تبیان، دستیار زندگی
هـ) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «حزقیال نبى» و) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب حجّى نبى ز) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «صفیناى نبى» ح) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «دانیال ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)از نظر اقوام و ادیان (4)

هـ) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «حزقیال نبى»

و) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب حجّى نبى

ز) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «صفیناى نبى»

ح) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «دانیال نبى»

بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «انجیل»

الف) انجیل متّى

ب) انجیل مَرْقُس

ج) انجیل لوقا

هـ) انجیل یُوحَنّا

و) رساله پولس به رومیان

بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در منابع «زرتشتیان»:

كتاب «زند»

بخش «گاتها»

بخش «گاتها» (بامداد روز)

«جاماسب نامه»

«جاماسب نامه» : دولت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام)

«زند و هومن یسن»

كیفیت ظهور «سوشیانس»

در این كتاب در مورد ظهور حضرت حجّت بن الحسن العسكرى(علیهما السلام) و سرنوشت رژیم اسرائیل و جهانى شدن آیین توحید، و اجراى احكام و حدود الهى در آن عصر درخشان، چنین آمده است:

«. . . و امّا تو اى پسر انسان! خداوند یَهْوَه چنین مى فرماید: كه به هر جنس مرغان و به همه حیوانات صحرا بگو: جمع شوید و بیایید و نزد قربانى من كه آن را براى شما ذبح مى نمایم فراهم آیید. قربانى عظیمى كه بر كوههاى اسرائیل، تا گوشت بخورید و خون بنوشید.

و خداوند یَهْوَه مى گوید: كه بر سفره من از اسبان و سواران و جبّاران و همه مردان جنگى سیر خواهید شد. و من جلال خود را در میان اُمّتها قرار خواهم داد و جمیع اُمّتها داورى مرا كه آن را اجرا خواهم داشت و دست مرا كه برایشان فرود خواهم آورد، مشاهده خواهند نمود. و خاندان اسرائیل از آن روز و بعد، خواهند دانست كه یَهْوَه خداى ایشان، من هستم. و اُمّتها خواهند دانست كه خاندان اسرائیل به سبب گناه خودشان جلاى وطن گردیدند; زیرا كه به من خیانت ورزیدند».([1] [49] )

باید توجّه داشت كه منظور از «پسر انسان» مانند كلمه «مسیح»، حضرت عیسى(علیه السلام)نیست; بلكه مراد از آن، حضرت مهدى(علیه السلام)است، زیرا در انجیل بیش از 80 بار كلمه «پسر انسان» آمده است كه تنها در 30 مورد آن حضرت مسیح (علیه السلام)اراده شده است.([2] [50] )


و) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب حجّى نبى

در این كتاب نیز كه یكى از كتابهاى انبیاى پیرو تورات است، بشارت ظهور حضرت «بقیة الله»(علیه السلام) بدین گونه آمده است:

«یَهْوَه صبایوت چنین مى گوید: یك دفعه دیگر ـ و آن نیز بعد از اندك زمانى ـ آسمانها و زمین و دریا و خشكى را متزلزل خواهم ساخت، و تمامى اُمّتها را متزلزل خواهم ساخت، و فضیلت جمیع اُمّتها خواهد آمد . . . این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت . . . جلال آخر این خانه از جلال نخستینش عظیمتر خواهد بود، و در این مكان سلامتى را خواهم بخشید».([3] [51] )


ز) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «صفیناى نبى»

در این كتاب كه یكى از كتب انبیاى پیرو تورات است، بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) چنین آمده است:

«. . . خداوند در اندرونش عادل است و بى انصافى نمى نماید. هر بامداد حكم خود را روشن مى سازد و كوتاهى نمى كند، امّا مرد ظالم حیا را نمى داند. اُمّتها را منقطع ساخته ام كه برجهاى ایشان خراب شده است و كوچه هاى ایشان را چنان ویران كرده ام كه عبور كننده نباشد. شهرهاى ایشان چنان منهدم گردیده است كه نه انسانى و نه ساكنى باقى مانده است. و گفتم: كاشكه از من مى ترسیدى و تأدیب را مى پذیرفتى . . .

بنابر این، خداوند مى گوید: براى من منتظر باشید تا روزى كه به جهت غارت برخیزم; زیرا كه قصد من این است كه اُمّتها را جمع نمایم و ممالك را فراهم آورم تا غضب خود و تمامى حدّت خشم خویش را بر ایشان بریزم، زیرا كه تمامى جهان به آتش غیرت من سوخته خواهد شد; زیرا كه در آن زمان، زبان پاك به اُمّتها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه ـ خدا ـ را بخوانند و به یك دل او را عبادت نمایند».([4] [52] )


ح) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «دانیال نبى»

در كتاب دانیال نبى نیز بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مطابق بشارات انبیاى گذشته، چنین آمده است:

«. . . امیر عظیمى كه براى پسران قوم تو ایستاده قائم است، خواهد برخاست. و چنان زمان تنگى خواهد شد كه از حینى كه اُمّتى به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هر یك از قوم تو، كه در دفتر مكتوب یافت شود رستگار خواهد شد. و بسیارى از آنانى كه در خاك زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد، امّا اینان به جهت حیات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى. و حكیمان مثل روشنایى افلاك خواهند درخشید، و آنانى كه بسیارى را به راه عدالت رهبرى مى نمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابد الآباد.

امّا تو اى دانیال ! كلام رامخفى دار و كتاب راتا زمان آخر مهر كن. بسیارى به سرعت تردّد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گردید ... خوشا به حال آن كه انتظار كشد».([5] [53] )

در این بشارت نكات چندى وجود دارد كه برخى از آنها را به طور اختصار توضیح مى دهیم:

1 ـ شخص مورد بشارت كه در نخستین فراز بشارت مزبور به عنوان «ایستاده» از او تعبیر شده است، قائم آل محمّد(علیهم السلام) است كه بزرگترین نماینده انبیاى الهى است، و دعوت تمام پیامبران خدا را یكجا در حكومت حقّه خود آشكار ساخته، آیین الهى را بر سرتاسر كره خاكى حكم فرما مى نماید.

2 ـ منظور از «زمان تنگى»، زمان بیدادگریها، سختیها، فشارها، ظلم و ستم هایى است كه قبل از ظهور آن حضرت در سراسر جهان پیدا مى شود، چنان كه در روایات اسلامى آمده است: «یَمْلاَُ الأرضَ قِسطاً و عَدلا كَما مُلِئت جوراً و ظلماً».

3 ـ منظور از: «آنانى كه در خاك زمین خوابیده اند»، گروهى از اموات مى باشند كه در دولت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام) زنده مى شوند، و برخى از آنان از یاران آن حضرت مى گردند و در ركاب حضرتش مى جنگند و برخى دیگر به سزاى اعمال ناشایست خود مى رسند.

در این زمینه، روایات بسیارى از ائمّه معصومین(علیهم السلام) رسیده است كه ما به جهت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى نماییم، و طالبین مى توانند به كتابهاى مربوطه كه در مورد «رجعت» نگاشته شده، مراجعه فرمایند.


بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در كتاب «انجیل»

بر اساس بشارات فراوانى كه در كتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح(علیه السلام)به دنبال قیام حضرت قائم (علیه السلام)در «فلسطین» آشكار خواهد شد و به یارى آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وى تكلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامى حضرت مهدى(علیه السلام)گردند. از این رو، در آخرین روزهاى زندگى ـ و شاید در طول دوران حیات ـ به یاران و شاگردان خود توصیه ها و سفارشهاى اكیدى در باره بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیدارى و هوشیارى و آمادگى فرموده است كه ما به جهت اثبات این مدّعا و بیدارى مسلمانان قسمتى از آنها را در اینجا مى آوریم.

اینك متن برخى از آن بشارات كه در انجیل آمده است:


الف) انجیل متّى

«پس عیسى از هیكل بیرون شده برفت، و شاگردانش پیش آمدند تا عمارتهاى هیكل را بدو نشان دهند. عیسى ایشان را گفت: آیا همه این چیزها را نمى بینید؟ هر آینه به شما مى گویم: در اینجا سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد كه به زیر افكنده نشود. و چون به كوه زیتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وى آمده گفتند: به ما بگو كه این اُمور كى واقع مى شود؟ و نشان آمدن تو و انقضاى عالم چیست؟

عیسى در جواب ایشان گفت: زنهار كسى شما راگمراه نكند. ز آن رو كه بسا به نام من آمده خواهند گفت كه من مسیح هستم و بسیارى را گمراه خواهند كرد. و جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید، زنهار مضطرب مشوید; زیرا كه وقوع این همه لازم است لیكن انتها هنوز نیست، زیرا قومى با قومى و مملكتى با مملكتى مقاومت خواهند نمود و قحطى ها و وباها و زلزله ها در جایها پدید آید . . .

آنگاه اگر كسى به شما گوید: اینك مسیح در اینجا یا در آنجا است باور مكنید; زیرا كه مسیحان كاذب و انبیاى كذبه ظاهر شده علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودى برگزیدگان را نیز گمراه كردندى. اینك شما را پیش خبر دادم.

پس اگر شما را گویند: اینك در صحراست بیرون مروید، یا آن كه در خلوت است باور مكنید; زیرا همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد . . .

و فوراً بعد از مصیبت آن ایّام، آفتاب تاریك گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند، و قوّتهاى افلاك متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد، و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنى كنند و پسر انسان را ببینند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال عظیم مى آید . . .

پس از درخت انجیر مثلش را فرا گیرید كه چون شاخه اش نازك شده برگها مى آورد مى فهمید كه تابستان نزدیك است. همچنین شما نیز چون این همه را ببینید بفهمید كه نزدیك ـ بلكه بر در ـ است. هر آینه به شما مى گویم . . .

آسمان و زمین زایل خواهد شد; لیكن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.

امّا از آن روز و ساعت هیچ كس اطلاع ندارد حتّى ملائكه آسمان جز پدر من و بس; لیكن چنان كه ایّام نوح بود ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود . . .

پس بیدار باشید; زیرا كه نمى دانید در كدام ساعت خداوند شما مى آید. لیكن این را بدانید كه اگر صاحب خانه مى دانست در چه پاس از شب دزد مى آید، بیدار مى ماند و نمى گذاشت كه به خانه اش نقب زند.

لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتى كه گمان نبرید پسر انسان مى آید پس آن غلام امین و دانا كیست كه آقایش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ایشان را در وقت معیّن خوراك دهد. خوشا به حال آن غلامى كه چون آقایش آید او را در چنین كار مشغول یابد».([6] [54] )

«امّا چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائكه مقدّس خویش آید آنگاه بر كرسى جلال خود خواهد نشست. و جمیع امّتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا مى كند به قسمى كه شبان میش ها را از بزها جدا مى كند و میش ها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار دهد. آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید: بیایید اى بركت یافتگان از پدر من ! و ملكوتى را كه از ابتداى عالم براى شما آماده شده است، به میراث گیرید».([7] [55] )

«عیسى ایشان را گفت: هر آینه به شما مى گویم: شما كه مرا متابعت نموده اید، در معاد وقتى كه پسر انسان بر كرسى جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده كرسى نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داورى خواهید نمود. و هر كه به خاطر اسم من خانه ها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا فرزندان یا زمینها را ترك كرد، صد چندان خواهد یافت و وارث حیات جاودانى خواهد گشت».([8] [56] )


ب) انجیل مَرْقُس

«و چون او ـ عیسى ـ از هیكل بیرون مى رفت یكى از شاگردانش بدو گفت: اى استاد ! ملاحظه فرما چه نوع سنگ ها و چه عمارتها است!

عیسى در جواب وى گفت: آیا این عمارتهاى عظیمه را مى نگرى. بدان كه سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد مگر آن كه به زیر افكنده شود.

و چون او بر كوه زیتون مقابل هیكل نشسته بود ... از وى پرسیدند: ما را خبر ده كه این امور كى واقع مى شود؟ و علامت نزدیك شدن این امور چیست؟

آنگاه عیسى در جواب ایشان سخن آغاز كرد كه: زنهار كسى شما را گمراه نكند. زیرا كه بسیارى به نام من آمده خواهند گفت كه: من هستم، و بسیارى را گمراه خواهند نمود. امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید مضطرب مشوید; زیرا كه وقوع این حوادث ضرورى است. لیكن انتها هنوز نیست. زیرا كه اُمّتى بر اُمّتى و مملكتى بر مملكتى خواهند بر خاست، و زلزله ها در جایها حادث خواهد شد و قحطى ها و اغتشاشها پدید مى آید، و اینها ابتداى دردهاى زه مى باشد. لیكن شما از براى خود احتیاط كنید . . .

ولى از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ كس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بیدار شده دعا كنید، زیرا نمى دانید كه آن وقت كى مى شود.

مثل كسى كه عازم سفر شده خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده هر یكى را به شغلى خاصّ مقرر نماید و دربان را امر فرماید كه بیدار بماند. پس بیدار باشید ! زیرا نمى دانید كه در چه وقت صاحب خانه مى آید. در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد. امّا آنچه به شما مى گویم به همه مى گویم بیدار باشید !».([9] [57] )


ج) انجیل لوقا

«كمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بدارید. و شما مانند كسانى باشید كه انتظار آقاى خود را مى كشند، كه چه وقت از عروسى مراجعت كند، تا هر وقت آید و در را بكوبد بى درنگ براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد . . . پس شما نیز مستعد باشید; زیرا در ساعتى كه گمان نمى برید پسر انسان مى آید».([10] [58] )

«و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین، تنگى و حیرت از براى اُمّتها روى خواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش. و دلهاى مردم ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقایعى كه بر ربع مسكون ظاهر مى شود، زیرا قوّت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهند دید كه بر، ابرى سوار شده با قوّت و جلال عظیم مى آید».([11] [59] )

همان گونه كه قبلا توضیح دادیم مقصود از «پسر انسان» حضرت مسیح(علیه السلام)نیست، زیرا مطابق نوشته مستر هاكس آمریكایى در «قاموس كتاب مقدّس» این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است كه فقط 30 مورد آن با حضرت عیساى مسیح(علیه السلام) قابل تطبیق است». و امّا 50 مورد دیگر از نجات دهنده اى سخن مى گوید كه در آخر زمان و پایان روزگار ظهور خواهد كرد و حضرت عیسى(علیه السلام) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند ـ تبارك و تعالى ـ كسى اطّلاع ندارد، و او كسى جز حضرت مهدى(علیه السلام) آخرین حجّت خدا نخواهد بود.


هـ) انجیل یُوحَنّا

«و بدو قدرت بخشیده است كه داورى هم بكند; زیرا كه پسر انسان است. و از این تعجّب مكنید، زیرا ساعتى مى آید كه در آن جمیع كسانى كه در قبور مى باشند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر كه اعمال نیكو كرد براى قیامت حیات، و هر كه اعمال بد كرد به جهت قیامت داورى».([12] [60] )

مكاشفه یُوحَنّا

«و علامتى عظیم در آسمان ظاهر شد. زنى كه آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پایهایش و بر سرش تاجى از دوازده ستاره است. و آبستن بوده، از درد زه و عذاب زاییدن فریاد بر مى آورد.

و علامتى دیگر در آسمان پدید آمد كه اینك اژدهاى بزرگ آتش گون كه او را هفت سرو ده شاخ بود و بر سرهایش هفت افسر. و دمش ثلث ستارگان آسمان را كشیده آنها را بر زمین ریخت و اژدها پیش آن زن ـ كه مى زایید ـ بایستاد تا چون بزاید فرزند او را ببلعد. پس پسر نرینه را زایید كه همه اُمّتهاى زمین را به عصاى آهنین حكم رانى خواهد كرد، و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد . . .

و در آسمان جنگ شد. میكائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ كردند و اژدها و فرشتگانش جنگ كردند. ولى غلبه نیافتند، بلكه جاى ایشان دیگر در آسمان یافت نشد. و اژدهاى بزرگ انداخته شد، یعنى آن مار قدیمى كه به ابلیس و شیطان مُسمّى است كه تمام ربع مسكون را مى فریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وى انداخته شدند».([13] [61] )

مفسّرین انجیل در مورد آیات فوق مى گویند: شخص مورد بشارت در این آیات تاكنون قدم به عرصه وجود ننهاده و تفسیر روشن و معنى واضح آنها نیز موكول به زمان آینده و نامعیّنى است كه وى ظاهر گردد.

ولى با اندكى دقّت و تأمّل در آیات فوق این نتیجه به دست مى آید كه شخص مورد بشارت در مكاشفه یاد شده، بزرگترین مولود جهان انسانیّت، و شخص ممتاز و بى نظیرى است كه به منظور ایجاد حكومت حقّه الهیّه و بر افكندن بنیاد اهریمنان، به ناچار مدّتى از انظار مردمان غایب خواهد گردید، و خداوند عالم آن یگانه مظهر نور الهى و منجى انسانیّت را از دیدگان اشرار و شیاطین جنّى و انسى مخفى و مستور نگه خواهد داشت تا در یك زمان نامعلومى ـ آنگاه كه خواست خداوند است ـ از پشت پرده غیبت ظاهر شده، با «عصاى آهنین» بر بشریّت حكومت كند.

در قسمت دیگرى از مكاشفه یوحنّاى لاهوتى بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)چنین آمده است:

«و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبى سفید كه سوارش امین و حق نام دارد و به عدل داورى و جنگ مى نماید و چشمانش چون شعله آتش، و بر سرش افسرهاى بسیار و اسمى مرقوم دارد كه جز خودش هیچ كس آن را نمى داند و جامه خون آلود ـ سرخ ـ در بر دارد و نام او را كلمه خدا مى خوانند. و لشكرهایى كه در آسمانند بر اسبهاى سفید، و به كتان سفید و پاك ملبّس از عقب او مى آمدند. و از دهانش شمشیرى تیز بیرون مى آید تا به آن اُمّتها را بزند و آنها را به عصاى آهنین حكمرانى خواهد نمود . . . و دیدم فرشته را در آفتاب ایستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مى كنند ندا كرده مى گوید: بیایید و به جهت ضیافت عظیم خدا فراهم شوید تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جبّاران . . .»([14] [62] )

با نظرى دقیق و اجمالى در تمام احادیثى كه در مورد ظهور یكتا بازمانده حجج الهى وارده شده است مى توان گفت: همه فرازهاى بالا در احادیث اسلامى آمده است.


و) رساله پولس به رومیان

«زیرا یقین مى دانم كه دردهاى زمان حاضر نسبت به آن جلالى كه در ما ظاهر خواهد شد، هیچ است».([15] [63] )

«. . . و آن كه براى حكمرانى اُمّتها مبعوث شود، امید اُمّتها بر وى خواهد بود».([16] [64] )

این تعبیر هم تعبیر دقیقى است كه در احادیث اسلامى آمده است، و جالب توجّه این كه: همان گونه كه در بشارات تورات تذكّر دادیم در ترجمه عربى انجیل با تعبیر «قائم» آمده است، و تعبیر «حكمرانى اُمّتها» و «امید اُمّتها» جالب توجّه است.

«زیرا این را به شما از كلام خدا مى گوییم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقى باشیم بر خوابیدگان سبقت نخواهیم جست; زیرا خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد، و مردگان در مسیح اول خواهند بر خاست. آنگاه ما كه زنده و باقى باشیم با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود».([17] [65] )

به طورى كه خوانندگان عزیز ملاحظه مى كنند این فراز از عهد جدید با روایات اسلامى وجوه مشترك فراوانى دارد كه از آن جمله است:

1 ـ نزول حضرت عیسى(علیه السلام)

2 ـ صیحه آسمانى.

3 ـ زنده شدن گروهى از افراد صالح.

4 ـ آمدن او بر فراز ابر.

5 ـ ربوده شدن یاران حضرت ولى عصر(علیه السلام) از محرابها و رختخوابهاى خود، و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همه این موارد در احادیث اسلامى آمده، و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق است.

فراز دیگر از اناجیل را «عبدالله بن سلیمان» نقل كرده است كه بسیار جالب است. او مى گوید:

من در اناجیل خواندم كه خداوند به عیسى(علیه السلام) فرمود: «من تو را به سوى خود بالا مى برم، سپس تو را در آخر زمان فرو مى فرستم تا از اُمّت این پیامبر شگفتیها ببینى، و آنها را در كشتن دجّال یارى دهى، تو را در وقت نماز مى فرستم، تا با آنها نماز بخوانى كه آنها اُمّت مرحومه هستند».([18] [66] )


بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در منابع «زرتشتیان»

در منابع زرتشتیان تصریحات زیادى به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) شده است كه قسمتى از آنها را در اینجا مى آوریم:

1 ـ در

كتاب «زند»

كه از كتب مقدّسه زرتشتیان است در باره انقراض اشرار و وراثت «صلحا» كه پس از درهم شكستن شوكت جبّاران و بیدادگران، زمام اُمور جامعه بشرى را به دست خواهند گرفت، چنین مى گوید:

«لشكر اهریمنان با ایزدان دایم در روى خاكدان محاربه و كشمكش دارند، و غالباً پیروزى با اهریمنان باشد، امّا نه به طورى كه بتوانند ایزدان را محو و منقرض سازند; چه، در هنگام تنگى از جانب اورمزد كه خداى آسمان است به ایزدان كه فرزندان اویند یارى مى رسد و محاربه ایشان نه هزار سال طول مى كشد، آنگاه فیروزى بزرگ از طرف ایزدان مى شود و اهریمنان را منقرض مى سازند، و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند، و بعد از پیروزى ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان عالم كیهان به سعادت اصلى خود رسیده، بنى آدم بر تخت نیكبختى خواهند نشست».([19] [67] )

2 ـ در

بخش «گاتها»

كه یكى از بخشهاى چهارگانه «اوستا» است (بندهاى 8 و 9) نویدهائى در مورد ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)و سیطره جهانى آن حضرت كه قیام شكوهمند او طبق وعده هاى أنبیاء در آخر الزمان به وقوع خواهد پیوست، چنین آمده است:

«و هنگامى كه سزاى این گناهكاران فرا رسد پس آنگاه اى «مزدا» ! كشورت را «بهمن» در پایان برپا كند، از براى كسانى كه دروغ را به دستهاى راستى سپرند، و خواستاریم از آنانى باشیم كه زندگى تازه كنند».

3 ـ باز در همان

بخش «گاتها» تحت عنوان «بامداد روز»

نوید ظهور یگانه منجى بشریّت كه در پایان جهان خواهد آمد، چنین آمده است:

«كى اى «مزدا» ! بامداد روز فراز آید، جهان دین راستین فرا گیرد، با آموزشهاى فزایش بخش پرخرد رهانندگان، كیانند آنانى كه «بهمن» به یاریشان خواهد آمد، از براى آگاه ساختن، من تو را بر گزیدم اى أهورا».

نویسنده كتاب «بشارات عهدین» پس از آن كه این دو بشارت را از «گاتها» نقل كرده است چنین مى نویسد:

«مترجمِ «گاتها»، در پاورقى، «بهمن» را ـ كه در این دو بشارت پرچمدار نهضت آخرین معرفى شده ـ نماینده توانایى و منش نیك و راستى و پارسایى دادار اهور مزدا، تفسیر كرده، و روى این اصل، توضیح این دو فراز از «گاتهاى زرتشت» از این قرار است:

در پایان جهان پیش از رستاخیز عمومى آغاز سزاى گناهكاران است كه به دست تواناى نماینده قدرت و راستى و قدس و عدالت الهى ـ به سزاى این جهانى خود خواهند رسید ـ این دولت با سعادت تنها براى كسانى است كه دروغ را به دستهاى راستى سپرده، و منش زشت را در بوته فراموشى نهاده اند.

حقّاً آن زمان درخشان بامداد روز است كه صبح دولت حقّه الهیّه دمیدن گیرد و دین راستین ـ آیین ابدى آخرین ـ سراسر جهان را فرا گیرد، آیینى كه تمامى آموزشهاى پیامبران الهى در آن نمودار است، و آن یگانه نماینده قدرت و عدالت الهى، تمامى آموزشهاى صالح و پسندیده رهبران عالیقدر بشریّت را در سراسر جهان منتشر و عملى سازد.

چنان كه روشن است این دو جمله، بشارت از ظهور موعود اسلام حضرت قائم آل محمّد(علیهم السلام) است، گر چه نامى از آن حضرت به میان نیاورده; ولى سلطنت عمومى و عدالت كلّى جهانى كه پیشگویى كرده بهترین نشانه آن بزرگمرد الهى است».([20] [68] )

4 ـ جاماسب، در كتاب معروف خود

« جاماسب نامه»

كه حوادث گذشته و آینده جهان در آن ثبت شده، و احوالات پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان مى كند ضمن مطالبى كه از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو مى نماید، در مورد پیامبر گرامى اسلام و دولت جاودانه حضرت مهدى(علیه السلام) و رجعت گروهى از اموات ... چنین مى گوید:

«پیغمبر عرب، آخر پیغمبران باشد كه در میان كوههاى مكّه پیدا شود، و شتر سوار شود، و قوم او شتر سواران خواهند بود، و با بندگان خود چیز خورد، و به روش بندگان نشیند، و او را سایه نباشد و از پشت سر، مثل پیش رو ببیند. و دین او اشرف ادیان باشد، و كتاب او باطل گرداند همه كتابها را، و دولت او تازیك ـ یعنى پادشاهى ـ عجم را بر باد دهد، و دین مجوس و پهلوى را بر طرف كند، و نار سدیر و آتش كده ها را خراب كند، و تمام شود روزگار پیشدادیان و كیانیان و ساسانیان و اشكانیان».

آنگاه در باره ظهور مبارك حضرت مهدى(علیه السلام) چنین مى گوید:

«و از فرزندان دختر آن پیغمبر كه خورشید جهان و شاه زنان نام دارد كسى پادشاه شود در دنیا به حكم یزدان كه جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا كه مكّه باشد، و دولت او تا به قیامت متّصل باشد، و بعد از پادشاهى او دنیا تمام شود، و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و كوهها برطرف شود، و اهریمن كلان را كه ضدّ یزدان و بنده عاصى او باشد بگیرد و در حبس كند و او را بكشد.

و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را به یزدان بخواند، و زنده گرداند خلق را از بدان و نیكان، و نیكان را جزا دهد، و بدان را سزا دهد و بسیارى از خوبان و پیغمبران زنده شوند، و از بدان گیتى و دشمنان خدا و كافران را زنده گرداند، و از پادشاهان اقوام خود را زنده كند كه فتنه ها در دین كرده باشند و خوبان بندگان یزدان را كشته باشند، و همه متابعان اهریمن و تبه كاران را بكشد و نام این پادشاه بهرام باشد . . .

و ظهور او در آخر دنیا باشد . . . و خروج او در آن زمان شود كه تازیان بر فارسیان غالب شوند، و شهرهاى عمّان خراب شود به دست سلطان تازیك، پس او خروج كند و جنگ كند و دجّال را ... بكشد.

و برود و قسطنطنیّه را بگیرد و علمهاى ایمان و مسلمانى در آنجا برپا كند، و عصاى سرخ شبانان با هودار (كه موسى(علیه السلام)باشد) با او باشد، و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد، و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او خواهند بود . . .

و همه جهان را یك دین كند، و دین گبرى و زرتشتى نماند، و پیغمبران خدا و حكیمان و پرى زادان و دیوان و مرغان و همه اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفید رویان در خدمت او باشند . . .»([21] [69] )

«جاماسب» در ادبیات ایران و عرب به لقب «فرزانه» و «حكیم» خوانده شده است، و پیش گویى هایى نیز به او نسبت داده اند، و ظاهراً حكیمى ستاره شناس بوده است، و به قول مؤلّف كتاب «حبیب السیر»: وى شاگرد لقمان و برادر «گشتاسب» است، و در علم نجوم مهارت كامل داشته است.

علاّمه دهخدا در كتاب «لغت نامه» راجع به وى مى نویسد:

«نامه اى از او دیده شده كه به پارسى قدیم است و نام آن فرهنگ ملوك و اسرار عجم است، و عنوان آن به نام گشتاسب شاه است، و نظرات كواكب را به رمز بیان نموده و مقارنات اختران را طالع وقت نهاده و بر آن زایچه حكم نموده.

گویند: پنج هزار سال از روزگار آینده را باز نموده، از سلاطین و انبیا خبر داده، در آنجا حضرت موسى(علیه السلام) سرخ شبان با هودار و حضرت مسیح(علیه السلام) را پیغمبر خرنشین كه او را به نام مادر، باز خوانند. و از حضرت رسول عربى به «مهرآزما» تعبیر كرده، و بعضى سخنان وى موافق روزگار گذشته است و برخى مخالف، والله أعلم بالصواب».([22] [70] )

مؤلّف كتاب «بشارات عهدین» پس از آن كه بشارتى را از كتاب «جاماسب» نقل مى كند ذیل كلمه جاماسب در پاورقى چنین مى نویسد:

«صاحبان سِیَر و تواریخ مى نویسند: ظهور جاماسب برادر گشتاسب بن سهراب به سال 4996 پس از هبوط ]حضرت[ آدم(علیه السلام) بوده، وى مدّتى در نزد زرتشت كسب معارف نموده و مدّتى هم شاگرد (چنكرمكهاجه) هندى بوده است.

وى در كتاب «جاماسب نامه» از زمان خود تا پنج هزار سال ]آینده را [پیش بینى نموده و قبرش در خفرك فارس است».([23] [71] )

5 ـ باز در كتاب جاماسب، موافق برخى از مضامین بشارات گذشته در مورد

دولت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام)

و صلح بهائم و برافكندن ریشه ظلم و فساد، و همچنین حكومت واحد جهانى و اجتماع عموم بشریّت بر دین مبین اسلام، و این كه حضرت مهدى(علیه السلام)پیرو اسلام و تابع دین جدّش پیامبر اكرم مى باشد، چنین مى گوید:

«مردى بیرون آید از زمین تازیان از فرزندان هاشم، مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دین جدّ خویش بود، با سپاه بسیار، روى به ایران نهد و آبادانى كند، و زمین پر داد كند، و از داد وى باشد كه گرگ با میش آب خورد.

و مردم بسیار شوند، و عمر دیگر باز، به درازى كشد و باز گردد چنان كه مردى بود كه او را پنجاه فرزند بود نر و ماده، و كوه و دشت پر از مردم شود، و پر از حیوان شود، و همچون عروسى شود.

و همه كس به دین مهر آزماى (یعنى دین حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)) باز آیند، و جور و آشوب از جهان برخیزد، چنان كه فراموش كنند كه چون سلاح باید داشتن، و اگر وصف نیكویى آن كنم تلخ گردد این زندگانى كه ما بدو اندریم».([24] [72] )

6 ـ در

« زند و هومن یسن»

از ظهور شخصیّت فوق العاده اى بنام «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ) خبر داده و در باره نشانه هاى ظهور وى چنین مى گوید:

«نشانه هاى شگفت انگیزى در آسمان پدید آید كه به ظهور منجى جهان دلالت مى كند، و فرشتگانى از شرق و غرب به فرمان او فرستاده مى شوند، و به همه دنیا پیام مى فرستند».([25] [73] )

آنگاه به مقاومت شریران در برابر او اشاره كرده و نوید مى دهد كه سرانجام همگى در برابر او سر تعظیم فرود مى آورند.

7 ـ هنگامى كه «گشتاسب» در مورد

كیفیت ظهور «سوشیانس»

و چگونگى اداره جهان مى پرسد، جاماسب حكیم، شاگرد زرتشت توضیح مى دهد:

«سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه كن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را همفكر و همگفتار و همكردار گرداند».([26] [74] )

در اینجا لازم است این نكته را یادآور شویم كه، اعتقاد به ظهور «سوشیانس» در میان ملّت ایران باستان به اندازه اى رایج بوده است كه حتّى در موقع شكست هاى جنگى و فراز و نشیب هاى زندگى با یادآورى ظهور چنین نجات دهنده مقتدرى، خود را از یأس و نا امیدى نجات مى دادند.

شاهد صادق این گفتار این كه، در جنگ قادسیّه پس از درگذشت رستم فرّخ زاد، سردار نامى ایران، هنگامى كه یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانى، با افراد خانواده خود آماده فرار مى شد، به هنگام خارج شدن از كاخ پرشكوه مدائن، ایوان مجلّل خود را مورد خطاب قرار داده و گفت:

«هان اى ایوان! درود من بر تو باد، من هم اكنون از تو روى برمى تابم تا آنگاه كه با یكى از فرزندان خود كه هنوز زمان ظهور او نرسیده است به سوى تو برگردم».

سلیمان دیلمى مى گوید: من به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جمله «یكى از فرزندان خود» از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود:

«او مهدى موعود(علیه السلام) و قائم آل محمّد(علیهم السلام) است كه به فرمان خداوند در آخر زمان ظهور مى كند. او ششمین فرزند من، و فرزند دخترى یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او مى باشد».([27] [75] )

با توجّه به این كه «شاه زنان» معروف به «شهربانو»، مادر امام سجّاد(علیه السلام) ـ بنابر مشهور ـ دختر یزدگرد آخرین پادشاه ساسانى است، روشن مى شود كه او واقعاً پدر حضرت ولى عصر(علیه السلام) مى باشد.

آنچه تا بدینجا گذشت نمونه هایى از نویدها و بشارتهاى جاوید كتب مقدّسه اهل ادیان بود كه همه آنها با مضامین مختلف خود، آمدن یك مصلح بزرگ جهانى را به نام (مهدى موعود(علیه السلام)) در آخر الزّمان نوید داده، و به روشنى گواهى مى دادند كه مسأله ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) اختصاص به اسلام ندارد، بلكه از نظر همه اُمّتها و ملّتها یك امر قطعى و مسلّم است كه بدون تردید تحقّق خواهد یافت.

آرى ! مطابق وعده هاى انبیا و نویدهاى كتب مقدّسه آسمانى، سرانجام روزى فرا خواهد رسید كه نماینده قدرت و قدس و عدالت الهى، آخرین جانشین رسول گرامى بنیانگذار حكومت واحد جهانى مهدى موعود منتظر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه ـ از پشت پرده غیبت ظهور خواهد فرمود، و با ظهور مبارك آن ولىّ مطلق الهى، همه پرده هاى ظلمت به كنار خواهد رفت، تاریكیها برچیده خواهد شد، از پلیدیها و ناپاكیها اثرى نخواهد ماند، و جهان یكسره نورانى خواهد گشت.

بدان امید كه در سایه سار پرچم ظفر بخش او نظاره گر تلألوژمین از پرتو انوار پروردگارش باشیم و دیده بجمال عدل مجسم روشن داریم و خداى را بر تحقق وعده هایش سپاس گوییم - انشاء الله - .

--------------------------------------------------------------------------------

[1] ـ كتاب مقدّس، كتاب حزقیال نبى، ص 1265، باب 39، بند 17 ـ 23.

[2] ـ قاموس كتاب مقدّس، ماده «پسر خواهر»، ص 219.

[3] ـ كتاب مقدّس، كتاب حجّى نبى، ص 1367، باب 2، بندهاى 6 ـ 9.

[4] ـ كتاب مقدّس، كتاب صفیناى نبى، ص 1363، باب 3، بندهاى 5 ـ 9.

[5] ـ كتاب مقدّس، كتاب دانیال نبى، ص 1309، باب دوازدهم، بندهاى 1 ـ 12.

[6] ـ كتاب مقدّس، انجیل متى، ص 41، باب 24، بندهاى 1 ـ 8، 23 ـ 28،29 ـ 37 و 42 ـ 46.

[7] ـ كتاب مقدّس، انجیل متى، ص 44، باب 25، بندهاى 31 ـ 34.

[8] ـ انجیل متى، باب 19، بندهاى 28 و 29.

[9] ـ كتاب مقدّس، انجیل مرقس، ص 77، باب 13، بندهاى 1 ـ 9 و 32 الى 37.

[10] ـ كتاب مقدّس، انجیل لوقا، ص 116 باب 12، بندهاى 35 و 36 و 37 ـ 40.

[11] ـ انجیل لوقا، باب 21، بندهاى 25 ـ 27.

[12] ـ كتاب مقدّس، انجیل یوحنّا، ص 152، باب 5، بندهاى 26 ـ 28.

[13] ـ كتاب مقدّس، مكاشفه یوحنّا، ص 408، باب 12، بندهاى 1 ـ 5 و 7 ـ 10.

[14] ـ كتاب مقدّس، مكاشفه یوحنّاى رسول، ص 417، باب 19، بندهاى 11 ـ 18.

[15] ـ رساله پولس رسول به رومیان، ص 252، باب 8، بند 18.

[16] ـ رساله پولس رسول به رومیان، ص 261، باب 15، بند 12.

[17] ـ رساله اول پولس به تسالونیكیان، ص 330، باب 4، بندهاى 15 ـ 17

[18] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 181.

[19] ـ بشارات عهدین، ص 237.

[20] ـ بشارات عهدین، استدراكات، بعد از مقدّمه چاپ دوّم، ص 10 و 11.

[21] ـ لمعات النور، ج 1 ص 23 ـ 25.

[22] ـ لغتنامه دهخدا، ص 6469، ستون 1.

[23] ـ بشارات عهدین، ص 243.

[24] ـ بشارات عهدین، ص 258، به نقل از جاماسب نامه.

[25] ـ او خواهد آمد، ص 108.

[26] ـ همان، به نقل از جاماسب نامه، ص 121 و 122.

[27]ـ بحار الأنوار، ج 51 ص 164.

منبع:

www.emammahdi.com
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.