تبیان، دستیار زندگی
توکل بر خدا، بر آن منبع فنا ناپذیر قدرت و توانائى ، سبب افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگى است ، ،البت9ه مفهوم توکل در گوشه ای خزیدن و دست بر روی دست گذاردن نیست بلکه حرکت در مسیر علل و عوامل طبلیعی با اتکای بر نیروی خداوند متعال است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فلسفه توکل از نظر قرآن

قرآن

توکل بر خدا، بر آن منبع فنا ناپذیر قدرت و توانائى ، سبب افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگى است ، به همین دلیل به هنگامى که مسلمانان در میدان "احد" ضربه سختى خوردند، و دشمنان پس از ترک این میدان بار دیگر از نیمه راه بازگشتند تا ضربه نهائى را به مسلمین بزنند، و این خبر به گوش مؤمنان رسید، قرآن مى گوید افراد با ایمان نه تنها در این لحظه بسیار خطرناک که قسمت عمده نیروى فعال خود را از دست داده بودند وحشت نکردند بلکه با تکیه بر "توکل " و استمداد از نیروى ایمان بر پایدارى آنها افزوده شد و دشمن فاتح با شنیدن خبر این آمادگى به سرعت عقب نشینى کرد.1

نمونه این پایدارى در سایه توکل در آیات متعددى به چشم میخورد، از جمله در آیه 122 آل عمران قرآن مى گوید: "توکل بر خدا جلو سستى دو طایفه از جنگجویان را در میدان جهاد گرفت".

و در آیه 12 سوره ابراهیم «توکل ملازم با صبر و استقامت در برابر جملات و صدمات دشمن ذکر شده است».

و در آیه 159 آل عمران براى انجام کارهاى مهم ، نخست دستور به مشورت و سپس تصمیم راسخ ، و بعد توکل بر خدا داده شده است.

حتى قرآن مى گوید: در برابر وسوسه هاى شیطانى «تنها کسانى مى توانند مقاومت کنند و از تحت نفوذ او در آیند که داراى ایمان و توکل باشند».

«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ »2 ؛ چرا كه او را بر كسانى كه ایمان آورده‏اند، و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند، تسلطى نیست .

از مجموع این آیات استفاده مى شود که منظور از توکل این است که در برابر عظمت مشکلات ، انسان احساس حقارت و ضعف نکند، بلکه با اتکاى بر قدرت بی پایان خداوند، خود را پیروز و فاتح بداند، و به این ترتیب توکل امید آفرین نیرو بخش و تقویت کننده ، و سبب فزونى پایدارى و مقاومت است .

اگر مفهوم توکل به گوشه اى خزیدن و دست روى دست گذاشتن بود معنى نداشت که در باره مجاهدان و مانند آنها پیاده شود.

و اگر کسانى چنین مى پندارند که توجه به عالم اسباب و عوامل طبیعى با روح توکل ناسازگار است ، سخت در اشتباهند، زیرا جدا کردن اثرات عوامل طبیعى از اراده خدا یکنوع شرک محسوب مى شود، مگر نه این است که عوامل طبیعى نیز هر چه دارند از او دارند و همه به اراده و فرمان او است ، آرى اگر عوامل را دستگاهى مستقل در برابر اراده او بدانیم اینجا است که با روح توکل سازگار نخواهد بود. چطور ممکن است چنان تفسیرى براى توکل بشود با اینکه شخص پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) که سر سلسله متوکلان بود براى پیشبرد اهدافش از هیچگونه فرصت ، نقشه صحیح ، تاکتیک مثبت ، و انواع وسائل و اسباب ظاهرى غفلت نمی نمود این ها همه ثابت مى کند که توکل ، آن مفهوم منفى را ندارد.

از آیات قرآن بر می آید که : منظور از توکل این است که در برابر عظمت مشکلات ، انسان احساس حقارت و ضعف نکند، بلکه با اتکاى بر قدرت بی پایان خداوند، خود را پیروز و فاتح بداند، و به این ترتیب توکل امید آفرین نیرو بخش و تقویت کننده ، و سبب فزونى پایدارى و مقاومت است .

توکل بر خدا آدمى را از وابستگی ها که سرچشمه ذلت و بردگى است نجات مى دهد و به او آزادگى و اعتماد به نفس مى بخشد.

شباهت توکل با قناعت:

"توکل" با "قناعت " ریشه هاى مشترکى دارد، و طبعا فلسفه آن دو نیز از جهاتى با هم شبیه است و در عین حال تفاوتى نیز دارند در اینجا چند روایت اسلامى در زمینه توکل به عنوان پرتوى روى مفهوم اصلى و ریشه آن مى آوریم:

امام صادق (علیه السلام ) مى گوید: ان الغنا و العز یجولان فاذا ظفرا بموضع التوکل اوطن؛ بى نیازى و عزت در حرکتند هنگامى که محل توکل را بیابند در آنجا وطن می گزینند. در این حدیث وطن اصلى بى نیازى و عزت "توکل" معرفى شده است .

از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده که فرمود از پیک وحى خدا، جبرئیل ، پرسیدم توکل چیست ؟ گفت: العلم بان المخلوق لا یضر و لا ینفع ، و لا یعطى و لا یمنع ، و استعمال الیاس من الخلق فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوى الله و لم یطمع فى احد سوى الله فهذا هو التوکل ؛ آگاهى به این واقعیت که مخلوق نه زیان و نفع می رساند و نه عطا و منع دارد، و چشم از دست مخلوق برداشتن ، هنگامى که بنده اى چنین شد جز براى خدا کار نمى کند و از غیر او امید ندارد، این حقیقت توکل است.

کسى از امام على بن موسى الرضا (علیهماالسلام ) پرسید: ما حد التوکل ؟ فقال ان لا تخاف مع الله احدا ؛ حد توکل چیست ؟ فرمود اینکه با اتکاى به خدا از هیچکس نترسى!.

منبع تفسیر نمونه جلد 10

محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان


1- سوره آل عمران آیه 173.

2- سوره نحل آیه 99.