تبیان، دستیار زندگی
چرا با وجود آثار مفید روزه، مسافران نمى‏توانند روزه بگیرند؛ به ویژه آن كه فلسفه شكسته شدن نماز و بطلان روزه مسافر، تخفیف به حال اوست و در روایات از آن به هدیه الهى تعبیر شده است و در قرآن كریم، بعد از بیان این حكم مى‏فرماید: اگر روزه بگیرند، براى آنان بهت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا مسافر روزه‏اش باطل است و نمازش شكسته؟!

مسافر

چرا با وجود آثار مفید روزه، مسافران نمى‏توانند روزه بگیرند؛ به ویژه آن كه فلسفه شكسته شدن نماز و بطلان روزه مسافر، تخفیف به حال اوست و در روایات از آن به هدیه الهى تعبیر شده است و در قرآن كریم، بعد از بیان این حكم مى‏فرماید: "اگر روزه بگیرند، براى آنان بهتر است."

روزه، ابعاد گوناگونى داشته، آثار مثبت فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان دارد. تلطیف روح، تقویت اراده، كنترل غرایز و تقلیل آنها، تقویت روحیه ایثار و نوع‏دوستى از مهم‏ترین تأثیرات اخلاقى و تربیتى روزه است و علاوه بر آن كه روزه براى بیمارى‏هاى جسمى و روانى، آثار بهداشتى و درمانى فراوانى دارد، با وجود این، این آثار مخصوصاً در بعد معنوى و قرب الى الله، زمانى تحقق مى‏یابد كه این عبادت با شرایط آن صورت پذیرد كه از جمله این شرایط، در سفر نبودن است.

این كه چرا عبادت خداى متعال كه راه سعادت بشر است، مشروط به شرایط خاصى شده است و یا با پیشرفت و فناورى وسایل حمل و نقل، آیا هنوز این شرایط معتبر است یا نه و نیز تفسیر آیات روزه، موضوع بحث ماست.

پرسش 1. فلسفه شكسته شدن نماز چیست و چرا عبادت خداوند مشروط به شرایطى است؟

نماز شكسته از احكام امتنانى و تسهیلى خداوند براى مسافران است؛ اما این كه چرا براى عبادت خداوند، شرایطى مقرر شده است، توجه به نكات ذیل مفید است:

الف) تمام عبادات و شرایط آنها توقیفى و تعبدى است؛ یعنى، از سوى خداوند است و هیچ كس حق كاستى و افزودن به آن را ندارد؛ پس همه این شرایط، از سوى خداوند است.

ب) خداوند بهتر از هر كس مى‏داند كه راه وصول و تقرب به او چیست و چگونه مى‏توان بهتر به او نزدیك شد و به سعادت و كمال رسید. بنابراین اگر او جزء و شرطى را قرار داده و یا چیزى را حذف كرده، بر اساس مصالحى است كه بسیارى از آنها فراتر از توان درك عقل بشرى است و تنها خداوند بدان آگاه است.

ج) عبادات به عنوان وسیله‏اى براى نیل به كمال در نظر گرفته شده است؛ از این رو قرآن كریم مى‏فرماید: «یا أیها الذین آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِینَ؛1 اى انسان‏هاى مؤمن! با استعانت از نماز و روزه به خدا نزدیك شوید.» در همه اعمال عبادى، قصد قربت شرط است. گرچه نیت امرى است قلبى، ولى وقتى همان نیت را با عبارات و الفاظ بیان مى‏كنیم، مى‏گوییم: "قربة الى الله"، یعنى این عبادت‏ها را به عنوان وسیله‏اى براى تقرب به پیشگاه حضرت حق ـ تبارك و تعالى ـ انجام مى‏دهیم.

پس این عبادات، زمانى نقش وسیله تقرب به خدا را ایفا مى‏كنند كه با شرایط آن صورت گیرد. خداى متعال مى‏فرماید: نماز باید براى یاد من مى‏باشد (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِى2) و در عین حال تذكر مى‏دهد كه «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى؛3 در حال مستى نزدیك نماز نشوید»؛ زیرا چنین نمازى غفلت‏زدا و نزدیك كننده بشر به خدا نیست و نمازگزار با چنین حالتى حضور قلب ندارد و نمى‏داند كه چه مى‏كند. ازاین‏رو در ادامه همین آیه، در مقام تعلیل حكم مى‏فرماید: «حَتّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون.» 4

علت بسیارى از نابسامانى‏ها در جوامع اسلامى، این است كه عبادت‏هاى مسلمانان روح ندارد و در حقیقت نماز و روزه بسیارى از آنان روح ندارد، وگرنه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»5 در حالى كه وجود بسیارى از مفاسد فردى و اجتماعى در جوامع اسلامى، غیرقابل انكار است (گرچه نسبت آن با آن چه كه در جوامع غیرالهى و غیردینى است به مراتب بسیار كمتر است).

آیة‏الله مصباح یزدى در این زمینه مى‏نویسد:

«ركن مهم همه عبادات، نیت و قصد قربت است و این ركن، مخصوص به نماز نیست؛ بلكه هر عمل عبادى، باید "قربة الى الله" انجام شود و داعى بر انجام آن اطاعت خدا باشد؛ چون پرستش با دل انسان بستگى دارد و به عبارت دیگر، عبادت از افعال و عناوین قصدى است. چنان كه هرگونه خم شدنى علامت تعظیم نیست؛ زیرا ممكن است به قصد مسخره كردن باشد، عبادت هم صرف حركات و سكنات یا اذكار و اوراد نیست؛ بلكه باید به خاطر اطاعت امر خدا باشد؛ پس نمازى كه براى تمرین و یاد گرفتن خوانده مى‏شود، یا براى ریا و خودنمایى یا از روى نفاق و ترس از مسلمانان یا جلب توجه ایشان، عبادت حقیقى نیست ... .»6

شاید این پرسش مطرح شود كه چرا خداى متعال، تقرب به خودش را با صرف اقدام بندگان به یك عمل عبادى با هر شكل و قالب و شرایطى كه انجام شود، قرار نداده است؛ بلكه این تقرب با شرایط خاص حاصل مى‏شود؟ پاسخ آن ـ همان طور كه آیة‏الله مصباح یزدى نوشته‏اند ـ این است:

«حكمت این كه خداى متعال خواسته است مردم از راه اسباب عادى به مقاصدشان برسند، این است كه در راه تحصیل اسباب، هزاران وسیله آزمایش و تكامل اختیارى براى انسان‏ها پیش مى‏آید كه هرگز در گوشه مسجد و معبد حاصل نمى‏شود؛ چنان كه بارها گفته شد، غرض از آفریده شدن انسان در این جهان مادى، همان است كه با اختیار و انتخاب خود راه كمال را بپیماید و اساسا كمال حقیقى انسان، همان است كه از راه اختیار حاصل مى‏شود و انتخاب و اختیار، میدان عمل آزاد و راه‏هاى متعدد و وسایل گوناگون آزمایش لازم دارد و هر قدر زمینه آزمایش بیشتر باشد، امكان تكامل انسانى بیشتر خواهد بود. این است كه خداى متعال به انسان امر فرموده به كار و كوشش و تلاش و فعالیت بپردازد تا در زمینه‏هاى مختلف، آزمایش خود را بدهد، و كمال اختیارى خویش را به دست آورد (لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً)7 وگرنه خداوند عاجز نبود كه روزى هر بنده‏اى را به وسیله مائده آسمانى نازل كند ...»؛8 یعنى، كمال ما در گرو رفتارهاى اختیارى ماست و اختیارى بودن رفتار، متوقف بر این است كه گزینه‏هاى مختلف باشد كه یكى از آنها صحیح یا بهترین باشد و همین كه یكى صحیح یا بهترین است، به این معناست كه شرط خاصى براى قبولى یا كمال آن عبادت گذاشته‏ایم.9

پرسش2. گرچه خداى متعال بر اساس آیات 183 و 184 سوره بقره، مى‏فرماید: «بر مسافر و مریض واجب نیست، ماه رمضان را روزه بگیرند، بلكه ایام دیگرى را روزه بگیرند؛ ولى در ادامه همان آیات مى‏فرماید: "روزه گرفتن بهتر است"؛ بنابراین، روزه بر انسان مسافر واجب نیست؛ نه این كه حرام باشد. حال حرام بودن روزه در سفر با آیه شریفه "وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَكُمْ" چگونه قابل جمع است؟

قبل از هر جوابى توجه به آیات روزه براى فهمیدن حكم الهى ـ آن گونه كه منظور خداى متعال بوده ـ بسیار سودمند است.

تمام عبادات و شرایط آنها توقیفى و تعبدى است؛ یعنى، از سوى خداوند است و هیچ كس حق كاستى و افزودن به آن را ندارد؛ پس همه این شرایط، از سوى خداوند است

آیات روزه مسافر

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْكِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ10 ؛ اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! روزه بر شما نوشته شد؛ همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند، نوشته شد تا پرهیزگار شوید. چند روز معدودى را [باید روزه بدارید] و كسانى از شما كه بیمار یا مسافر باشند، روزهاى دیگرى را [به جاى آن روز بگیرند] و بر كسانى كه قدرتِ انجام آن را ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان) لازم است كفاره بدهند؛ مسكینى را اطعام كنند و كسى كه كار خیر را پذیرا شود، براى او بهتر است و روزه داشتن براى شما بهتر است؛ اگر بدانید. ماه رمضان است كه قرآن براى راهنمایى مردم و نشانه‏هاى هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده، پس آن كس كه در ماه رمضان در حضر باشد (مسافر نباشد)، روزه بدارد و آن كس كه بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به جاى آن روزه بگیرد. خداوند راحتى شما را مى‏خواهد؛ نه زحمت شما را. هدف این است كه این روزها را تكمیل كنید و خدا را بر این كه شما را هدایت كرده، به عظمت یاد كنید. باشد كه از این نعمت بزرگ سپاس‏گزار گردید.»

پاسخ اول

روزه

الف) در این آیات شریفه، دو بار از روزه مریض و مسافر سخن به میان آمده است و در هر دو بار، خداوند متعال فرموده است: "آنان روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرند." از این صراحت و تكرار دو مرتبه، استفاده مى‏شود كه در این دو مورد، نباید روزه گرفت.

ب) معناى جمله "روزه گرفتن بهتر است"، چنین مى‏شود: اگر انسان از مسافرت كردن صرف نظر كرده و با میل و رغبت (تطوّع) روزه بگیرد، كار خوبى انجام داده و روزه گرفتن برایش بهتر است. از این رو، فقها فتوا داده‏اند كه مسافرت در ماه رمضان ـ گرچه حرام نیست ـ مكروه است؛ یعنى، باعث مى‏شود كه انسان از فیض الهى روزه محروم بماند.

ج) همچنین نسبت به جمله "عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ" باید گفت مى‏دانیم كه یكى از شرایط ثبوت تكالیف الهى وسع (قدرت داشتن) مكلف است و اگر كسى بر انجام دادن تكلیفى وسع (قدرت) نداشته باشد، تكلیف از او ساقط است؛ اما اگر قدرت كمى داشته باشد كه تكلیف را بتواند با سختى و مشقت فراوان انجام دهد، از آن، تعبیر به داشتن "طاقت" مى‏شود؛ مانند روزه گرفتن اشخاص پیر و یا كسانى كه بیمارى عطش دارند كه در این صورت، اصل تكلیف ساقط نیست؛ بلكه خداوند براى این دسته نیز تخفیف قائل شده و اجازه فرموده است كه آنان نیز افطار كنند؛ ولى به جاى روزه هر روز، فدیه بدهند؛ یعنى، ده سیر طعام به فقیر بدهند و اگر دو برابر آن را بدهند، براى آنها بهتر است و در صورت تحمل مشقت، روزه داشتن برایشان بهتر است.

پاسخ دوم

معناى "وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَكُمْ"، چنین مى‏شود: آن روزه‏اى كه خداوند متعال بر شما واجب كرده و شما را بدان اختصاص داده است [و آن را در حال سفر و مرض از شما برداشته است]، آن روزه به خیرو صلاح شماست؛ اگر بدانید و به عبارت، دیگر جمله "روزه گرفتن براى شما بهتر است"، به اصل دستور روزه بر مى‏گردد؛ نه به مواردى كه استثنا شده است.

پاسخ سوم

آن چه این استفاده كه "روزه گرفتن در سفر بهتر است" را خدشه‏دار مى‏كند، فتواى برخى از علماى اهل سنت مبنى بر این است كه افطار كردن در سفر بهتر از روزه گرفتن است؛ یعنى، این مسئله حتى در میان علماى اهل سنت هم مورد اتفاق نیست كه روزه در سفر بهتر است.11

پاسخ چهارم

علماى اهل سنت با استفاده از روایاتى كه در اختیارشان هست، بالاتفاق به جواز افطار در سفر (با شرایطش) فتوا داده‏اند و اختلاف آنان فقط در این است كه آیا افطار و عدم افطار مساوى است یا افطار در سفر افضل و برتر است و یا این كه روزه گرفتن در سفر افضل و برتر است. برخى بر افضلیت افطار و گروهى بر افضلیت عدم افطار فتوا داده‏اند.12 از طرف دیگر تمامى فقهاى شیعه ـ با استفاده از روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام ـ بالاتفاق13 فتوا داده‏اند كه روزه در سفر (با شرایطش) حرام است و افطار عزیمت است؛ نه رخصت؛ یعنى، باید حتما افطار كنند؛ نه این كه مى‏توانند افطار كنند و یا روزه بگیرند. در این جا اگر مسلمانى بخواهد روش مطمئنى را در مقام عمل در پیش بگیرد، چه باید بكند؟ آیا غیر از این است كه باید در سفر (با شرایطش) روزه نگیرد و افطار نماید؟ هیچ عالمى نیست كه روزه در سفر را با آن شرایط خاص، واجب بداند؛ ولى از این طرف، عده‏اى از علماى مسلمان آن را حرام و عده‏اى افطار را بهتر مى‏دانند.

خداوند بهتر از هر كس مى‏داند كه راه وصول و تقرب به او چیست و چگونه مى‏توان بهتر به او نزدیك شد و به سعادت و كمال رسید. بنابراین اگر او جزء و شرطى را قرار داده و یا چیزى را حذف كرده، بر اساس مصالحى است كه بسیارى از آنها فراتر از توان درك عقل بشرى است و تنها خداوند بدان آگاه است

پرسش3. این كه اسلام دستور داده كه مسافر نماز چهار ركعتى‏اش را دو ركعتى بخواند و روزه‏اش را افطار نماید، مربوط به زمانى است كه سفرها طولانى و با مشقت بوده است؛ اما در این زمان با توسعه فناورى و پیدایش وسایل پیشرفته و سفرهاى راحت، این دستور چرا اجرا مى‏گردد؟

اگر واقعا علت تامه قصر (شكسته) خواندنِ نمازهاى چهارركعتى و نگرفتن روزه در سفر، همان باشد كه در سؤال آمده است، باید چنین باشد؛ ولى با یك بررسى اجمالى روشن مى‏شود كه چنین چیزى صحیح نیست؛ زیرا اگر این حرف صحیح باشد، باید تمامى سفرهاى با مشقت و طولانى، مشمول چنین حكمى باشند و حال آن كه به طور مثال در سفر معصیت ـ هر چند هم با مشقت و طولانى باشد ـ باید نماز تمام خوانده و روزه گرفته شود.

همچنین باید هر چه سفر طولانى‏تر و با مشقت‏تر باشد، تخفیف بیشتر باشد و حال آن كه مشاهده مى‏شود كسى كه شغلش مسافرت است و دائما سفر مى‏كند، باید نمازش را تمام بخواند و روزه‏اش را نیز بگیرد.

خلاصه این كه یكى از حكمت‏هاى این حكم، تخفیف است و این تخفیف یك هدیه الهى است كه شامل برخى از مسافران مى‏شودو لزوما و در تمام موارد، ربطى به طولانى بودن ومشقت داشتن سفر ندارد و معمولاً سفر خسته كننده و ملال آور است.

نماز

پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏فرماید: "ان الله تعالى وضع عن المسافر الصوم و شطر الصلاة؛14 خداوند متعال، روزه و مقدارى از نماز را از مسافر برداشته است" و همین تعبیر وضع، یعنى، بارى را از دوش این افراد برداشت و چون این حكم امتنانى است و یكى از حكمت‏هاى تخفیف است و علت تامه (اصلى) قصر نماز و بطلان روزه تخفیف نیست و از این جهت، در مواردى كه به هر دلیلى خستگى یا مشقت نباشد، این حكم منتفى نمى‏شود.

امام صادق علیه‏السلام از پدران خود و آنان از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله نقل كرده‏اند كه: "انّ الله اهدى الىَّ و الى امتى هدیة لم یهدها الى احد من الامم كرامة من الله لنا، قالوا و ماذاك یا رسول الله" قال: الافطار فى السفر و التقصیر فى الصلاة. فمن لم یفعل ذلك، فقد رد على الله عزوجل هدیته؛15 خداوند متعال هدیه‏اى به من و امتم كرامت فرموده كه به امت‏هاى گذشته نداده است. عرض كردند: آن هدیه چیست؟ فرمود: اجازه افطار روزه و نصف شدن نماز [نمازهاى چهار ركعتى] در مسافرت؛ پس هر كسى چنین نكند، هدیه خداوند را رد كرده است?.

حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: "من قصر الصلاة فى السفر و افطر، فقد قبل تخفیف الله عزّوجل و كملت صلاتُهُ؛16 هر كس نماز را در مسافرت شكسته بخواند و روزه‏اش را افطار كند، تخفیف [و هدیه] خداوند را پذیرفته و نمازش كامل است."

براى این كه به این پرسش بهتر پاسخ دهیم، توجه شما را به چند نكته جلب مى‏كنیم:

1. گرچه این روزها، وسایل نقلیه و ابزار مسافرت با گذشته فرق كرده است، ولى در عین حال، هم اكنون نیز مسافرت داراى محذورات زیادى است. شما اگر به تجربه خودتان مراجعه كنید، ملاحظه خواهید كرد كه اصولاً در سفر ـ به ویژه در میان راه ـ آن آرامش لازم وجود ندارد؛ به ویژه آن كه در سفر با وسایل سریع، دغدغه‏ها بسیار زیاد و فرصت اندك است. بنابراین، با توجه به مشكلات زیاد و عدم آرامش، دستور قصر نماز مسافر صادر شده است.

2. خستگى ناشى از طى مسافت ـ كه طبعا با وسایل نقلیه در روزگاران گذشته دشوارتر بود ـ یكى از حكمت‏هاى مهم قصر نماز است و نه آن كه علت تامه (اصلى) باشد. نه در روایتى و نه به هیچ دلیل عقلى ما دسترسى پیدا نكردیم كه دلیل قصر، منحصراً همین امر بوده است تا اشكال مذكور وارد باشد.

3. روایاتى كه بیان‏گر قصر نماز مسافر است، بر دو دسته است:

الف) ملاك قصر را "مانیة فراسخ" (هشت فرسخ) رفت و برگشت مى‏داند.

ب) ملاك قصر نماز مسافر را "مسیرة یوم" (مسیر یك روز) مى‏داند.

مشهور فقیهان ـ بلكه اجماع فقها ـ به روایات "ثمانیة فراسخ" تمسك كرده‏اند و روایات "مسیرة یوم" را حمل نموده‏اند بر این كه در زمان‏هاى قدیم، یك روز مسافرت، با هشت فرسخ مساوى بوده است و نظر به این كه "مسیرة یوم" یك روز مسافرت با "ثمانیة فراسخ" منطبق بوده است؛ در احادیث معصومان، گاهى ملاك شكسته شدن نماز با عنوان 8 فرسخ بیان شده است و گاهى با عنوان یك روز مسافرت.

به عبارت دیگر، "مسیرة یوم" عنوان مشیر است نه عنوان وصفى.

4. مسافر به كسى مى‏گویند كه از وطن خویش خارج شده است و خروج از وطن، اصل و اساس در مسافرت است؛ یعنى، اگر كسى از وطن خویش خارج نشود، دیگر مسافر نیست. زمان معرِّف و نشانه مسافرت است؛ نه اصل مسافرت و به همین جهت در عرف، مسافر به كسى مى‏گویند كه از منزل خارج شده، قصد هشت فرسخ را دارد.

جمع بندى

نظر به این كه از منظر مشهور فقیهان، موضوع قصر نماز، "مسیرة یوم" نیست؛ بلكه "ثمانیة فراسخ" (8 فرسخ) است، دیگر شبهه این كه مسافرت در گذشته با اسب و شتر بوده و امروزه ممكن است با هواپیما باشد و كمتر از یك ساعت طول بكشد و حكم مسافر شرعى را ندارد، وارد نیست؛ زیرا این اشكال در صورتى وارد است كه موضوع قصر نماز "مسیرة یوم" (یك روز كامل) باشد و نه هشت فرسخ؛ در حالى كه از روایات استفاده مى‏شود كه موضوع قصر نماز هشت فرسخ است و نه "مسیرة یوم". بنابراین، حكم نماز شكسته ـ كه در فقه مطرح شده است ـ براى زمان حال و آینده نیز، مانند گذشته صادق است.

سید ابراهیم حسینى

هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان


1. بقره (2)، آیه 153.

2. طه (20)، آیه 14.

3. نساء (4)، آیه 43.

4. همان، آیه 43.

5. عنكبوت (29)، آیه 45.

6. مصباح یزدى، 28 گفتار پیرامون مسائل اعتقادى و اخلاقى، ص 89.

7. هود (11)، آیه 7؛ ملك (67)، آیه 2.

8. 28 گفتار پیرامون مسائل اعتقادى و اخلاقى، ص 144ـ145.

9. مطالعه اثر نفیس آیة‏الله مصباح یزدى، تحت عنوان ?خودشناسى براى خودسازى?، در این زمینه بسیار سودمند است.

10. بقره (2)، آیه 183 ـ 185.

11. مشكوة المصابیح، ص 179،(حاشیه).

12. همان.

13. سید عبدالأعلى‏سبزوارى، مهذّب الاحكام، ج 10، ص 210.

14. كنزالعمال، ج 8، ص 503.

15. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 5، ص 540.

16. میرزا حسین نورى، مستدرك الوسائل الشیعه، ج 1، ص 503.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.