مروری بر داستان برخی از سریال های فارسیوان
بختكی به جان خانواده
بخش ارتباطات- ابتدا، نمایی از جاییكه معلوم نیست كجاست، اما هر جا هست ایران است. یك موسیقی تلفیقی كه بیشتر به موسیقی سنتی شباهت دارد، با ریتم ملایمی آغاز می شود. روی بند رختی، چند روسری پهن است. چیزی شبیه یك هاله نور به رنگ آبی در قاب تصویر این سو و آن سو می رود. آهسته سر و كله چند جوان پیدا می شود. یكی دختری است با روسری، اما آستین كوتاه كه دارد رخت پهن می كند؛ دیگری پسری جوان كه سرگرم كار است؛ باد می زند و موهای دختری از پشت روسری ریخته اند بیرون و تكان می خورند، روسری ها هم همینطور. پسر جوان حواسش به روسریهاست. ضرب موسیقی بیشتر می شود، اما همچنان آرام است. از این جا یك دختر افغانی جوان هم توی تصویر دیده می شود. بعد از او دخترهای جوان دیگری هم می آیند. همه روسری دارند، اما «یك جورهایی» به دوربین نگاه می كنند. نماها بستهتر می شود روی صورت دخترها. یكیشان رژ لب را برمی دارد و آرایش ملایمی می كند. كنار پنجره ایستاده. پنجره باز می شود و همان نورهای آبیرنگ پراكنده در تصویر می روند و روی لوگوی شبكه، آرام می نشینند. ریتم موسیقی عوض می شود، اما همچنان شرقی است. «فارسیوان، همیشه آشنا»
این یكی از تیزرهای تبلیغاتی شبكه فارسیوان است. همهچیز نشان می دهد كه قرار نیست این شبكه، حرف نامتعارفی بزند. فقط كمی متفاوت است و رنگ و لعاب جوانی دارد. داستان فارسیوان از این جا شروع می شود، اما جور دیگری ادامه پیدا می كند. حالا در این شبكه آن چه موج می زند نماها و تصاویری است كه بیشتر حول و حوش روابط جنسی می چرخد. نكته ظریف اینجاست كه فارسیوان، جوینده این تصاویر را تشنه از لب آب باز می گرداند تا بار دیگر به امید تكرار همان ها پای گیرنده بنشیند. اما این شبكه این روزها بیشتر چه چیزی نشان مخاطبانش می دهد؟ این گزارش تلاشی است برای پاسخ به این سئوال...
همهچیز نشان می دهد كه قرار نیست این شبكه، حرف نامتعارفی بزند. فقط كمی متفاوت است و رنگ و لعاب جوانی دارد
با سریالی شروع می كنیم كه اگر چه پخشش در فارسیوان تمام شده، اما حرفش هنوز بین خیلی ها هست و می تواند بهعنوان تیپ كارهای موردعلاقه این شبكه مورد توجه قرار بگیرد؛ «ویكتوریا» اگرچه یك زن كلمبیایی است، اما انگار جوری انتخاب شده كه بیشباهت به زنان ایرانی نباشد. در قسمت های اول، او را زنی وفادار می بینیم كه حواسش به زندگیاش هست. از فرزندانش بهخوبی مراقبت می كند و همسرش را دوست دارد. اما درست وقتی كه همهچیز خوب پیش می رود، او متوجه می شود كه شوهرش با زنی دیگر رابطه دارد. ویكتوریا كه سن و سالی هم دارد، مقابله به مثل می كند و با مرد دیگری دوست می شود. البته داستان فیلم تأكید دارد كه قصد ویكتوریا مقابله به مثل نیست و او فقط دارد به عشقش می رسد، همین! این داستان البته ماجراهای دیگری هم دارد؛ دختر بزرگ ویكتوریا پس از رابطه با دوست پسرش باردار میشود و دختر كوچك او هم مورد تجاوز مردی قرار میگیرد. پسر ویكتوریا هم از غافله عقب نمیماند و بعد از آشنایی با دوست مادرش، با او رابطه برقرار میكند. فرزندان ویكتوریا رابطه نامشروع را مانند نوشیدن چای در یك شب سرد زمستانی میدانند و این همه ماجرا نیست...
همسایه ها
همسایه ها عنوان یكی دیگر از پرآوازهترین مجموعه های فارسیوان است. اصل داستان كمی پیچیده و تركیبی از زندگی چند زن و مرد است كه هر كدام هم زمان معشوقه یكی دیگر است و می خواهد با دیگری ازدواج كند. شخصیت اصلی داستان وقتی می خواهد با زنی كه تصادفی با او آشنا شده ازدواج كند، متوجه می شود كه او با رییسش رابطه دارد. این آقای رییس همزمان معشوقه دیگری دارد كه رابطهاش به هم می خورد و راننده تاكسی كه قهرمان داستان باشد او را سوار می كند و نتیجهاش می شود رابطه این دو نفر. اساس این داستان بر رابطه های نامشروع و خیانت به همسر است و هر لحظه ممكن است كسی از راه برسد و داستانی دیگر و عشقی دیگر...
همسر من بینظیره
این یكی، داستان زنی است كه با مردی كودن و بیكار ازدواج كرده. او از این ازدواج پشیمان است. تصمیم می گیرد برای این كه خودش را مثل یك شاهزاده و آدم موفق نشان دهد، كاری كند كه شوهرش موفق شود. در نتیجه هر كاری برای موفقیت همسرش میكند. او حتی به پای دیگران میافتد و التماس میكند كه همسرش را استخدام كنند. سایت فارسیوان در توضیح این سریال نوشته: «او از تمام جذابیت ها و قابلیتهایش استفاده میكند تا اینكه موفق میشود برای شوهرش شغلی دست و پا كند.» و دقیقا از تمام جذابیتهایش هم استفاده می كند! نام این مجموعه اگرچه نشان می دهد كه فردی همسرش را دوست دارد و او را بینظیر می داند، اما در پس داستان، چیزی جز رابطه قبل از ازدواج و خیانت زن و شوهر به هم وجود ندارد.
حالا در این شبكه آن چه موج می زند نماها و تصاویری است كه بیشتر حول و حوش روابط جنسی می چرخد. نكته ظریف اینجاست كه فارسیوان، جوینده این تصاویر را تشنه از لب آب باز می گرداند تا بار دیگر به امید تكرار همان ها پای گیرنده بنشیند
دارما و گریگ
دارما دختری است كه بیننده بعد ها متوجه می شود فرزند یك رابطه نامشروع است. او مربی یوگا و همیشه شاد و سرخوش است. دارما با گریگ كه روحیه كاملا متفاوت دارد، ازدواج می كند. او یك وكیل است و بر عكس دارما آرام بهنظر می رسد. اختلاف نظر این زن و شوهر مبنای اتفاق های داستان است. مثلا این كه دارما معتقد است انسان باید به غریزههای طبیعیاش اعتماد كند و راههای لذت بردن از زندگی روزمره را بیابد. نتیجهاش این است كه هر جا كه دوست داشت و هرطور كه غریزه طبیعیاش خواست، رفتار می كند. مثلا در یكی از قسمت ها وقتی زن و شوهر همسایه برای مهمانی به خانه آنها آمدهاند، او در تمام طول مهمانی، شوخی های معناداری با مرد همسایه می كند. در این سریال، آن چه بیش از هر چیز تبلیغ می شود، رفتارهای جنسی زننده است.
سفری دیگر
بعد از پایان ویكتوریا، پخش سریال «سفری دیگر» به جای این مجموعه شروع شده و البته الان قسمت های پایانی آن در حال پخش هستند. داستان این یكی، جالبتر است. یك زن و مرد كه با هم رابطه نامشروع هم دارند، برای ثروت رییس مرد كه 70 سالی سن دارد، نقشه می كشند. بهاین ترتیب زن جوان به پیرمرد نزدیك می شود و با او ازدواج می كند. او پس از این ازدواج، همچنان با دوست پسرش رابطه دارد و هر شب كمی سم در غذای پیرمرد می ریزد تا بالاخره او می میرد و آنها صاحب ثروتش می شوند. اما شخص سومی كه یك كارگر است وارد زندگی این زن و مرد می شود. داستان طوری پیش می رود كه قرار می شود این كارگر با آنها زندگی كند. اینبار زن به جای دوست پسر قدیمی، رابطه با این كارگر تازه وارد را ترجیح می دهد و با عشوهگری سعی می كند به او نزدیك شود. جالبتر خواهد شد اگر بدانید كارگر جدید كسی نیست جز همان پیرمردی كه به زور سم كشته شد. حالا روح او در بدن این كارگر آمده و... بهاین ترتیب، تناسخ را هم به آموزه های فارسیوان اضافه كنید، لطفا!
شبكه، نمایش های غیراخلاقیاش را پشت مجموعههایی پربیننده و معروف مانند «فرار از زندان» و«24» پنهان می كند
و چند حرف دیگر
البته نمی شود داوری جزمی كرد و قاطعانه گفت هر چه در فارسیوان نشان داده می شود شبیه همین مجموعههاست. این شبكه، نمایش های غیراخلاقیاش را پشت مجموعههایی پربیننده و معروف مانند «فرار از زندان» و«24» پنهان می كند. حتی برای كودكان، هم سریالی جداگانه نمایش می دهد. بهتازگی هم لابهلای سریالها، كلیپهایی از خوانندگان جوان ایرانی پخش می كند. آنچه تاكنون از فارسیوان دیدهایم، قطعا همه ظرفیت این شبكه نیست. آنها هنوز خودشان را وارد حوزه هایی مثل مجموعهسازی و پخش برنامه های زنده نكردهاند. هیچ بعید نیست كه در آینده ای نزدیك، فارسیوان برنامه زنده هم بگذارد كه در آن صورت، حتما مخاطب بیشتری خواهد داشت. آنچه فارسیوان نشان می دهد شاید در فرهنگ غرب، طبیعی و پذیرفته شده باشد. حتما، ایرانی ها هم درباره این مسائل حرفهایی شنیده اند و اطلاعاتی دارند. اما نكته، اینجاست كه تاكنون این مسائل تا این اندازه هدفمند، دنبالهدار و در دسترس، در اختیار جامعه ایرانی نبوده است. آیا كسی صدای زنگ خطر را می شنود؟!
منبع: هفته نامه پنجره/ مرتضی نجفی
تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور