در پیشگاه درام یا سلوک شناخت ایوب
نگاهی به فیلم«بیداری رویاها»
«بیداری رویاها» ضمن بستر قرار دادن ساختاری رئالیستی با درامی پیچیده و شخصیتمحور تلاش کرده قربانی شدن یکبهیک آدمها را در تضادهای پرآسیب وضعیت جنگی و پسلرزههای بعدی آن نشان دهد.
«بیداری رویاها» پس از موفقیت فیلم قبلی محمدعلی باشهآهنگر («فرزند خاک») نمایشی بیادعا از یک ملودرام پرکشش و عمیق است.
«بیداری رویاها» ضمن بستر قرار دادن ساختاری رئالیستی با درامی پیچیده و شخصیتمحور تلاش کرده قربانی شدن یک به یک آدمها را در تضادهای پرآسیب وضعیت جنگی و پسلرزههای بعدی آن نشان دهد. فیلم با نگاهی جسورانه و انتقادی سعی دارد نشان دهد جنگ با اعوجاجها و آسیبهایش آدمها را مجبور به تعویض جایگاههایشان و در نهایت قربانی شدن میکند.
«بیداری رویاها» از سوی دیگر در زاویهای کلی با نقد کردن جامعه و تودهها، فردیت انسانها و امیالشان را محکوم به مرگ میداند؛ چرا که جامعه با ترازوهای ناقص خود افراد را در درون ذهنیت جمعی محک میزند و در نهایت در قضاوتهای ناعادلانهاش محکوم یا تبرئه میکند. تمام شخصیتهای پرداخت شده در «بیداری رویاها» از رخشانه (هنگامه قاضیانی) و داود (امین حیایی) گرفته تا خود ایوب قربانیهای بیگناه جامعهای هستند که مدام در درون قضاوتهای خود آنها را معلق و ناچار نگه میدارد.
«بیداری رویاها» داستان مردی به نام ایوب است که 22 سال پیش مفقود الاثر اعلام شده بود و 18 سال پیش خبر شهادتش را به همراه بدن سوختهای به خانواده او داده بودند. حالا معلوم شده ایوب زنده است و در راه بازگشت به ایران، این خبر باعث آشوب و بهم ریختن خانواده میشود. داود برادر کوچک ایوب با اصرار خانواده و دوستان با رخشانه همسر ایوب ازدواج کرده. پسر ایوب در آستانه ازدواج است و رخشانه در حالی که باردار است حیران موقعیت غیر قابل هضم خود است.
«بیداری رویاها» با وجود ایجاد موقعیت بغرنج و نفسگیر، بیش از هر چیز با پرداختن و فرو رفتن در شخصیتها عمق مییابد. در این اثر با نمایش ضعف آدمها و تحمیل نکردن یک نگاه اخلاقی استعلایی که از سوی فیلمسازان به اثر تحمیل میشود، تلاش شده با ایجاد چالش اخلاقی و تبدیل معضل درام به یک معضل اخلاقی، آدمها ابعاد و زوایای مختلف پیدا کنند و قضاوت درباره آنها دشوار شود.
با وجود اینکه خط داستانی «بیداری رویاها» و طرح اولیهاش آشنا و قابل پیش بینی است، اما آنقدر درام و تضاد تکاندهنده در درونش نهفته که مخاطب در سپردن خود به روند آن ناگزیر است. از سوی دیگر فیلمنامه از دو جهت در بسط داستان دارای عناصر اصیل سازنده موقعیتی دراماتیک است؛ یکی بعدبخشی به شخصیتها و دیگری ایجاد معمایی که پیوسته پیچیدهتر میشود.
«بیداری رویاها» با وجود ایجاد موقعیت بغرنج و نفسگیر، بیش از هر چیز با پرداختن و فرو رفتن در شخصیتها عمق مییابد. در این اثر با نمایش ضعف آدمها و تحمیل نکردن یک نگاه اخلاقی استعلایی که از سوی فیلمسازان به اثر تحمیل میشود، تلاش شده با ایجاد چالش اخلاقی و تبدیل معضل درام به یک معضل اخلاقی، آدمها ابعاد و زوایای مختلف پیدا کنند و قضاوت درباره آنها دشوار شود.
در واقع از زاویهای «بیداری رویاها» درباره قضاوت است. همه شخصیتها در نوع عملکرد خود قضاوت میشوند و نگران این مسئله هستند. به همین دلیل است که رخشانه زیر فشار قضاوتها در آخرین جملهای که به داود میگوید میخواهد اینقدر مورد قضاوت قرار نگیرد.
وقتی درامی تا این حد درگیر مسئله قضاوت است، طبیعی است چالشهای اخلاقی در آن پراهمیت باشد و لذا مخاطب خود را از نظر اخلاقی درگیر نگه میدارد. این تلقی بیشتر از آن جهت جذاب است که شخصیت محوری فیلم ایوبی است که تا انتها دیده نمیشود. در واقع «بیداری رویاها» داستانی است که صرف شناختن ایوب میشود تا مخاطب همراه فرزند ایوب بفهمد او کیست.
به لحاظ گونهشناسانه، «بیداری رؤیاها» یک ملودرام به حساب میآید؛ ملودرامی معمایی، اما آنچه به اثر لطمه میزند افراطهای مقطعی صاحب اثر در احساساتگرایی است که با وجود درگیر کردن عواطف تماشاگر نگرشی «تحمیلی- تمهیدی» به خورد اثر میدهد، در حالی که به دلیل استحکام خود موقعیت درام در ایجاد رابطه با مخاطب، فیلم میتواند خودبسنده و مستقل باشد.
از طرفی این احساساتگرایی در نوع قضاوت و نگاه مخاطب مؤثر است و از آن جهت که به نوعی رنگ و شکلی مصنوع دارد، کاذب و غیرضروری مینماید. با این وجود ظرافت در مستندنمایی و همچنین فرو بردن آرام مخاطب در درام این فیلم را تبدیل به یک اثر نمونه در سینمای انتقادی میکند.
نوشته : علیرضا نراقی( خبرانلاین)
تنظیم برای تبیان: مسعود عجمی