تبیان، دستیار زندگی
بی‌ مناسبت‌ ندیدیم‌ در آغازین‌ راه‌ سفر به‌ مهمانی‌ خداوند، سخنانی‌ موزون‌ و دلنشین‌ از رمضان‌ و ادبیات‌ رمضان‌ از دکتر جلیل‌ تجلیل‌ بیاوریم تا معرفتی‌ باشد برای‌ اهل‌ دل‌ و دوستداران‌ و شیفتگان‌ ادب‌ و دین‌ وهنر. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمضان، ذوب شدن بر اثر عبادت است
رمضان، ذوب شدن بر اثر عبادت است

بی‌ مناسبت‌ ندیدیم‌ در آغازین‌ راه‌ سفر به‌ مهمانی‌ خداوند، سخنانی‌ موزون‌ و دلنشین‌ از رمضان‌ و ادبیات‌ رمضان‌ از دکتر جلیل‌ تجلیل‌ بیاوریم تا معرفتی‌ باشد برای‌ اهل‌ دل‌ و دوستداران‌ و شیفتگان‌ ادب‌ و دین‌ وهنر.

دکتر جلیل‌ تجلیل‌، استاد دانشگاه‌ تهران‌ در ادبیات‌ فارسی‌ و عربی‌ و نقد ادبی‌ و علوم‌ اسلامی‌ است‌ .

وی‌ هم‌ اکنون‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از اساتید برجستة‌ دانشگاه‌ تهران‌، مشغول‌ خدمت‌ است‌. با وی‌ گفت‌ و شنودی‌ انجام‌ دادیم‌ که‌ شرح‌ آن‌ را می‌خوانید.

رمضان‌، در فرهنگ‌ اسلامی‌، ماه‌ پرهیز است‌ و از تعالیم‌ متعالی‌ لبریز و از بندة‌ اهل‌ تبریز، این‌ جمله‌ها را در باب‌ رمضان‌ می‌توان‌ شنید که‌ ماه‌ خودسازی‌ و پذیرش‌ رنگ‌ اخلاص‌ و بی‌رنگی‌ و زدودن‌ ننگ‌ خطا و گناه‌ است‌. بستن‌ زبان‌ و گشودن‌ دیدة‌ معرفت‌ و تأدب‌ به‌ آداب‌ فقهی‌ و اسلامی‌ و پرهیز از مبطلات‌ با نیتی‌ خالص‌ از واجبات‌ آن‌ است‌. که‌ تربیت‌ بدنی‌ اگر با ارادة‌ چدنی‌ همراه‌ نباشد:

از گلستان‌ من‌ ببر ورقی‌

به‌ چه‌ کار آیدت‌ زگل‌ طبقی‌

فلسفة‌ روزه‌، آراستگی‌ به‌ تقوا و مجهز شدن‌ به‌ سلاح‌ اراده‌ و پرهیز است‌ و خوشا کسانی‌ که‌ احوال‌ خود را با چنین‌ آرمانی‌ دگرگون‌ کنند:

که‌ حمد و قل‌ هواللّه‌ کارشان‌ بی‌

بهشت‌ جاودان‌ بازارشان‌ بی‌

خوشا آنان‌ که‌ اللّه‌ یارشان‌ بی

خوشا آنان‌ که‌ دائم‌ در نمازند

وی‌ در باب‌ ادبیات‌ رمضان‌ گفت‌:

در مورد این‌ سؤال‌ که‌ ادبیات‌ رمضان‌ چیست‌، شرحی‌ لازم‌ است‌ که‌ در حوصلة‌ این‌ گفتگوی‌ کوتاه‌ نیست‌. چنانکه‌ کوزه‌ای‌ بخواهد دریایی‌ را در خود جای‌ دهد و...

تا بگویم‌ شرح‌ درد اشتیاق‌

سینه‌ خواهم‌ شرحه‌ شرحه‌ از فراق‌

رمضان‌، ادبیاتی‌ می‌پژوهد و شعری‌ می‌جوید که‌ درد اشتیاق‌ را و حدیث‌ جدایی‌ را بسراید. آبشاران‌ دلبری‌ و جمال‌ مهتری‌ در گوش‌ حقیقت‌ نیوشان‌ زمزمه‌ گیرد، همچون‌ عاشقان‌ که‌ با معشوقان‌ راز و نیاز کنند و بندگان‌ با آفریننده‌ نیاز و نماز و عرض‌ سوز و ساز.

به‌ قول‌ سعدی‌: «شب‌ مردان‌ خدا، روز جهان‌ افروز است‌».

یا به‌ قول‌ حافظ‌: «دیشب‌ به‌ سیل‌ اشک‌، ره‌ خواب‌ می‌زدم‌».

یا سوز و گدازی‌ که‌ از حلقوم‌ شهریار آمده‌ است‌: «بزن‌ که‌ سوز دل‌ من‌ به‌ ساز می‌گویی‌». شعر رمضان‌، شعری‌ است‌ که‌ پیام‌ قرآن‌ را با حدیث‌ اشتیاق‌ دردمندان‌ درآمیزد و در کارگاه‌ زیبا و رنگین‌ ازل‌، با پرنیان‌ قصیده‌ و غزل‌ تحویل‌ بدهد.

تا پرند نیلگون‌، بر روی‌ پوشد مرغزار

پرنیان‌ هفت‌ رنگ‌ اندر سر آمد کوهسار

دکتر تجلیل‌، پژوهندگان‌ و مشتاقان‌ آشنایی‌ با رمضان‌ را پیام‌ داد که‌:

من‌ پیشنهاد می‌کنم‌ که‌ اساتید و مشتاقان‌ ادب‌ فارسی‌ در پژوهش‌ این‌ موضوع‌، از همه‌ اشعاری‌ که‌ با واژه‌ سحر و پگاهان‌، صبحگاهان‌، سپیده‌دمان‌، محراب‌، منبر، قرآن‌، سجاده‌، قبله‌، کعبه‌، عاشورا، شب‌ قدر، علی‌ و شب‌ های‌ علی‌ و صدها واژه‌ و موضوعاتی‌ این‌ چنین‌ همراه‌ هستند و حامل‌ پیام‌ مقدس‌ قدرند و تابنده‌ همچون‌ بدر، فیش‌ برداری‌ کنند.

شاعرانی‌ داریم‌ شهره‌ به‌ توصیف‌ سپیده‌ دمان‌، همچون‌ خاقانی‌ که‌ شاعر صبحش‌ نامیده‌اند. او زمزمه‌های‌ عاشقان‌ و نجوای‌ مشتاقان‌ نیمه‌ شبی‌ را به‌ توصیف‌ می‌کشد و بر مرکب‌ قافیه‌ و وزن‌ می‌نشاند و اشک‌ از دیدگان‌ می‌فشاند و حدیث‌ مشتاقان‌ می‌راند.

برای‌ اینکه‌ نمونه‌ای‌ از این‌ قبیل‌ سخنان‌ که‌ همگنی‌ را با غمگنی‌ داشته‌ باشند و نوای‌ ساز را با مناجات‌ و راز در آمیزند نقل‌ شود خوانندگان‌ را دعوت‌ به‌ نیوشیدن‌ «شب‌ وعلی‌» از شهریار می‌کنم‌:

علی‌ که‌ خود کشته‌ محراب‌ عبادت‌ بود و شهید کاخ‌ ولایت‌، از خانه‌ برون‌ رفت‌ به‌ قصد نماز صبح‌ و پگاهان‌ مشتاقان‌ را با سر شکافته‌ از شمشیر ابن‌ ملجم‌ سوگوار کرد.

الفتی‌ داشت‌ با این‌ دل‌ شب‌

دل‌ شب‌ محرم‌ سر اللّه‌ است‌

گر چه‌ او نیز به‌ تاریکی‌ دید

می‌فشاند زر و می‌گرید زار

چشم‌ بیدار علی‌، خفته‌ نیافت‌

بشکند نان‌ جوین‌ افطار

می‌برد شام‌ یتیمان‌ عرب‌

نشد افشا که‌ علی‌ بود علی‌

خفت‌ در خوابگه‌ پیغمبر

حلقة‌ در شد از او دامن‌ گیر

که‌ علی‌ بگذر و از ما مگذر

علی‌ آن‌ شیر خدا، شاه‌ عرب‌

شب‌ ز اسرار علی‌ آگاه‌ است‌

شب‌ علی‌ دید، به‌ نزدیکی‌ دید

اشکباری‌ که‌ چو شمع‌ بیزار

فجر تا سینة‌ آفاق‌ شکافت‌

روزه‌ داری‌ که‌ به‌ عهد اسحار

نا شناسی‌ که‌ به‌ تاریکی‌ شب‌

تا نشد پردگی‌، آن‌ سر جلی‌

عشق‌ بازی‌ که‌ هم‌ آغوش‌ خطر

آن‌ دم‌ صبح‌ قیامت‌ تأثیر

دست‌ در دامن‌ مولا زد در

و اینجاست‌ که‌ باید بگویم‌ ترسیم‌ خطوط‌ رمضانی‌ نه‌ چیزی‌ است‌ که‌ در چند دقیقه‌ سخن‌ بگنجد. او، نمود و آثار رمضان‌ و سنت‌ های‌ آن‌ را در نظم‌ و نثر کهن‌ این‌گونه‌ شرح‌ داد:

در نظم‌ ونثر دیرین‌ کهن‌، رمضان‌ در حلقه‌ مناجات‌ ما و شرح‌ احوال‌ شهادت‌ علی‌ (ع‌) یا تشریح‌ مسائل‌ اخلاقی‌، با استفاده‌ از روزه‌ و مسائلی‌ از این‌ قبیل‌ است‌. مثلاًدر نثر فارسی‌، از قائم‌ مقام‌ این‌ عبارت‌ هم‌ یاد آمد، روزها روزه‌ایم‌ و شب‌ها به‌ دریوزه‌ ؛

و در شعر سعدی‌ دهان‌ فرو بستن‌ از آبخور چنین‌ آمده‌ است‌:

تا در او نور معرفت‌ بینی‌

اندرون‌ از طعام‌ خالی‌ دار

در نثر فارسی‌ نیز آداب‌ روزه‌ در کتب‌ اخلاق‌ مثل‌ کیمیای‌ سعادت‌ غزالی‌ و اخلاق‌ ناصری‌ خواجه‌ نصیر الدین‌ طوسی‌ آمده‌ است‌.

ادبیات‌ و شعر رمضانی‌ در ادبیات‌ عرب‌ نیز انعکاس‌ وسیعی‌ دارد که‌ موارد آن‌ بسیار است‌.

در نثر بهترین‌ نمونه‌ در گهرهایی‌ است‌ که‌ از زبان‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌)، استاد دانشگاه‌ وحی‌ و انتشار امر و نهی‌ آمده‌ است‌:

انفاسکم‌ تسبیح‌ و نومکم‌ عبادت‌

دُعیتم‌ فیه‌ الی‌ ضیافة‌ اللّه‌

یعنی‌ همگی‌ فرا خوانده‌ می‌شوید به‌ مهمانی‌، مهمانی‌ خداوندی‌...

و نمونه‌ای‌ از شعر عرب‌ در باب‌ روزه‌ از ابو طحام‌ طایی‌:

و بسنّة‌ اللّه‌ الرضیة‌ تفطر

بالبّر صمت‌ و انت‌ افضل‌ صائم‌

یعنی‌ به‌ فرخندگی‌ روزه‌ گرفتیم‌، شما بهترین‌ روزه‌ دارانید، خوشا بر حالتان‌ که‌ به‌ آئین‌ و سنت‌ خداوندی‌ افطار می‌کنید و روزه‌ می‌گشایید، هر شب‌ و روز نماز و روزه‌تان‌ فرخنده‌ باد!

دکتر تجلیل‌ در خاتمه‌ گفتار شیرینش‌، تبلور رمضان‌ را در نظم‌ ونثر جدید زمزمه‌ کرد.

رمضان‌ در نظم‌ و نثر جدید جوشیده‌ و خروشیدة‌ دوران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌ که‌ در بر گیرندة‌ شرح‌ حال‌ و تصویر گذشته‌ و حال‌ شهیدان‌ است‌ و توصیف‌ جدایی‌ همسران‌ و بیان‌ احوال‌ دردمندان‌.

گاه‌، این‌ نثر، میدان‌های‌ جنگ‌ و حمله‌ و درنگ‌ را نشان‌ داده‌ است‌، گاه‌ بلورها و الماس‌های‌ جاری‌ از دیدگان‌ مادران‌ را که‌ در جدایی‌ فرزندان‌ اشک‌ باریده‌اند، گاه‌ عقب‌ نشینی‌ دشمنان‌ از خرمشهر و نظایر آن‌ را مصور داشته‌ است‌ و گاه‌، صدای‌ بانگ‌ بمباران‌ را و توصیف‌ بیماران‌ را که‌ همة‌ این‌ها صحنه‌های‌ زیبای‌ عبرت‌اند و آئینة‌ تمام‌ نمای‌ حکمت‌.

و کوتاه‌ سخن‌ اینکه‌، اینگونه‌ راز ونیازها در شعر و نثر امروزی‌ کم‌ نیست‌، پس‌ پژوهشگران‌ را غم‌ نیست‌ و... چشم‌ بی‌ نم‌ نیست‌.

جلیل تجلیل

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان