تبیان، دستیار زندگی
اوضاع مسلمانان پس از رسول خدا رضایت بخش نبود. بین آنان چند دستگی و نفاق ایجاد شده بود و هر گروهی مترصد فرصت بود تا آشوبی در نقطه‌ای آغاز شود. این وضعیت به حضرت علی (علیه‌السلام) اجازه نمی‌داد که به تنهایی رویاروی قدرت حاکم بایستد؛ بنابراین بهترین گزینه را
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیان اتفاقاتی دردناک!

براى آنان كه گریه كردند

اوضاع مسلمانان پس از رسول خدا رضایت بخش نبود. بین آنان چند دستگی و نفاق ایجاد شده بود و هر گروهی مترصد فرصت بود تا آشوبی در نقطه‌ای آغاز شود. این وضعیت به حضرت علی (علیه‌السلام) اجازه نمی‌داد که به تنهایی رویاروی قدرت حاکم بایستد؛ بنابراین بهترین گزینه را دور ماندن از حکومت دانست. امام علی (علیه‌السلام) در دوران ابوبکر به جمع آوری آیات قرآن پرداخت، آیات را به ترتیب نزول آنها گردآوری کرد، به تنظیم آنها همت گماشت، شأن نزول آنها را بیان کرد و 60 نوع علوم قرآنی را املا فرمود.(حکیم، ص 201؛ محلاتی، ص 249)

در همین دوران امام علی (علیه‌السلام) در سوگ یکی دیگر از عزیزان خود نشست و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را از دست داد.

بعد از مرگ ابوبکر، بنا به وصیت او، عمر به خلافت رسید. عمر بسیار خشن تر از ابوبکر بود. وی با درشتی و خشونت با مردم رفتار می کرد و در تقسیم بیت المال بین مسلمانان مساوات را رعایت نمی کرد. این عمل باعث به وجود آمدن فاصله ی طبقاتی میان طبقات گوناگون مردم شد. او افراد نالایق و فاسد را در رأس امور قرار داد.(حکیم، ص 212؛ محلاتی، ص 275)

در دوره ی عمر، بنی امیه فرصت یافتند که امور حکومتی را در دست بگیرند و فرماندارانی از بنی امیه انتخاب شدند. عمر در روزهای آخر عمر خود، گروهی متشکل از شش تن را انتخاب کرد که خلیفه بعدی باید از بین این شش تن برگزیده می شد. این شش تن عبارت بودند از: علی بن ابی طالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقاص، زبیر بن عوام، و طلحة بن عبیدالله، با تبانی عثمان و عبدالرحمان و کناره گیری سعد و طلحه، خلافت به عثمان رسید. امام(علیه‌السلام) برای اصلاح و ارشاد امت با عثمان بن عفان بیعت کرد.(حکیم، ص 216)

عثمان در حکومت خود به بستگانش، بنی امیه، توجه بسیار می کرد و مطیع مروان حَکَم بود. او به پند و اندرز صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی (علیه‌السلام) اعتنایی نمی کرد. در عده عثمان فساد و تباهی، علنی و آشکار، به دستگاه حکومت راه یافت. عثمان افراد نالایق را به حکومت شهرهای بزرگ منصور کرد؛ از جمله ولید بن عقبه را والی کوفه و معاویة بن ابی سفیان را والی شام کرد. در دوره عثمان، فاصله طبقاتی بیشتر شد. مردم رفته رفته به سیاست های عثمان معترض شدند. سرانجام از شهرهای دیگر مردم معترض وارد مدینه شدند و به مقر حکومت عثمان (دارالخلافه) حمله کردند. هواداران عثمان و مردم درگیر شدند. نتیجه ی درگیری کشته شدن عثمان و ریخته شدن خون بسیاری از مسلمانان بود. (حکیم، ص 236 – 237؛ محلاتی، ص 307 و 325- 326)

اولین کسی که با امام (علیه‌السلام) بیعت کرد طلحه بود. بعد از او زبیر و سایر مردم مدینه و شهرها و قبایل اطراف با حضرت بیعت کردند و امام علی(علیه‌السلام) بعد از 25 سال سکوت و خانه نشینی خلیفه مسلمین شد

با کشته شدن عثمان، مدینه عرصه آشوب و هرج و مرج شد. عثمان در باره خلیفه پس از خود تصمیمی نگرفته بود. همه مردم بر آن بودند که کسی جز امام علی(علیه‌السلام) قادر به عهده‌داری مسئولیت امت اسلام نیست. مسلمانان با اصرار از امام علی(علیه‌السلام) خواستند که رهبری امت را به عهده بگیرد. امام علی(علیه‌السلام) در مسجد کوفه با مردم اتمام حجت کرد و فرمود: «مردم، امر خلافت مربوط به شماست من دوست ندارم زمامداری شما را بپذیرم، ولی شما پای فشردید تا آن را پذیرا شوم». جمعیت فریاد زدند ما بر عمل به کتاب خدا با شما بیعت می کنیم.(حکیم، ص 244؛ محلاتی، ص 339)

امام علی علیہ السلام

اولین کسی که با امام (علیه‌السلام) بیعت کرد طلحه بود. بعد از او زبیر و سایر مردم مدینه و شهرها و قبایل اطراف با حضرت بیعت کردند و امام علی(علیه‌السلام) بعد از 25 سال سکوت و خانه نشینی خلیفه مسلمین شد.(حکیم، ص 244؛ محلاتی، ص 340)

نخستین کار امام(علیه‌السلام) برای ساماندهی اوضاع مسلمانان از بین بردن نظام طبقاتی بین مردم بود. او تمام اموالی را که خلفای قبلی به بستگان خود بخشیده بودند، بازستاند و در تقسیم اموال بیت المال میان مسلمانان تساوی و عدالت برقرار کرد. امام علی(علیه‌السلام) با مجرمان و محکومان بر مبنای عدل اسلامی رفتار می کرد. احکام او برخاسته از ژرف اندیشی دینی و احاطه ی علمی وی به امور دینی و دنیایی و بیانگر عصمت در اندیشه و عمل آن حضرت بود.(حکیم، ص 248)

امام فرمانداران عثمان را بر کنار و افراد شایسته و مخلص را جانشین آنان کرد. آن حضرت با شرکت دادن انصار در حکومت، اعتماد به نفس آنان را باز گرداند. معاویه از بیعت با امام(علیه‌السلام) سرپیچی کرد. امام(علیه‌السلام) لشکری آماده کرد تا به سمت شام حرکت کند که خبر سرپیچی طلحه و زبیر به او رسید. طلحه و زبیر به این امید بیعت کرده بودند که امام(علیه‌السلام) آنها را در مسند حکومت قرار دهد ولی وقتی دیدند انتظارات شان برآورده نشد با تحریک عایشه، همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به بهانه خونخواهی عثمان جنگ جمل را تدارک دیدند و در نزدیکی بصره با سپاه امام علی(علیه‌السلام) درگیر شدند.(حکیم، ص 267؛ 275، 279؛ محلاتی، ص 362، 399)

جنگ جمل با پیروزی امام علی(علیه‌السلام) و یارانش و کشته شدن طلحه و زیبر به پایان رسید. امام علی(علیه‌السلام) از محمد بن ابی بکر خواست که خواهر خود، عایشه، را با احترام به مدینه برگرداند و عایشه از این فتنه انگیزی اظهار ندامت و پشیمانی کرد. امام (علیه‌السلام) پس از جنگ جمل، کوفه را پایگاه حکومت خود قرار داد. (حکیم، ص 282)

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان

برگرفته از فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، دکتر ولایتی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.