تبیان، دستیار زندگی
ولید و توزیع فیلم در بدنه سینمایى است كه كاملاً متكى به نظر مخاطبان عام و خاص است. مخاطب عام یعنى تماشاگر سینمایى كه با خرید تك بلیت هایى سرنوشت یك فیلم را تعیین مى كند و مخاطب خاص شامل منتقدان و كارشناسان سینمایى است كه تمشك...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بدنامى بهتر از گمنامى است


تمشك زرین زایده یك سیستم استاندارد تولید و توزیع فیلم در بدنه سینمایى است كه كاملاً متكى به نظر مخاطبان عام و خاص است. مخاطب عام یعنى تماشاگر سینمایى كه با خرید تك بلیت هایى سرنوشت یك فیلم را تعیین مى كند و مخاطب خاص شامل منتقدان و كارشناسان سینمایى است كه تمشك زرین بازتاب نظر كارشناسى گروهى از این افراد است. آنها موظف هستند نظر خود را در برابر فیلم هایى كه به نظر تهیه كنندگان واجد شرایط استاندارد هستند و به جدول اكران عمومى مى سپارند، اعلام كنند: كه چرا این چند فیلم استاندارد نبوده و چگونه به سلیقه و شعور تماشاگر توهین كرده اند.

اما این شرایط استاندارد چیست و چه ویژگى هایى دارد؟ سینماى هالیوود براى تهیه هر فیلم قابل اكران یك بودجه 40 تا 60 میلیون دلارى تعیین مى كند كه سه تكنسین اصلى آن (مجرى طرح، فیلمبردار و تدوینگرش) باید عضو اصلى صنف خود باشند. همچنین یكى از هفت شركت بزرگ پخش در آمریكا، شمال آمریكا و اكران اول در كشورهاى انگلیسى زبان عهده دار پخش این فیلم هستند. از طرفى یكى از شركت هاى معتبر بیمه در هالیوود براى فیلم حداقل كف فروش را تعیین مى كند و چند شركت تبلیغاتى به اندازه بودجه فیلم باید بتوانند براى آن اسپانسر پیدا كنند. از طرفى میزان تاثیرگذارى اجتماعى فیلم در رسانه هاى چندمنظوره حداقل به اندازه یك «حادثه» باشد. (حادثه در فرهنگ خبرى آمریكا یعنى خبرى كه بیش از ده هزار كلمه درباره آن نوشته یا گفته شود) از سوى دیگر فیلم استاندارد یعنى فیلمى كه در كارنامه كارى تهیه كننده، كارگردان، فیلمنامه نویس، آهنگساز، طراحان صحنه و لباس كه عوامل مولف فیلم هستند باید قابلیت ذكر در فرهنگ هاى سینمایى را داشته باشد و این را مدیران برنامه این افراد تشخیص مى دهند و در نهایت فیلم استاندارد یعنى فیلمى كه یكى از بازیگران اصلى یا نقش مكمل آن نامزد اسكار یا گوى طلایى شده یا آن را تصاحب كرده باشد یا در فهرست MTV یا فهرست منتقدان نیویوركى یا لس آنجلسى از آنها نام برده شده باشد. حال با چنین شرایط اولیه اگر فیلمى استاندارد تهیه و تولید شود باید قبل از اكران عمومى دوباره فیلم مورد بررسى قرار گیرد كه آیا داراى قابلیت استاندارد توزیع هست یا نه. توزیع یك فیلم با بیش از صد نسخه كپى در حدود هزار و دویست سالن سینما با تبلیغات گسترده نشان از ارزش مهر استاندارد بر یك فیلم دارد. بنابراین منتقدان و تماشاگران حرفه اى در آمریكا وقتى اعلام مى كنند، فیلمى لایق دریافت تمشك طلایى است، یعنى این فیلم به اشتباه داراى استانداردهاى تولید و توزیع محسوب شده و به ساختار سینمایى هالیوود لطمه مى زند. تمشك طلایى در مواردى حتى بیشتر از اسكار براى كارشناسان اهمیت پیدا مى كند، چرا كه اغماض و تاثیر روابط دوستانه و سالم و غیرسالم مى تواند در اهداى اسكار نقش داشته باشد اما اهداكنندگان تمشك طلایى اهل هیچ مصالحه و معامله اى نیستند، چرا كه مخاطب آنها مردم هستند و اگر یك بار و حتى یك بار در مراسم خود به فیلمى اشتباهاً تمشك طلایى بدهند، اعتبار چند ساله خود را از دست داده، دیگر كارشناسان دفاتر تهیه فیلم براساس حرف آنها برنامه ریزى تولید نمى كنند و دیگر مردم به نظر آنها اهمیتى نمى دهند. اما در ایران وضعیت چیست؟ خیلى ساده. موقعیت انجمن منتقدان سینمایى در عنوان كردن «ضداستانداردترین» فیلم هاى سال مصداق گفته میرزا آقاخان نورى در شاهكار مرحوم على حاتمى در سریال سلطان صاحبقران است كه بعد از مرگ امیركبیر مى گوید هر چه باشد بدنامى بهتر از گمنامى است. به واقع چه معیار و استانداردى براى دوستان منتقد در انجمن وجود داشته كه سه فیلم «یك شب»، «باباعزیز» و «ازدواج صورتى» را تحت عنوان بى بند و بارى و عرفان زدگى بتوان دسته بندى كرد. فیلم «باباعزیز» ظاهراً تهیه كننده خارجى داشته و هنوز اكران نشده، فیلم «یك شب» كار اول كارگردان آن است و آن هم اكران نشده و «ازدواج صورتى» از همان دست فیلم هاى ایرانى است كه سینماى بدنه نام گرفته و البته اكران هم شده است. بنابراین دوباره به بیانیه انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایى ایران بعد از جشن خانه سینما ارجاع مى دهم كه تعریف ما از استاندارد بودن فیلم در ایران چیست و واقعاً دوستان معترف هستند كه انقلاب اسلامى و بیست و پنج سال فعالیت معاونت سینمایى وزارت فرهنگ و ارشاد و بنیاد سینمایى فارابى نتوانسته جلوى نفوذ جریان كپى بردارى و فیلم فارسى در سینماى ایران را بگیرد؟

شادمهر راستین