تبیان، دستیار زندگی
و چه گیاه هرزه‌ای است ریا كه بر گرد تنه و شاخ و برگ درخت عبودیت می‌پیچد و آن را می‌خشكاند ... بندگی اهریمن است و گام نهادن در مسیر شرك ... و ‌آن‌گاه كه آدمی مفتون ریا می‌شود،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گیاه هرزه‌ای بنام ریا

دروغ و ریا

«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ یُخادِعُونَ اللّهَ وَ الّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاّ أنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا ...»1 ؛ پاره‌ای از مردم می‌گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌ایم حال آنکه ایمان نیاورده‌اند. مى‏خواهند خدا و كسانى را كه ایمان آورده‏اند فریب دهند، با آنكه جز خودشان را فریب نمى‏دهند و نمى‏فهمند. در دل‏هاى آنها بیماریى (از كفر و شك و نفاق) است، خدا هم بر بیماریشان بیفزود و بیفزاید و آنها را در مقابل آنكه دروغ مى‏گفتند عذابى دردناك است.

و چه گیاه هرزه‌ای است ریا كه بر گرد تنه و شاخ و برگ درخت عبودیت می‌پیچد و آن را می‌خشكاند ... بندگی اهریمن است و گام نهادن در مسیر شرك ... و ‌آن‌گاه كه آدمی مفتون ریا می‌شود، تمام عصمت خود را به پای عافیت و نام و نان خود گم می‌كند، سپاه صداقت را به دست ریا پیشگان اسیر می‌كند و صافی ضمیرش را با گل و لای گناه آلود می‌سازد.

آن‌گاه است كه پنجره بصیرت را می‌بندد به روی درك نور و دیگر نمی‌تواند نظاره‌گر جلوه‌ای از حقیقت باشد؛ آنانند كه دین را وسیله كسب دنیا می‌كنند و با زبان نرم خود در برابر مردم به لباس میش در می‌آیند، گفتارشان شیرین‌تر از عسل می‌شود و دل‌هایشان چون گرگ ... و چه زشت است وقتی آدمی باطنی بیمار اما ظاهری زیبا برای خویش دست و پا می‌كند... و ریاكار یعنی آن كه وقتی چشمش به مردم می‌افتد، با نشاط می‌شود؛ وقتی تنهاست كسلی و تنبلی می‌ورزد و دوست دارد كه در هر كاری ستایش شود. 2

با خود می‌اندیشم آیا من این سه علامت، این سه نشانه را دارم؟ ... وای بر من اگر آلوده ریا گردم!... كه مرا چنین هشدار داد: «وَ لا تَكُونُوا كَالّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَرًا وَ رِئَاءَ النّاسِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ وَ اللّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحیط»3

و چه پست و  حقیر می‌شود آدمی، آن‌گاه كه با دست خویش كار نیكش را به ریا آلوده می‌كند، در نهان كار نیك انجام می‌دهد، برایش ثواب كار نهانی نوشته می‌شود، اما آن را به زبان می‌آورد، آن عمل پاك نهانی و ثواب عملی آشكار نوشته می‌شود، اما برای دومین‌بار كه به زبان می‌آورد، ثواب عمل آشكارش هم پاك می‌شود و برایش ریا می‌نویسند. 4

چشمانم را در لابه‌لای رنگ روزمرگی می‌گشایم و شكوه می‌كنم از نفسی كه در حصار زر و تزویر اسیر گشته و دستانی كه به رنگ ریا آلوده شده است. دست به دعا بر می‌دارم كه: «خداوندا! به تو پناه می‌برم از این كه ظاهرم در نگاه مردم نیكو باشد و باطنم كه بر تو آشكار است، زشت و خود را ریاكارانه نزد مردم، به چیزی كه تو بهتر از من بدان دانایی، بیارایم، پس ظاهر نیكویم برای مردم آشكار دارم و بدی كردارم را نزد تو آورم و بدین سان به بندگان تو نزدیك شوم و از خشنودی تو دور بمانم!» 5

سرلوحه كارمان باشد كه «صدق پیش آر كه اخلاص به پیشانی نیست»

نوشته زهرا رضاییان، گروه دین و اندیشه تبیان


1- بقره، 8 – 10 .

2- علامه مجلسی،  بحارالانوار، ج 78، ص 81 .

3- انفال، 47 .

4- عدة الداعی و نجاح الساعی، لابی العباس احمد بن محمد بن فهد الحلی الاسدی، ص 221.

5- نهج البلاغه، حکمت 276 .