تبیان، دستیار زندگی
از ابتدای انقلاب، عده‌ای دایره‌ای ترسیم کردند و هرکس درون دایره بود «خودی» خواندند و هرکس خارج از آن بود «غیرخودی». این دایره روز به روز هم تنگ‌تر شده است. وقتی شرایط مجموعه‌های خود را با کارهای دیگر دوستان مقایسه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم احتمالاً ما جز
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

احتمالاً ما غیرخودی هستیم!

کیومرث پور احمد

از ابتدای انقلاب، عده‌ای دایره‌ای ترسیم کردند و هرکس درون دایره بود «خودی» خواندند و هرکس خارج از آن بود «غیرخودی». این دایره روز به روز هم تنگ‌تر شده است. وقتی شرایط مجموعه‌های خود را با کارهای دیگر دوستان مقایسه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم احتمالاً ما جزو غیرخودی‌ها هستیم...

محمد صابری: آخرین قسمت‌های تازه‌ترین ساخته تلویزیونی خالق «قصه‌های مجید» در حال پخش از شبکه تهران است، اما هنوز موجی به اندازه نام و اعتبار کیومرث پوراحمد مخاطبان بالقوه این مجموعه و رسانه‌ها را متوجه خود نکرده‌است. «پرانتز باز» رو به اتمام گذاشته است، اما کارگردان هم هنوز نمی‌داند جای تازه‌ترین ساخته‌اش در کنداکتور شبکه تهران کجاست! و... حضور کیومرث پوراحمد در «کافه خبر» فرصتی مغتنم بود برای گفتن از این«نادیده ماندن»ها. از همین رو اینکه «چرا پرانتزباز دیده نشد؟» را سوال اصلی گپ و گفت صمیمانه با عوامل مجموعه انتخاب کردیم، هرچند پوراحمد پیش از طرح موضوع، زیرکانه خاطره‌ای گفت و آغاز بحث را به «فارسی‌وان» و دیگر شبکه‌های ماهواره‌ای گره زد؛ گرهی که تا به انتها نمود داشت و براساس آن بارها بحث انتقادی‌مان تا پشت در اتاق کار مدیران فرهنگی پیش رفت و البته بدون‌کنجکاوی بیش از حد، بازگشت!

«فارسی‌وان» ماحصل خط قرمز‌هاست

«زمانی که سینما آزادی هنوز نسوخته بود و چند سالی هم از ساخت و پخش جهانی فیلم «بدون دخترم هرگز» می‌گذشت، در یکی نشست‌های مطبوعاتی جشنواره فجر در سینما آزادی، آقای افخمی(بهروز) خاطره‌ای را تعریف کرد که بازخوانی آن خالی از لطف نیست. آن روز آقای افخمی گفت، چند سال پیش ما به دفتر یکی از مسئولان وقت رفتیم و اعلام کردیم برای پاسخگویی به فیلم «بدون دخترم هرگز» می‌خواهیم یک فیلم بسازیم. آن‌ها هم استقبال کردند و گفتند حتماً این کار باید صورت بگیرد. افخمی تعریف می‌کرد که پس مدتی رفتیم پیش همان مسئول و گفتیم اگر ما بخواهیم چنین فیلمی بسازیم و بازهم زن فیلم را در خانه و مقابل شوهر با حجاب نشان بدهیم، تأثیر منفی می‌گذارد و تا حدودی شبیه همان فیلم می‌شود. مسئولان بازهم تأیید کردند و گفتند درست است و ما باید فکر کنیم و راهی برای این مسئله پیدا کنیم.

چند سال پس از این هماهنگی‌ها که فیلم «بدون دخترم هرگز» در تمام دنیا اکران شد، حتی نمایش عمومی و تلویزیونی داشت و باوجود اینکه فیلم بسیار مزخرفی بود اما بازهم تصویری بسیار زشت از ایران در سطح جهانی منتشر کرد، آقای افخمی در آن نشست گفت مسئولان ما هنوز در حال فکر بر روی این مسئله هستند که چطور می‌توان یک زوج را بدون مشکل در خانه نشان داد!» کیومرث پوراحمد با اشاره به این خاطره اینگونه بحث خود را ادامه داد: «داستان این روزهای فارسی‌وان هم چیزی شبیه به این خاطره را در ذهن من زنده کرده‌است. طبق آمار شاید نزدیک به نیمی از جمعیت ایران بیننده برنامه‌های این شبکه هستند و حتی تصاویری منتشر شد که نشان می‌داد چادرنشینان عشایر دیش ماهواره را با باطری ماشین روشن می‌کنند و فارسی‌وان تماشا می‌کنند. امروز هم مانند همان چندین سال پیش، مسئولان نگران شده‌اند!» وی افزود: «سرانجام آن همه خط قرمزها و ممیزی‌های بی‌دلیل همین است که امروز شاهد آن هستید. من مطمئنم ده سال دیگر که فارسی‌وان مأموریت خود را انجام داد و بار خودش را هم بست، مسئولان ما هنوز در حال فکر هستند که چطور می‌توان هم جلوی فارسی‌وان ایستاد و هم پایبند همان خط قرمزها و ممیزی‌ها بود!»

اولین باری که دیش ماهواره وارد خانه ما شد 18 سال پیش بود، که تنها به چند کانال محدود بود و برنامه تماشایی هم برای ما نداشت. امروز اما غوغایی به پا شده، از فارسی‌وان و ام‌بی‌سی پرشین و جم و... گرفته تا بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و... فضای آنتن ماهواره را اشغال کرده‌اند. من دلم می‌خواهد بدانم اگر همین امروز و در فضایی اینچنین قصه‌های مجید ساخته می‌شد، آیا به اندازه 20 سال پیش مورد توجه قرار می‌گرفت.»

حمزه به نوعی «مجید» است

پوراحمد که پس از سال‌ها مجموعه «پرانتز باز» را بعنوان سومین مجموعه تلویزیونی خود پس از «قصه‌های مجید» و «سرنخ» روی آنتن فرستاده است، بااشاره به اینکه برخی استقبال از پرانتزباز را با قصه‌های مجید و سرنخ مقایسه می‌کنند، به تغیر شرایط با گذشت این سال‌ها اشاره کرد و گفت: «اولین باری که دیش ماهواره وارد خانه ما شد 18 سال پیش بود، که تنها به چند کانال محدود بود و برنامه تماشایی هم برای ما نداشت. امروز اما غوغایی به پا شده، از فارسی‌وان و ام‌بی‌سی پرشین و جم و... گرفته تا بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و... فضای آنتن ماهواره را اشغال کرده‌اند. من دلم می‌خواهد بدانم اگر همین امروز و در فضایی اینچنین قصه‌های مجید ساخته می‌شد، آیا به اندازه 20 سال پیش مورد توجه قرار می‌گرفت.»

وی افزود:«من خیلی علاقمندم تحت یک بررسی جامعه‌شناسانه مشخص شود در شرایطی که همه برای فارسی‌وان له‌له می‌زنند و سریال‌هایی را که خود تلویزیون رایج کرده و دائم یکی دو نمونه از آن‌ها در حال پخش است و سطح سلیقه مخاطبان را در سطحی نازل گرفتار کرده‌است، تماشا می‌کنند، آیا بازهم «قصه‌های مجید» مورد توجه قرار می‌گرفت و آیا واقعاً مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کرد؟» پوراحمد ادامه داد: «اصلاً من فکر می‌کنم حمزه به نوعی خود مجید است و شباهت‌های زیادی با او دارد. شاید به همین دلیل است که «پرانتزباز» را هم بچه‌ها بیشتر دوست دارند و با فضایش ارتباط برقرار کرده‌اند.» کارگردان «قصه‌های مجید» در پاسخ به سوالی درباره تفاوت ساختاری پرانتز باز و قصه‌های مجید و تأثیر آن بر ارتباط بیشتر مخاطب با قصه‌های مجید، گفت: «ساختار قصه‌های مجید هم ساختار بسیار ساده‌ای بود. اما شما از تماشاگران قدیمی قصه‌های مجید هستید که در شرایط آن روزها با این مجموعه ارتباط برقرار کرده‌اید. حرف من این است که شرایط امروز با شرایط 20 سال پیش متفاوت است و باید دید آیا همان مجموعه با همان ساختار می‌تواند امروز هم مخاطب داشته باشد؟»

کیومرث پور احمد

«پرانتز باز» دنباله خود من است

پوراحمد در تشریح جایگاه تازه‌ترین ساخته‌اش در کارنامه هنری خود گفت: «من نمی‌گویم فضای پرانتز باز ادامه فضای قصه‌های مجید است، بلکه این ادامه خود من است. بالاخره هر دو این مجموعه‌ها را من با تفکرات و سلیقه‌های خاص خودم ساخته‌ام. در عین اینکه قصه‌های من در «پرانتز باز» قصه‌های زمان داری نیستند و دغدغه‌هایی هستند که همیشه در جامعه بوده‌اند.» پ

وراحمد با اشاره به حمایت مدیران شبکه تهران از ساخت این مجموعه، درباره اینکه چرا تبلیغات روی این مجموعه کم رنگ بوده و زمان دقیق پخش آن هنوز هم در کنداکتور شبکه تهران مشخص نیست، اظهارداشت: «دلیل اینکه چرا تبلیغ روی این مجموعه نبوده را من هم نمی‌دانم. البته بد نیست اشاره کنم که بعد از اینکه من در یکی از روزنامه‌ها اعتراضاتی به این روند مطرح کردم، اندکی ترتیب اثر داده شد اما هنوز هم اگر از من که کارگردان کار هستم، بپرسید این مجموعه چه روزهایی پخش می‌شود می‌گویم به خدا قسم نمی‌دانم! اوایل یکشنبه و جمعه آن هم در ساعت‌های مختلف پخش می‌شد، اما شنیده‌ام قسمت اخیر روز پنجشنبه هم از شبکه دیده شده است!»

شاید تنبیه شده‌ام!

کیومرث پوراحمد درباره اینکه چرا حمایت‌های مدیران شبکه تهران متوقف به مرحله ساخت مجموعه بوده و ردی از آن پس از تولید مشاهده نمی‌شود، معتقد است: «البته اینگونه نبوده که این حمایت متوقف به تولید باشد چراکه مدیران رأس شبکه در حین پخش هم حمایت‌ از مجموعه را دریغ نداشتند. اما متأسفانه آنقدر همه چیز من‌جمله تلویزیون در ایران سیاسی شده است که من فکر می‌کنم این یک تنبیه سیاسی برای من بوده‌است. البته اطمینانی در این زمینه ندارم اما حدس می‌زنم هدف یک تنبیه سیاسی بوده باشد.» کارگردان پرانتزباز اما درباره میزان اثرگذاری این تنبیه احتمالی گفت: «ما که تغییر نمی‌کنیم. همان هستیم که بودیم. در ضمن معتقدم اگر سریال خوب باشد در مرور زمان دیده می‌شود و جای خود را در میان مخاطبان پیدا می‌کند.»

توی ذوق مخاطب زدند

پوراحمد در پاسخ به اینکه «آیا تک لوکیشن بودن مجموعه را در کاهش مخاطبان موثر می‌داند یا خیر» هم گفت: «من به شخصه فکر می‌کردم این داستان‌ها آنقدر جزئیات دارند و جذاب هستند که در یک لوکیشن واحد هم مخاطب را با خود همراه کند.» وی همچنین درباره افت سلیقه مخاطبان و اینکه او با این ساختار متفاوت تا چه حد به دنبال ارتقای این سلیقه بوده‌‌است هم گفت: «واقعاً اینگونه نبود که من بنشینم فکر کنم که ای وای ذائقه مردم افت کرده و من حتماً باید کاری بسازم تا آن را اصلاح کنم. من فقط می‌خواستم سریالی به شیوه و سلیقه خودم بسازم و در عین حال بسیار امیدوار بودم که گل کند و واقعاً دیده شود.»

ابتدای انقلاب، عده‌ای دایره‌ای ترسیم کردند و هرکس درون دایره بود «خودی» خواندند و هرکس خارج از آن بود «غیرخودی». این دایره روز به روز هم تنگ‌تر شده است. وقتی شرایط مجموعه‌های خود را با کارهای دیگر دوستان مقایسه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم احتمالاً ما جزو غیرخودی‌ها هستیم

کارگردان پرانتزباز افزود: «واقعاً در حال حاضر این امیدواری منتفی شده‌است چه اینکه تغییرات چندباره ساعت پخش و انبوه سریال‌های عامه‌پسند باعث گم‌شدن این مجموعه شده‌است. مجموعه‌ای که یک داستان نیست و در واقع بیست فیلم مجزاست. فیلم‌هایی که من خودم معتقدم 6 تا 7 قسمت از آنها واقعاً فیلم‌های خوبی است. بقیه را هم می‌توان در رده‌های پایین‌تر نمره داد. اما بازهم دیده نشد.» پوراحمد تصریح کرد: «من حتی قسمت اول مجموعه را یک داستان سورئال انتخاب کردم که مخاطب از همان ابتدا بداند با یک سریال متفاوت مواجه است و قصد کلک زدن مخاطب را نداشتم. اما آنقدر بی‌برنامه مجموعه روی آنتن رفت که مخاطب اصلاً سرنخ پیگیری مجموعه از دستش خارج شد و به نوعی توی ذوقش خورد.»

رقابت با دست‌وپای بسته!؟

در ادامه این نشست پوراحمد با اشاره به محدودیت‌های امروز برای «رقابت» با شبکه‌های ماهواره‌ای اظهار داشت: «زمانی که دست‌وپای شما را بسته‌اند با چه می‌خواهید رقابت کنید؟ 90درصد شوخی‌ها و جذابیت‌های سریال‌های خارجی و همین محصولات فارسی‌وان، جزو ممیزی‌های ماست. ما در تمام این سال‌ها خودمان را به ندیدن زده‌ایم. مثلاً در این سال‌ها مسئله مهمی چون خیانت در زندگی، اجازه طرح در تلویزیون و سینمای ما را نداشته است. در این شرایط چگونه می‌توان صحبت از رقابت کرد؟» وی در تشرح نمونه‌ای از محدودیت‌های سختگیرانه به مجموعه در حال پخش «پرانتز باز» اشاره کرد و گفت: «ما ضرب‌المثل بسیار معروفی داریم که می‌گویند قول اگر پایبندش باشی قول است و اگر نباشی بول! این ضرب‌المثل از سریال من حذف می‌شود. چرا باید چنین سخت‌گیری‌هایی داشته باشیم؟»

دایره‌ای که تنگ‌تر می‌شود

پوراحمد در پاسخ به اینکه چرا برخی کارگردانان با چنین محدودیت‌هایی در تولید مواجه نیستند، گفت: «از ابتدای انقلاب، عده‌ای دایره‌ای ترسیم کردند و هرکس درون دایره بود «خودی» خواندند و هرکس خارج از آن بود «غیرخودی». این دایره روز به روز هم تنگ‌تر شده است. آن کسانی که کارت سبز دارند و هرچه می‌خواهند می‌سازند، هر مسئله‌ای را طرح می‌کنند و کمتر محدودیت دارند، احتمالاً جزو همین خودی‌ها هستند. وقتی شرایط مجموعه‌های خود را با کارهای دیگر دوستان مقایسه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم احتمالاً ما جزو غیرخودی‌ها هستیم که اینگونه با ما برخورد می‌شود.»

تحلیل کنید نه کلی بافی

انتقادات پوراحمد در بخش دیگری از نشست دامنگیر منتقدان و اهالی رسانه هم شد. وی در اولین واکنش نسبت به کیفیت فعالیت اهالی رسانه در حوزه سینما وتلویزیون گفت: «آقای نوری(محمد) چند روز پیش از این فوت کردند. من در خانه بودم. 6 نفر خانم و آقا همان روز به اسم خبرنگار با من تماس گرفتند که آقا شما تنها کسی بودید که با آقای نوری کار کرده‌اید و می‌خواهیم درباره ایشان صحبت کنید. اما من اصلاً فعالیت مشترکی در حوزه سینما با آقای نوری نداشته‌ام! این یعنی حتی اطلاعات اولیه خبرنگاران ما در این حد نیست که بدانند چه کسی چه کارنامه‌ای داشته است! همین یک معضل است.»

پوراحمد در ادامه انتقاد به رسانه‌ها افزود: «مثلاً شخصی با من تماس می‌گیرد و می‌گوید من فیلم‌های شما را خیلی دوست دارم، وقتی می‌پرسم از آثار من کدام را دیده‌ای می‌گوید قصه‌های مجید. می‌گویم «دیگه چی؟» می‌گوید همین قصه‌های مجید و آن فیلمی که فلان بود و بهمان. بعد معلوم می‌شود آن فیلم ساخته سامان مقدم است نه من! خبرنگار اصلاً نمی‌داند من چگونه کار کرده‌ام چه آثاری داشته‌ام، همین جوری بدون مطالعه، کتابخوانی و فیلم دیدن می‌خواهند کاری کرده باشند! خب بالاخره همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید!» وی با گلایه از جریان نقدنویسی در رسانه‌ها ادامه داد: «من تاکنون چند نقد درباره پرانتزباز خوانده‌ام همه‌اش کلی‌بافی بوده است. حتی یک مورد هم نبوده که به طور تخصصی این موارد را مطرح کرده باشد. یا مثلاً منتقدی بطور مفصل درباره ساختار تک‌لوکیشن مطلب نوشته بود و در آخر هم نوشته پرانتز باز در ساختار تک لوکیشن در نیامده است! لااقل یک مثال از کار من می‌آوردی که مثلاً در آن سکانس این دکوپاژ برای لوکیشن محدود جواب نمی‌دهد. منتقد باید تحلیل کند نه کلی بافی.»

بسیار نقدپذیرم

کارگردان پرانتز باز در ادامه تصریح کرد: «بچه‌های قدیمی مطبوعات به خوبی می‌دانند که ظرفیت من در برابر نقد خیلی خیلی زیاد است. اگر همین امروز منتقدی اپیزود به اپزود تحلیل بنویسد که این مجموعه بد و حتی مزخرف است، نه بهم برمی‌خورد و نه ناراحت می‌شود، از تاریخ سینما هم عذرخواهی می‌کنم که یک کار بد ساخته‌ام!» پوراحمد خاطرنشان کرد: «در مورد فیلم «گل یخ» همین اتفاق افتاد و فیلمی که برخی منتظر بودند پرفروش‌ترین فیلم سال شود، نشد و فیلم بدی هم از کار درآمد. من هم به آن اعتراف کردم. هرچند با همان وسواسی آن را کارگردانی کرده بودم که شب یلدا و اتوبوس شب و قصه‌های مجید را ساخته بودم. امروز هم اگر نقد و تحلیل واقعی نسبت به کار من نوشته شود با نهایت تشکر آن را می‌پذریم.»

بازیگران مجموعه را خدا رساند

پوراحمد در ادامه به بحث بازیگری در مجموعه «پرانتزباز» اشاره کرد و گفت: «در میان نقدهای مختلفی که به مجموعه وارد می‌شود من هر نکته‌ای را می‌پذیرم جز بازی بد را. از نقش‌های اصلی گرفته تا نقش‌های مهمان همه خوب بودند و بازی بد را نمی‌پذیرم.» وی افزود: «فرزین محدث و طناز طباطبایی را هم برای ایفای نقش‌های اول خدا رساند. نقش فرزین محدث را قرار بود بازیگر دیگری ایفا کند که به ما کلک زد و به مجموعه دیگری پیوست، اما خدا فرزین را به من داد.»

پوراحمد ادامه داد: «این اتفاق سر اتوبوس شب هم برای من رخ داد. بازیگری بنا بود در آن فیلم نقش راننده اتوبوس را بازی کند. او هم کلک زد و وقتی سریالی شهری به او پیشنهاد شد، آن را به کار زیر گرما و در بیابان ترجیح داد. بعدها در تشییع جنازه رسول ملاقلی‌‌پور بود که آمد روی شانه من زد و گفت خدا شاهد است من برای آن غیبت قصد خاصی نداشتم. من هم گفتم ببین عزیزم من خوشحالم که تو نیامدی! برو فیلم اتوبوس شب را ببین، خدا را شکر می‌کنم تو نیامدی و خسرو شکیبایی آن نقش را ایفا کرد. در مورد نقش حمزه هم خدا را شکر می‌کنم که آن بازیگر نیامد و از طریق احسان بیگلری فرزین به من معرفی شد.» پوراحمد در ادامه افزود: «در مورد خانم طباطبایی هم واقعاً بین 200-300 بازیگر جوان، 4 نفر به فینال رسیدند و از میان آن‌ها انتخاب من خانم طباطبایی بود. حتی برای اطمینان از کیانیان خواستم 4 گزینه نهایی را ببیند که او هم تأیید کرد این خانم از همه بهتر است.»

قدرت «پخش» برای سانسور را پذیرفته‌ام

کارگردان مجموعه «پرانتزباز» در ادامه نشست در پاسخ به میزان حذفیات و تأثیر آن بر ماحصل کار تأکید کرد: «ما دیگر پذیرفته‌ایم که مدیریت پخش در تلویزیون قدرتی دارد که می‌تواند کار ما را حذف و یا سانسور کند. حذفیاتی که متأسفانه حساب و کتاب هم ندارد.» وی افزود: «مثلاً فیلم اتوبوس شب در پخش از شبکه اول خیلی سانسور شده بود. اما چند ماه بعد و برای بار دوم، حذفیات کمتری نداشت. جالب اینکه ترانه‌ای که یک زن عرب می‌خواند را ما در سکانسی از فیلم به مدت 3 دقیقه می‌شنویم. همین ترانه و با صدای همین خواننده 30 ثانیه در آخر فیلم هم شنیده می‌شود. برای پخش از تلویزیون آن 30‌ثانیه پایانی حذف شد، اما آن سه دقیقه دست نخورد! این بی‌حساب و کتاب بودن ممیزی را نشان می‌دهد.»

پوراحمد ادامه داد: «درباره مجموعه پرانتز باز هم متأسفانه من نتوانستم کامل پخش آن را دنبال کنم، اما می‌دانم حذفیاتی داشته است. اما حذفیات قرار بود خیلی بیش از این‌ها باشد و باید تشکر کرد از مسئولان شبکه و آقای معصوم‌زادگان که این حذفیات را به حداقل رساندند. اگر حذفیات مدنظر پخش قرار بود اعمال شود هیچ چیز از سریال باقی نمی‌ماند!»

کار هنری اعتصاب‌بردار نیست

در ادامه پوراحمد در پاسخ به این سوال که «آیا با وجود این شرایط باز هم حاضر به همکاری با تلویزیون هستید یا خیر» تأکید کرد: «بله حتماً. من فیلمساز هستم و باید فیلم را بسازم. کار من فرهنگی هنری است و هر چند هنرمند نیستم اما کار هنری می‌کنم.» وی افزود: «کار فرهنگی هنری نه تعطیل‌بردار است، نه تحصن بردار است و نه با اعتصاب جور در می‌آید. باید کار کرد و فیلم ساخت، چه برای تلویزیون چه برای سینما.»

حتماً دزد «پرانتز باز» من بودم!

در ادامه پوراحمد در پاسخ به سوالی درباره جریان سرقت مجموعه پرانتز باز چند ماه مانده به پخش گفت: «این قضیه جوسازی یکی از دوستان بود. وگرنه اصل داستان جابجایی ساده راش‌ها از دفتری که کار مونتاژ و صداگذاری مجموعه در آن انجام می‌شد به دفتر دیگر بود.» وی افزود: «اگر هم بحث دزدی بوده حتماً من دزد بودم! مجموعه راش‌های مجموعه در اختیار من بود و یک شب به اتفاق دوستان به دفتر رفتیم و آن‌ها را منتقل کردیم. دلیل این جابجایی هم این بود که بچه‌های گروه تولید در آن دفتر راحت نبودند و ترجیح دادیم محل کار جای دیگری باشد.» پوراحمد ادامه داد:‌«متأسفانه آقای بابائیان قبل از آنکه یک تماس با من بگیرند قضیه را رسانه‌ای کردند و حتی پلیس خبر کردند که آی دزدی شده است! اصلاً من می‌خواهم بدانم چگونه 1200 دقیقه راش یک مجموعه و سه فیلم سینمایی می‌تواند در یک هارد کامپیوتر جا شود که یکجا به سرقت برود!؟»

«اقتباس» ترجمه یک متن به زبان تصویر است

کیومرث پوراحمد در بخش دیگری از نشست «کافه خبر» در پاسخ به سوالی درباره «اقتباس در سینما و تلویزیون» گفت: «من در زمینه اقتباس یکی از مواردی که واقعاً هیچ مشکلی نداشتم «قصه‌ها مجید» بود. چرا که هوشنگ مرادی کرمانی واقعاً سینما را می‌شناسد و بلد است. در عین اینکه باور دارد و معتقد است داستان‌های من جایگاه خود را دارد، فیلم های پوراحمد هم جایگاه خود را. من هم همین اعتقاد را دارم و می‌گویم هم داستان‌های مرادی کرمانی به اندازه ارزش اعتبار خود جایگاه دارد و هم فیلم‌های من به اندازه ارزش‌های احتمالی ماندگاری خواهد داشت.»

کارگردان قصه‌های مجید افزود: «مردای کرمانی به درستی می‌داند که در امر اقتباس من باید داستان را مال خود کنم. یعنی گاهی تغیراتی خیلی زیاد باید به آن بدهم و گاهی تغییرات کمتر. در قصه‌های مجید هم همین گونه بود و گاهی تغییرات بسیار زیاد بود. با همین دیدگاه هیچ گاه با مرادی کرمانی اختلافی بر سر اقتباس نداشتم.» پوراحمد تصریح کرد: «فیلمسازی بر اساس یک متن مکتوب مانند ترجمه است که باید داستان را به زبان تصویر و سینما ترجمه کند.» وی افزود: «در اتوبوس شب هم با حبیب احمدزاده مشکلی نداشتم. احمدزاده موتور محرک کاربود و اگر تلاش‌های او در آغاز کارن نبود شاید اصلاً پروژه اجرایی نمی‌شد، چراکه فیلمنامه این فیلم براساس داستان «39 بعلاوه یک اسیر» از کتاب داستان‌های شهر جنگی که داستانی بسیار کوتاه است نوشته شد و خود حبیب برای این تبدیل پشنهاد سفر به آبادان را مطرح کرد. سه چهار بار به آبادان رفتیم و بعد هم تا پایان کار هر روز حبیب همراه گروه بود و همین باعث شد که در اتوبوس شب هم هیچ اختلافی نداشته باشیم و امیدوارم همکاری دیگری با او داشته باشم.»

داستان گل یخ و محمد نوری

پوراحمد در بخش پایانی نشست در واکنش به سوالی درباره ساخت فیلم سینمایی گل یخ براساس زندگی زنده‌یاد محمد نوری اظهار داشت: «داستانی که برخی از رسانه‌ها درباره گرته‌برداری من از زندگی محمد نوری برای ساخت «گل یخ» منتشر کردند، باعث شد سال‌ها نوری با من قهر کند و هر چقدر هم من توضیح می‌دادم که این خبر را مطبوعات منتشر کرده‌اند و ربطی هم به من ندارد، ایشان مجاب نشدند. تا عید امسال که پیامی مهرآمیز روی تلفن من گذاشته بود و من گیرودار شروع پخش سریال بودم و تا بجنبم و شماره‌شان را پیدا کنم ایشان فوت کردند.» وی افزود: «پس از آن بود که یکی از دوستان نزدیک به من گفت، از عید تا حالا چندین بار استاد نوری را دیده‌ام و به من گفته از قول من به پوراحمد بگو من را حلال کند. گفتم مرد حسابی چرا الان این را گفتی، کاش همان ابتدا می‌گفتی تا من به دست‌بوسی استاد بروم و بگویم من چه کسی باشم که شما را حلال کنم. شما بسیار بزرگ‌تر از این‌ها هستی.» پوراحمد تأکید کرد: «حتماً در این باره مطلب مفصلی برای ماهنامه فیلم خواهم نوشت. اما تمام این قضایا از دل همین اخبار بی‌اساسی که رسانه‌ها منتشر می‌کنند بیرون آمده بود.»

«بی‌بی» حال خوبی ندارد

پوراحمد در پایان نشست در پاسخ به احوال‌پرسی حاضران از مادرش(پروین‌دخت یزدانیان) گفت: «بی‌بی هنوز حال خوبی ندارد. سال هشتم آلزایمر را پش سر می‌گذارد و این بیماری‌ای غیرقابل بازگشت و درمان هم محسوب می‌شود.» وی افزود: «خواهرم توران، زندگی خود را در این هشت سال که چهار سالش بی‌بی کاملاً در بستر بوده، وقف او کرده است و آنقدر مراقت او بوده که حتی کوچکترین بیماری برای او در تمام این سال‌ها پیش نیامده است.»

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی