تبیان، دستیار زندگی
جمال الهی" نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد بهارى دیگر، با شكوهى شگفت انگیز، بساط سبزینه خود را بر طبیعت بى رنگ گسترد . رنگ گل‏هاى گوناگون ، این سفره گشوده را مزین نمود، نغ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

" تاج جمال الهی"

نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

بهارى دیگر، با شكوهى شگفت انگیز، بساط سبزینه خود را بر طبیعت بى رنگ گسترد . رنگ گل‏هاى گوناگون ، این سفره گشوده را مزین نمود، نغمه ی مرغان خوش الحان، فضاى دشت و چمن را پر كرد و سردى و سكوت سنگین طبیعت را درهم شكست ، همهآمدند ، رستند و روییدند.

میل به صعود،در مسیر تكاملودر همه چیز جلوه ‏گر شد . نسیم دل‏انگیز و روح پرور بهارى با برگ برگ شكوفه‏هاى رسیده از راهى دور و گذشته از كویر زمستانى سخت به نجوا پرداخت و با گفت وگو در رمز و رازى نهانى، شکوفه ها ونسیمسر در آغوش یكدیگر بردند و به شرح فراقى جانسوز در پى خزانى طولانى پرداختند.بلبل از عشق گل سرمست و غزل خوان همچو دیوانه‏اى پریشان، شاداب و بى قرار، هر لحظه بر گلزارى و هر دم بر گلستانى سرود ِ عشق و شوریدگى آغاز نمود. آرام آرام،دست مشّاطه زمان به آرایش طبیعت بى رنگ پرداخت. سردى و رخوت ایام ، كه بر همه چیز حاكم بود ، در گوشه‏اى پنهان گشت و گرمی و شوقِشكوهى شگفت آور، چهره عروس طبیعت را دگرگون نمود.

سبزه ،سر بر زانوى شقایق نهاد ،لاله چراغ چمن گردید و داغ عشقى جاودانى بر چهره بر افروخت . بنفشه در سایه نرگس آرمید و شكوفه بر رخسار محبت نهال، به جلوه ‏گرى پرداخت. همه چیز هر چه در نهانخانه وجود خویش نهفته بود ، بى دریغ در مقدم مهرانگیز بهار عرضه نمود تا درو دیوار شهر زندگى را بیارایند و رنج و اندوه زمستانى را فراموش كنند. شبنم چون دانه الماس بر نگین برگ گل جاى گرفت و گل، سرمست و مغرور بر سفره بهار به جلوه ‏گرى پرداخت . هنگامه خود آرایى و دلربایى،در جشن با شكوه بهار به اوج خود رسید.

اکنون هرچیز و هركس به طریقى مى‏كوشد تا در این فرصت گوى سبقت از دیگران برباید و بر تخت دلربایى نشسته، تاج «جمال الهى» بر سر بگذارد.

بهار، سرآغازحیات وزندگی است

مقدمش فرخنده باد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.