعنامه 598 شوراى امنیت سازمان ملل انتخاب شد. رژیم عراق كه از یك سال قبل ادعاى پذیرش قطعنامه را داشت، پس از پذیرش جمهورى اسلامى، گروهك مزدور و خودفروش منافقین را تشویق، تحریك و یارى نمود و تهاجمى را علیه ایران اسلامى تدارك دیدند كه منجر به عملیات پیروزمندانه مرصاد گردید و ضربه سنگینى بر پیكر این جرثومه هاى فساد وارد و رژیم عراق نیز در برابر افكار عمومى جهانیان رسواتر شد. سپس مرحله مذاكرات براى اجراى قطعنامه 598 آغاز گردید، وقت زیادى از دو كشور در این مرحله تلف شد و براى خیلى ها حقایقى روشن و واضح گردید كه بعث عراق صلح واقعى نمى خواهد و آماده اجراى قطعنامه نبوده و شعار صلح خواهى سالهاى جنگ، محلول وضع جبهه ها و از سر ضعف و ناچارى بوده است. همچنین روشن شد كه سازمان ملل نیز تمایل به اجراى قطعنامه در شرایط خاص آتش بس را ندارد و در این مرحله ایران مظلوم، مانند دوران جنگ تنها و غریب در صحنه مذاكرات براى احقاق حق به تلاش پرداخت و با هوشیارى و مقاومت دولتمردان جمهورى اسلامى، رژیم عراق در دستیابى و وصول به یكایك اهداف اعلام شده خود، ناكام و شكست خورده ماند. صدام حسین در جلسه فوق العاده مجلس ملى آن كشور در 17 سپتامبر 1980موافقتنامه 1975 الجزایر را خاتمه یافته تلقى كرده و اعلام مى دارد:

وضع حقوقى شط العرب باید به صورت قبل از این موافقتنامه بازگردد.

امیر سرتیپ دوم نبى زاده، فرمانده نیروى زمینى ارتش