تبیان، دستیار زندگی
دوردست نیکول فریدنی در سال 1314 در شیراز به دنیا آمد و از شش سالگی با عکاسی آشنا شد. شروع کار فریدنی به تاریک خانه و چاپ عکسهای سیاه و سفید بر می گردد و از همان جا بود که به عکسبرداری روی آورد. اگر چه او در مدت پنجاه سال در ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیدار از نمایشگاه عکس نیکول فریدنی در خانه عکاسان ایران

نگاه به افق دوردست

نیکول فریدنی در سال 1314 در شیراز به دنیا آمد و از شش سالگی با عکاسی آشنا شد. شروع کار فریدنی به تاریک خانه و چاپ عکسهای سیاه و سفید بر می گردد و از همان جا بود که به عکسبرداری روی آورد. اگر چه او در مدت پنجاه سال در شاخه های مختلف عکاسی کارکرد ؛ اما آن نوع عکاسی که همیشه ذهن و توانش را به خود مشغول ساخت ، عکاسی طبیعت بود. تاکنون کتابهای متعددی از آثار نیکول فریدنی به چاپ رسیده که در آن ها گوشه ای از طبیعت بکر و ناب ایران به تصویر کشیده شده است. از آن میان می توان به کتابهای طبیعت یزد ، گیلان ، ایران ، اصفهان و چشم اندازه های ایران اشاره کرد.

آنچه تا به امروز از آثار نیکول فریدنی به نمایش در آمده یا به چاپ رسیده ، بیشتر عکسهای رنگی را در بر می گیرد ؛ اما اخیراً نمایشگاهی از عکسهای سیاه و سفید او از مناظر طبیعی ایران در خانه عکاسان بر پا شده ، که علاقمندان عکاسی را با وجوه دیگری از کار نیکول فریدنی آشنا می سازد. گفتنی است ، این نمایشگاه تا سوم بهمن ماه دایر می باشد و عکسهای ارائه شده در آن به زودی در قالب یک کتاب منتشر خواهد شد.

ستایشگران طبیعت

عظمت طبیعت، هنرمندان بسیاری را در طول تاریخ فریفته خود کرده است. بیشتر نقاشانی که در گذشته سعی کرده اند این مناظر را دوباره  تولید کنند ، تحت تاثیر عظمت موضوع قرار گرفته اند و واکنش آن ها بیشتر به بیهودگی زیبایی شناسانه و کپی برداری بنده وار از شاهکارهای طبیعت منجر شده است تا بیانی خلاقانه از تجربه های درونی.

با ظهور عکاسی ، این شرایط به یک باره  عوض شد. ناگهان هنرمندانی پیدا شدند که روشی تازه برای به تصویر کشیدن پدیده های طبیعی یافتند و عکسهای آن ها ثابت کرد که به اندازه موضوعشان قابل توجه هستند. عکاسان قرن نوزدهم کشف کردند وقتی دوربین شان را به سوی مناظر تماشایی طبیعی نشانه ببندند، می توانند ترکیب بندی های بی نظیری  را قاب بگیرند . عکسهای آن ها جذاب است، نه تنها به این دلیل که شگفت انگیزی موضوع را ثبت کرده اند، بلکه آن ها نوعی نگرش بدیع با چشمی نونگر یافته اند .

عکاسان قرن نوزدهم هنرمندانی بودند رها شده از وظیفه بازتولید شگفتی های طبیعت ؛ زیرا دوربین شان آن کار را انجام می داد. در عوض آن ها توانستند کوششهای خلاق خود را در جستجوی صحنه های غریب و الهام بخش متمرکز کنند و به دنبال ترکیب بندی های جذاب تر باشند. در قرن بیستم ، عکاسان بزرگی این شیوه نگاه را اعتلا بخشیدند و به کمال رساندند که از آن میان می توان از کسانی همچون تیموتی اسولیوان، آنسل آدامز، ویلیام هنری جکسون و ادوارد وستون یاد کرد.

کشف دوباره طبیعت

عکاسی طبیعت در ایران نیزهمزمان با ورود این وسیله (دوربین) در کشور پا گرفت و قدمتی به تاریخ عکاسی  ایران دارد.

نوشتن درباره عکاسی طبیعت در ایران بدون ادای احترام به نیکول فریدنی غیر ممکن است. او پنجاه سال از عمر خود را با سفر در سراسر ایران سپری کرد و عکسهای بسیاری از طبیعت باشکوه ایران خلق نمود.

"خلق" لغت مناسبی است ، چرا که او نه تنها زیبایی نفس گیر صحنه هایی را که می دید ، کشف کرد؛ بلکه موفق شد روحش را درون هر عکس جای دهد. فریدنی عاشق طبیعت بوده و هست. آن گونه که خودش  می گوید: اگر قرار باشد روزی بخواهم از یک چشم انداز طبیعی عکسی بگیرم ، آن شب از اضطراب خوابم  نخواهد برد.

در عکسهای نیکول فریدنی ، عظمت طبیعت خودنمایی می کند. او در عکسهایش ، شکلهایی را می یابد که مفهوم گستردگی را به بهترین وجه نمایان می سازند. در تصاویر او ، افق در نقطه ای دور از دید قرار دارد و پهنه آسمان بر فراز آن خودنمایی می کند. فریدنی برای آن که به این گستردگی تعالی بخشد ، اجزای کوچک، اما گویایی را در زمینه های نزدیک تصویر ، وارد می سازد. در مناظر او آسمان به ندرت تا بی نهایت امتداد می یابد و همواره هوایی مه آلود یا ابرهای لگام گسیخته در راه هستند که نشانه هایی از وهم و خیال را با خود به همراه دارند.

عکسهای سیاه و سفید نیکول فریدنی ، شفافیت و وضوح زیادی داشته و ریز ترین جزییات طبیعت را نمایان می سازند. دقتی که در پس آن ،  مفهومی بسیار عمیق تر از وسواس فنی نهفته است . همچنین او تاکید زیادی بر زمان طلایی عکسبرداری دارد و معمولاً در موقعیتهای خاصی اقدام به نوردهی فیلم می کند. تمام این کارها ، باعث می شود که عکسهای سیاه و سفید او کیفیت بالایی داشته باشد .

عکسهای سیاه و سفید فریدنی از طبیعت ، تجلی کامل احساس عمیق او درباره موضوع کارش و گونه ای از تجلی حقیقی احساس او در مورد زندگی است. او هنرمندی است که کارش جستجو ، یافتن ، ساختن و شریک کردن است ، شریک کردن تماشاگران عکسهایش در حیرت و شوقی که از دیدن عظمت طبیعت به خود او دست می دهد .

در بعضی از عکسهای نیکول فریدنی ، شباهت هایی با آثار برخی از بزرگان عکاسی جهان دیده می شود. عکسهای او در جایی یاد آورجلوه های باشکوه طبیعت" ادوارد وستون " و در جایی همچون آثار" آنسل آدامز" ، ستایشگر طبیعت است. فریدنی تمام این ویژگی ها را در آثارش جمع کرده و آن را با موفقیت منحصر به فرد جغرافیایی کشورمان  آمیخته است. این بزر گترین ارزشی است که می توان برای عکسهای طبیعت وی برشمرد.

نیکول فریدنی در مدت 5 دهه به طور مستمر به نقاط مختلف ایران سفر کرده و در شرایط مختلف و چه بسا سخت ، به عکاسی پرداخته است. روبرت شهبازی که از شاگردان نیکول فریدنی بوده و خودش هم عکاس طبیعت است، در این باره می گوید: فریدنی همیشه اعتقاد داشت که اگر می خواهید عکاس طبیعت شوید، باید 5 خودرو را چپ کنید و 15 دوربین عکاسی را بشکنید تا طبیعت را خوب بشناسید. شاید به دلیل همین توصیه است که نیکول فریدنی در سن 67 سالگی و با وجود دست و پنجه نرم کردن با بیماری مزمن، هنوز هم با یک دوربین "هاسلبلاد" سنگین وزن و سه پایه به دل دشت و کوه می زند، تلاشی که نشان از عشق او به طبیعت و عکاسی دارد.

به نقل از روزنامه همشهری

18 دی ماه 81