تبیان، دستیار زندگی
«خوارج» فتنه های زمان علی (ع)؛ باید چشم فتنه را درآورد!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چشم فتنه را باید درآورد!

چشم فتنه را باید درآورد

مقدمه

در هر عصری امام و پیشوای مسلمانان بهترین کسی است که می تواند ایشان را هدایت کند و شاه کلیدهای مسلمانی را به دست آنها بدهد تا به آیندگان به میراث برسد! در سیره امیرالمؤمنان علی (ع) مقاطع حساس و عبرت آموزی وجود دارد که حتی اگر قائل به جبر تاریخ هم نباشیم، نمی توانیم انکار کنیم که از آن دست حوادث در اعصار بعد نیز برای مسلمین پیش آمد. برخورد و شیوه رفتاری امام بهترین الگویی است که می تواند همچون نسخه ای بدون خطر همواره مورد استفاده قرار گیرد.

گروهی به اسم «خوارج»!

از جمله جریانهای تاریخی در اسلام گروه «خوارج» هستند که بنیاد اساسی آنها در عصر امیرالمؤمنان علی (ع) پایه گذاری شد. ایشان گروهی از مسلمانان بودند که پس از حوادث به نیزه کردن قرآن ها توسط معاویه در جنگ صفّین و ماجرای حکمیّت، از ولایت امیرالمؤمنان (ع) خارج شده و حضرت را به کفر متهم نمودند!

خوارج، مشکل اساسی علی (ع):

به علت تفاوت وضع زمان علی (ع) و رسول اکرم (ص) می توان گفت «خوارج» مشکل اساسی در زمان امیرالمؤمنان (ع) بودند. به بیان دیگر پیامبر (ص) با مردم کافر که کفری صریح نشان می دادند و به مبارزه برخاستند، امّا در زمان علی (ع) جریان نفاق جریان غالبی بود که تیشه به ریشه اسلام می زد. حضرت با گروهی مواجه بودند که گرچه هدفشان همان ضربه اسلام بود، امّا در زیر لوای اسلام و پرده مقدس و تقوا و ظواهر قرآنی خود را پنهان نموده بودند. از دیگر تفاوت های عصر پیامبر و علی (علیهاالسلام) آن بود که به علت افزایش فتوحات اسلامی گروه هایی به اسلام گرویده بودند که هنوز به آداب صحیح اسلامی تربیت نشده بودند. ایشان طبقه ای بودند که علاقه مند به اسلام و قرآن بودند، امّا تنها با ظواهر اسلامی آشنایی پیدا کرده بودند و روح اسلام را نمی شناختند. از این رو طبقه ای مقدس مآب و زاهد مسلک بودند که پیشانی های ایشان از کثرت سجود پینه بسته بود و کف دستها و سر زانوهای ایشان به علت سجده های طولانی و نمازهای بسیار خشن شده بود. از این رو جریان نفاق به راحتی توانست از این عبّاد جاهل سوء استفاده کرده و ایشان را برعلیه امیرالمؤمنان بشوراند. علی (ع) این گروه را چنین توصیف می کنند:

«جُفاهٌ طَغامٌ عبیدٌ أقوامٌ جُمعوا مِن کُلّ أوبٍ و تُلُقَّطوا مِن کلّ شَوبٍ ممّن یَنبغی أن یُفَقَّه و یُؤَدَّبَ و یُعَلَّمَ و یُدَرَّبَ... لیسوا مِن المُهاجرین و الأنصار و لا مِن الّذین تَبَوَّؤا الدّار و الایمان»؛ «مردمی خشن، غلیظ القلب و روحیه هایی پست، مردمانی برده صفت که روحشان آقایی ندارد. از اراذل مردم هستند، معلوم نیست از کدام گوشه ای پیدا شده اند، یکی از این گوشه آمده یکی از آن گوشه. ایشان باید تعلیم شوند و تربیت شوند، اینها تعلیم و تربیت اسلامی پیدا نکرده اند و جزء مهاجرین و انصار که پیامبر (ص) آنها را تربیت کردند، نیستند، مردمی اند که تربیت اسلامی ندارند.»

گروههای مقدس مآب در میان مسلمانان که چیزی از روح اسلامی نمی دانند و حتی در مقابل ولی مسلمین صف می کشند، گروههای منحرفی هستند که بایستی جامعه مسلمین را از خطر ایشان پاک نمود!

امیرالمؤمنان (ع) در زمانی خلافت را به دست می گیرند که چنین گروهی در میان مسلمین هستند و حتّی در ابتدا بسیاری از ایشان در رکاب حضرت قرار می گیرند. در جریان جنگ صفین با مکر و حیله منافقانه عمروعاص و معاویه، ایشان علی (ع) را مجبور به قبول حکمیت می نمایند و از این رو به راحتی آلت دست جریان نفاق قرار گرفته و اهرم فشاری از سوی معاویه بر امیرالمؤمنان (ع) می گردند!

این من بودم و فقط من بودم که چشم این فتنه را درآوردم و غیر از من احدی قادر نبود که چشم این فتنه را بکند

رفتار علی (ع) با خوارج:

ایشان پس از جریانات جنگ صفین زمانی که متوجه مکر معاویه شدند، از کرده خود پشیمان شدند، امّا علی (ع) را نیز مقصّر می دانستند و از ایشان می خواستند همچون خودشان توبه کنند!!

امام علی

این گروه راه خود را از حضرت علی (ع) جدا کردند و حتی به ایشان در مقاطع مختلف جسارت و توهین می نمودند! نقل است روزی علی (ع) بر بالای منبر بودند که شخصی سؤالی پرسید و حضرت فلبداهه پاسخی دادند که سبب حیرت همگان گردید. یکی از خوارج در آن جمع برخاست و گفت: «قاتله الله ما أفقهه» خدا او را بکشد، چقدر فقیه در دین است!!

اصحاب امیرالمؤمنان (ع) خواستند او را مجازات کنند، امّا حضرت اجازه ندادند و دشنام او را بخشیدند.

در جریان دیگر نقل است که حضرت مشغول اقامه نماز جماعت بودند. ایشان امیرالمؤمنان (ع) را کافر می دانستند!! و لذا به او اقتدا نمی کردند. در حین نماز جماعت یکی از خوارج آمد و با صدای بلند این آیه شریفه قرآن را تلاوت کرد: «و لقد اوحی إلیک و إلی الّذین مِن قبلک لَئِن أشرکتَ لَیَحبَطَنَّ عملک؛ (ای پیامبر!) به تو وحی شده است و به پیامبران پیش از تو هم وحی شده است اگر تو مشرک شوی تمام اعمالت به هدر می رود.»

شخص خارجی با تلاوت این آیه می خواست بگوید اگرچه تو (امیرالمؤمنان علی (ع)) اوّلین مسلمانان هستی امّا چون مشرک شده ای، در نزد خداوند هیچ اجری نداری و اعمالت باطل است!!!

رفتار علی (ع) با ایشان بسیار مورد توجه است که ایشان در هنگام تلاوت قرآن به حکم آیه شریفه «إذا قُریءَ القرآن فاستمعوا له و أنصِتوا؛ هنگامی که قرآن می خوانند گوش فرا دهید و ساکت بمانید.» سکوت کردند و پس از اتمام آیه توسط آن خارجی دوباره نماز را ادامه دادند!!

از این جهت تا زمانی که خوارج مزاحمت های شخصی برای خود حضرت ایجاد می کردند، علی (ع) با آنها مدارا می کردند و بردباری به خرج می دادند، امّا زمانی که دست به قیام مسلّحانه بردند و علیه حضرت موضعی نظامی اتّخاذ نمودند رفتار حضرت تغییر نمود و با ایشان وارد جنگ شدند.

گروههای مقدس مآب در میان مسلمانان که چیزی از روح اسلامی نمی دانند و حتی در مقابل ولی مسلمین صف می کشند، گروههای منحرفی هستند که بایستی جامعه مسلمین را از خطر ایشان پاک نمود!

چشم فتنه!

پس از اعلام جنگ خوارج با حضرت علی (ع)، ایشان در مکانی به نام نهروان اردو زدند و برای جنگ با علی (ع) آماده شدند. علی (ع) ابن عباس را به سوی ایشان فرستاد تا با آنها سخن بگوید. پس از سخنان ابن عباس از جانب علی (ع) هشت هزار نفر از آن گروه دوازده هزار نفری خوارج پشیمان شدند و برگشتند. امّا آن 4 هزار نفر باقی مانده، در نهروان ماندند و برای جنگ آماده شدند که تمام آنها به جز ده نفر در جنگ نهروان به دست علی (ع) کشته شدند. از جمله آن ده نفر ابن ملجم مرادی بود که چند سال بعد در مسجد کوفه حضرت علی (ع) را به شهادت رساند!

حضرت علی (ع) در خطبه ای در نهج البلاغه پس از جنگ نهروان می فرمایند: «أنا فقأتُ عینَ الفتنه و لَم یکُن لِیَجتریءَ علیها أحدٌ غیری بعدَ أن ماجَ غیبُها و اشتدَّ کلبُها؛ این من بودم و فقط من بودم که چشم این فتنه را درآوردم و غیر از من احدی قادر نبود که چشم این فتنه را بکند، غیر از من احدی از مسلمانان جرئت نمی کرد که شمشیر بر گردن این مقدس مآب ها بگذارد.

نتیجه گیری

گروههای مقدس مآب در میان مسلمانان که چیزی از روح اسلامی نمی دانند و حتی در مقابل ولی مسلمین صف می کشند، گروههای منحرفی هستند که بایستی جامعه مسلمین را از خطر ایشان پاک نمود!

نوشته ی رادفر - گروه دین و اندیشه تبیان


منابع و مآخذ

1- سیری در سیره ائمه اطهار- شهید مطهری- صص38-27.

2- فضایل چهارده معصوم (ع)- عباس عزیزی

3- جاذبه و دافعه علی (ع)- شهید مطهری

4- اسرار آل محمد (ص)- سلیم بن قیس هلالی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.