تبیان، دستیار زندگی
سحرگاهان به قصد روزه داری/ شدم بیدار از خواب و خماری/ برایم سفره ای الوان گشودند/ به آن هرلحظه ای چیزی فزودند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خود سازی ( طنز)
خود سازی (طنز)

سحرگاهان به قصد روزه داری
شدم بیدار از خواب و خماری
برایم سفره ای الوان گشودند
به آن هرلحظه ای چیزی فزودند
برنج و مرغ و سوپ وآش رشته
سُس و استیك با نان برشته
خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم
كمی از این كمی از آن چشیدم
پس از آن ماست را كردم سرازیر
درون معده ام با اندكی سیر
وختم حمله ام با یك دو آروغ
بشد اعلام بعداز خوردن دوغ
سپس یك چای دبش قند پهلو
به من دادند با یك دانه لیمو
خلاصه روزه را آغاز كردم
برای اهل خانه ناز كردم
برای اینكه یابم صبر و طاقت
نمودم صبح تا شب استراحت
دوپرس ِ كلّه پاچه با دو كوكا
كمی یخدر بهشت یك خورده حلوا
به افطاری برایم شد فراهم
زدم تو رگ كمی از زولبیا هم
وسی روزی به این منوال طی شد
نفهمیدم چه سان آمدو كی شد
به زحمت صبح خود را شام كردم
به خودسازی ولی اقدام كردم
به شعبان من به وزن شصت بودم
به ماه روزه ده كیلو فزودم
اگرچه رد شدم در این عبادت
به خودسازی ولیكن كردم عادت
خدایا ای خدای مهر و ناهید
بده توش و توانی را به«جاوید»
كه گیرد سالیان سال روزه
اگرچه او شود از دم رفوزه

محمد جاوید

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان