عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)از نظر اقوام و ادیان
انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود
اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در كتب مذهبى اهل ادیان
انتظار ظهور یك مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است كه با ذات و وجود آدمى سر و كار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مكان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد.
از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد كه جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاكت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به كمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى نایل آیند.
به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ كه در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند.
در این زمینه، یكى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:
«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است كه در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان كه پایه این آرزو را تشكیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تكامل معنوى وقتى كه از همه نا امید مى شود، و مى بیند كه با وجود این همه ترقّیات فكرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى كشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى كند؛ بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید.
از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یك مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلكه آثار آن را در كتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسكاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مكزیك و نظایر آنها نیز مى توان یافت».([1])
آرى! عقیده به ظهور یك مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یكى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است كه نه تنها در آیین مبین اسلام، بلكه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلكه در نزد بسیارى از مكاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، كلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مكتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند.
ناگفته نماند كه پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مكاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومكتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند؛ ولى در باره اوصاف كلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشكیل حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.
جالب توجّه این كه حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشكیل حكومت واحدجهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است:
«در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى كه در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یكى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است».([2])
آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند كه با پیشرفت سریع صنعت و تكنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى ناسالم نظامى، بازیهاى خطرناك سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان كنونى، تشكیل حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است.
بنابراین، به رغم افكار بیمارگونه كوته نظران كج اندیش كه مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یك رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى كوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یك مكتب خاصّ محصور كنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد؛ بلكه یك اعتقاد عمومى مشترك است كه همه اُمّتها و ملّتها و پیروان ادیان ـ و حتّى مكاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریك اند.اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى
عقیده به ظهور یك نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یك آینده روشن كه در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به بركت ظهور یك شخصیّت ممتاز الهى همه تاریكیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى كره زمین بركنده شود، یك اعتقاد عمومى ثابت است كه همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است.
بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند كه سرانجام باید پیشوایى در آخرالزمان ظهور كرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حكومت واحد جهانى تشكیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى كند.
آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است كه: مسأله عقیده به ظهور یك رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است كه در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى كه در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى كنند.
براى اثبات این مطلب، كافى است بدانیم كه عقیده به ظهور یك «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این كه در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.
اینك براى توضیح بیشتر به مطالبى كه در این زمینه مى آوریم، توجه فرمایید.انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى
نویسنده آمریكایى كتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یك «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:
«عبرانیان منتظر قدوم مبارك «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارك . . . مكرّراً در «زبور» و كتب انبیا، على الخصوص، در كتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى كه «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارك وى بشارت داد، لیكن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند كه «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد كرد».([3])
نویسنده كتاب «قاموس كتاب مقدّس» در كتاب خود ازیهودیان، زبان به شكایت مى گشاید كه دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى كه سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را كتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى كردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتكار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى كتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاكمه اش فراخواندند و به اعدام محكومش كردند، و همچنان با احساس غبنى جانكاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند.
مسیحیان، با این كه حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى كردند، یكباره امیدشان از «زمان حال» بركنده شد؛ حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند.
طبق نوشته «مستر هاكس» آمریكایى، در كتاب خود «قاموس كتاب مقدس» كلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به كار رفته كه فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید كه در آخر زمان ظهور خواهد كرد([4]).!مسیح هاى دروغین
اعتقاد به ظهور یك «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق به ظهور یك رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است كه در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند كه خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى كرده اند. به طورى كه صاحب كتاب «قاموس كتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد:
«24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند كه مشهورترین و معروفترین آنها «بركوكبه» است كه در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود كه رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است.
و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى كثیر نیز در آن معركه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى كه در سال 1682 میلادى ظهور كرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد.
نویسنده كتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از كتاب «قاموس كتاب مقدس» مى نویسد:
«متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریكایى ـ كتاب «قاموس كتاب مقدّس» به زبان فارسى، كه سالها نیز ساكن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین كسى كه به عنوان «مسیح موعود» قیام كرده است، نارساست.
شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است كه وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست كه تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور كرده اند، و اغتشاش هایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به كیفر رسیده اند».([5])
«البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور كرده اند. از جمله، یكى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد كه او «مسیح موعود» است».([6])عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود
مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد كهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ كه به طور طبیعى خواهان حكومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است.
تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند كه در آخر الزمان و در پایان روزگار، یك مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه كن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد.
سیرى كوتاه در افكار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد كه همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى كه با یكدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند.
اینك براى این كه در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم:
1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند كه: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «كابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى كنند تا روزى كه بیدار شود و قیام كند و جهان را اصلاح نماید.
2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند كه: «كیخسرو» پس از تنظیم كشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به كوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند.
3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند كه از مشرق زمین یك نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند كه یك نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاكم گرداند.
5 ـ اهالى صربستان انتظار ظهور «ماركو كرالیویچ» را داشتند.
6 ـ برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند كه در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد كشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
7 ـ ساكنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند كه: «ارتور» روزى از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساكسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.
8 ـ اسن ها معتقدند كه پیشوایى در آخر الزمان ظهور كرده، دروازه هاى ملكوت آسمان را براى آدمیان خواهد گشود.
9 ـ سلت ها مى گویند: پس از بروز آشوبهایى در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام كرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد.
10 ـ اقوام اسكاندیناوى معتقدند كه براى مردم دنیا بلاهایى مى رسد، جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه «اودین» با نیروى الهى ظهور كرده و بر همه چیره مى شود.
11 ـ اقوام اروپاى مركزى در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند.
12 ـ اقوام آمریكاى مركزى معتقدند كه: «كوتزلكوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثى در جهان، پیروز خواهد شد.
13 ـ چینى ها معتقدند كه «كرشنا» ظهور كرده، جهان را نجات مى دهد.
14 ـ زرتشتیان معتقدند كه: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه كن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر و هم گفتار و هم كردار گرداند.
15 ـ قبایل «اى پوور» معتقدند كه: روزى خواهد رسید كه در دنیا دیگر نبردى بروز نكند و آن به سبب پادشاهى دادگر در پایان جهان است.
16 ـ گروهى از مصریان كه در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگى مى كردند، معتقد بودند كه سلطانى در آخرالزمان با نیروى غیبى بر جهان مسلّط مى شود، اختلاف طبقاتى را از بین مى برد و مردم را به آرامش و آسایش مى رساند.
17 ـ گروهى دیگر از مصریان باستان معتقد بودند كه فرستاده خدا در آخرالزمان، در كنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر مى كند.
18 ـ ملل و اقوام مختلف هند، مطابق كتاب هاى مقدّس خود، در انتظار مصلحى هستند كه ظهور خواهد كرد و حكومت واحد جهانى را تشكیل خواهد داد.
19 ـ یونانیان مى گویند: «كالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد كرد، و جهان را نجات خواهد داد.
20 ـ یهودیان معتقدند كه در آخر زمان «ماشیع» (مهدى بزرگ) ظهور مى كند و ابد الآباد در جهان حكومت مى كند، او را از اولاد حضرت اسحاق مى پندارند، در صورتى كه «تورات»، كتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
21 ـ نصارا نیز به وجود حضرت مهدى(علیه السلام) قایلند ومى گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد كرد و عالم را خواهد گرفت، ولى در اوصافش اختلاف دارند.([7])
آنچه از نظر خوانندگان گرامى گذشت ـ گرچه همه آنها با حضرت مهدى(علیه السلام)كاملاً تطبیق نمى كند و حتّى برخى از آنها اصلاً با مهدى موعود اسلام وفق نمى دهد. ـ از یك حقیقت مسلّم حكایت مى كند و آن این كه:
این افكار و عقاید و آرا كه همه آنها با مضمون هاى مختلف، از آینده اى درخشان و آمدن مصلحى جهانى در آخر الزمان خبر مى دهند، نشانگر این واقعیّت است كه همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحى سرچشمه گرفته است، و لكن در برخى از مناطق دور دست كه شعاع حقیقت در آنجا كمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن كاسته شده، و فقط كلّیاتى از نویدهاى مهدى موعود و «مصلح جهانى» در میان ملّتها به جاى مانده است.
البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادى، خود بر اهمیّت موضوع مى افزاید، و مسأله «مهدویّت» و ظهور مصلح جهانى را قطعى تر مى كند.
بنابراین، عقیده به ظهور مبارك حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان یك عقیده عمومى است و اگر كلمه «مهدى» و واژه هاى دیگر را ـ كه پیروان سایر ادیان و مذاهب مختلف جهان بر آن حضرت اطلاق مى كنند ـ از قالب اصطلاح اختصاصى آنها درآوریم، و آن حضرت را «نجات بخش بزرگ آسمانى» یا «مصلح جهانى» و یا «رهایى بخش غیبى» بنامیم، اختلاف اسمى هم رفع مى شود.اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در كتب مذهبى اهل ادیان
اینك قسمتى از اسامى مبارك آن حضرت را كه با الفاظ مختلفى در بسیارى از كتب مذهبى اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم.
1 ـ «صاحب» در صحف ابراهیم(علیه السلام)؛
2 ـ «قائم» در زبور سیزدهم؛
3 ـ «قیدمو» در تورات به لغت تركوم؛
4 ـ «ماشیع» (مهدى بزرگ) در تورات عبرانى؛
5 ـ «مهمید آخر» در انجیل؛
6 ـ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت؛
7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند؛
8 ـ «بنده یزدان» هم در زند و پازند؛
9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان؛
10 ـ «شماخیل» در ارماطس؛
11 ـ «خوراند» در جاویدان؛
12 ـ «خجسته» (احمد) در كندرال فرنگیان؛
13 ـ «خسرو» در كتاب مجوس؛
14 ـ «میزان الحق» در كتاب اثرى پیغمبر؛
15 ـ «پرویز» در كتاب برزین آذر فارسیان؛
16 ـ «فردوس اكبر» در كتاب قبروس رومیان؛
17 ـ «كلمةُ الحقّ» در صحیفه آسمانى؛
18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحیفه آسمانى؛
19 ـ «صمصام الاكبر» در كتاب كندرال؛
20 ـ «بقیة اللّه» در كتاب دوهر؛
21 ـ «قاطع» در كتاب قنطره؛
22 ـ «منصور» در كتاب دید براهمه؛
23 ـ «ایستاده» (قائم) در كتاب شاكمونى؛
24 ـ «ویشنو» در كتاب ریگ ودا؛
25 ـ «فرخنده» (محمّد) در كتاب وشن جوك؛
26 ـ «راهنما» (هادى و مهدى) در كتاب پاتیكل؛
27 ـ «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن)؛
28 ـ «سوشیانس» در كتاب زند و هومو من یسن، از كتب زردتشیان؛
29 ـ در كتاب «شابوهرگان» كتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ایزد» آمده كه باید در آخر الزمان ظهور كند، و عدالت را در جهان آشكار سازد؛
30 ـ «فیروز» (منصور) در كتاب شعیاى پیامبر.([8])
علاوه بر این ها اسامى دیگرى نیز براى حضرت مهدى(علیه السلام)در كتب مقدّسه اهل ادیان ذكر شده است كه ما به جهت اختصار از نقل آنها خوددارى نمودیم.([9] [9] )
اسامى مقدّسى چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیة اللّه» كه در كتب مذهبى ملل مختلف آمده است، از القاب خاصّ وجود مقدّس حضرت حجّت بن الحسن العسكرى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف ـ است كه در بیشتر روایات اسلامى، به آنها تصریح شده و ائمّه معصومین(علیهم السلام) در اكثر روایات، از آن حضرت به عنوان «صاحب»، «قائم» و «بقیة اللّه» یاد كرده اند. و این خود بیانگر این واقعیّت است كه موعود همه اُمّتها و ملّتها همان وجود مقدّس منتظر غایب، حضرت حجّت بن الحسن العسكرى (علیه السلام) است.ادیان و نوید ظهور موعود
چنان كه در بحثهاى گذشته آمد، مسأله ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان و پایان دادن به ظلم و ستمها از مسایل اساسى ادیان و اسلام است، و تمامى ادیان و مذاهب گوناگونى كه در روى كره زمین حكومت مى كنند، وقوع حتمى و قطعى آن را خبر داده اند.
بر اساس تعالیم انبیا و نویدهاى كتب آسمانى، علیرغم عوامل بدبینى بیشمارى كه نسبت به آینده بشر در جهان دیده مى شود، اوضاع كنونى جهان قابل دوام نیست، و دیر یا زود گردونه زمان به نفع محرومان خواهد چرخید، و چهره جهان دگرگون خواهد شد، و مفاسد اجتماعى و كشمكشهاى كنونى جاى خود را به آرامش و امنیّت خواهد داد. مطابق وعده هاى انبیا و نویدهاى كتب آسمانى، چشم انداز آینده جهان و سرنوشت بشر روشن است.
نگاهى كوتاه به كتابهاى مذهبى اهل ادیان این امر را به خوبى نشان مى دهد كه وقتى جهان دچار فتنه و آشوب گردد و آتش ظلم و بیدادگرى همه جهان را فراگیرد، و جنگهاى خانمان سوز و ویرانگر مردمان جهان را به ستوه آورد و زمامداران جهان از اداره اُمور كشورها عاجز و ناتوان گردند و براى خاموش كردن آتش فتنه ها و جنگها راه چاره اى نیابند، در چنین موقعیّت حساس و بحرانى یك مصلح بزرگ جهانى، با اتّكا به قدرت لایزال الهى قیام خواهد كرد، و به یك اصلاح عمومى در تمام جهان دست خواهد زد و زورگویان، زورمداران و قدرت طلبان افسار گسیخته عالم را سر جاى خود خواهد نشاند و به همه بدبختیها و تیره روزى ها و گرفتارى هاى بشریّت خاتمه خواهد داد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ مقدّمه كتاب «مهدى موعود» ترجمه سیزدهم بحار، ص 177، و مهدى انقلابى بزرگ، ص 57، به نقل از كتاب علائم الظهور.
[2] ـ او خواهد آمد، ص 75.
[3] ـ قاموس كتاب مقدّس، ص 806، به نقل از كتاب «او خواهد آمد»، ص 32.
[4] ـ او خواهد آمد، ص 33، به نقل از قاموس مقدس، ص 219.
[5] ـ دیباچه اى بر رهبرى، ص 95 ـ 96.
[6] ـ دیباچه اى بر رهبرى، ص 101 ـ 102.
[7] ـ او خواهد آمد، ص 87 ـ 88.
[8] ـ اسامى مقدس حضرت مهدى(علیه السلام) در كتابهاى مربوطه به تفصیل آمده است، و ما اسامى مذكوره را از این كتابها نقل كرده ایم: النجم الثاقب، ص 31 ـ 70، كتاب یأتی على الناس زمان، ص 708 ـ 711، اقوال الائمه، ج 1، ص 329، او خواهد آمد، ص 64 ـ 70 و الزام الناصب ج 1، ص 481 ـ 491
[9] ـ ناگفته نماند كه نامها، كنیه ها و لقبهاى حضرت مهدى(علیه السلام)، در دو كتاب پر محتواى «الزام الناصب»، تألیف مرحوم حائرى یزدى، و كتاب بسیار نفیس «نجم الثاقب» تألیف محدّث نورى ـ طاب ثراه ـ به تفصیل ذكر شده است.
در كتاب «الزام الناصب»، 186 نام، و در كتاب «نجم الثاقب» هم 182 نام براى آن حضرت ذكر گردیده است. كسانى كه طالب شرح و معانى الفاظ یاد شده و اسامى مبارك آن حضرت مى باشند، مى توانند به كتاب «نجم الثاقب» از صفحه 31 تا 70 و جلد اوّل كتاب «الزام الناصب» از صفحه 481 تا 491 مراجعه فرمایند.