سبک های تفکر در مدرسه
در مدارس ما معمولاً روش هایی را که معلمان برای تدریس اتخاذ می کنند، سنتی است و بر این فرض استوار است که فرد باید ابتدا به دقت بخواند و بعد فکر کند. در حالی که فرد باید ابتدا درباره ی آموختن فکر کند و سرانجام فکر کردن را بیاموزد. روش های تدریس سنتی یک فرایند فرسایشی است. آیا دانش آموزی که به خوبی تشخیص می دهد این گفته از کیست، می تواند در آینده نویسنده ی خوبی بشود؟
آیا دانش آموزی که تاریخ به سلطنت رسیدن پادشاهان گوناگون را به درستی حفظ می کند، می تواند در آینده مورخ خوبی باشد؟ احتمالاً این طور نیست. مسئله این نیست که دانش آموزان نباید حقایق را بیاموزند، بلکه مسئله این است که آموختن این حقایق جنبه ی اجباری پیدا کرده است.
اکثر دانش آموزانی که با معلمانشان از نظر فرهنگی، اعتقادی و طبقاتی متفاوت اند، احتمالاً سبک تفکر شان نیز متفاوت است. بنا براین، احتمال بیشتری هم دارد که این دانش آموزان کمتر از واقع ارزشیابی شوند و حتی بی استعداد قلمداد شوند.
در مدارس ما معمولاً تفاوت های فردی ناشی از سبک های تفکر، اشتباهاً به توانایی ها نسبت داده می شود. بچه هایی که در مدرسه کند ذهن به نظر می رسند، غالباً به این سبب است که از سبکی پیروی می کنند که با سبک تفکر معلمانشان هماهنگ نیست. بسیاری از دانش آموزان یا دانشجویانی را که ما در کلاس درس ضعیف قلمداد می کنیم، توانایی موفق شدن را دارند.
آنکه شکست می خورد ما هستیم نه آن ها. ما از درک تنوع سبک های تفکر و یادگیری آنان عاجزیم و به شیوه هایی آنان را آموزش می دهیم که متناسب با سبک تفکر آنان نیست.
افراد با توجه به اینکه محیط تحصیلی شان تا چه اندازه با سبک های تفکر شان همسو یا مغایر باشد، می توانند در مراحل تحصیلی خود حضوری قوی تر یا ضعیف تر داشته باشند.
سطوح گوناگون آموزشی و حیطه های گوناگون درسی سبک های متفاوت از تفکر را اقتضاء می کند. این امر ممکن است موجب عملکرد بهتر یا ضعیف تر فرد در دوره های تحصیل شود.
سبک عبارت است از شیوه ی توجیهی تفکر. سبک مترادف با توانایی نیست، بلکه نحوه ی استفاده از توانایی های بالقوه است.
بنابراین، معلمان باید بر مجموعه ای از سبک های یادگیری و تفکر اشراف داشته باشند و به طور نظام مندی روش های متنوع تدریس و ارزشیابی را به کار برند. رمز موفقیت در تنوع و انعطافی است که معلمان با استفاده کامل از انواع سبک های تفکر، ایجاد می کنند. در پایان چند توصیه برای عملکرد بهتر معلمان، ارائه می کنیم:
- با پیوند روش های تدریس و فنون ارزشیابی برای تغییر سبک تفکر و یادگیری افراد متوجه خواهید شد که دانش آموزان شما چقدر خوب فرا می گیرند.
- اگر فقط به یک یا چند روش تدریس خاص اکتفا کنید، عده ای از دانش آموزان که این شیوه ها با سبک تفکر شان همخوانی دارد، بهره مند می شوند و عده ای بی بهره خواهند ماند.
- مطابقت نکردن سبک های تفکر و یادگیری را نا توانی قلمداد نکنید.
- روش های تدریس و ارزشیابی خود را تا آنجا که عملاً تمام سبک های تفکر را در بر گیرد، گسترش دهید.
- باید سبک های متفاوتی را بر حسب اهداف متفاوت و وضعیت های گوناگون داشته باشید.
- برای بررسی و اندازه گیری سبک های تفکر به یک شیوه بسنده نکنید. می توان از سایر شیوه ها چون: گزارش های شخصی معلمان یا دانشجویان، عملکرد افراد، ارزشیابی های فرد دیگر، و تجزیه و تحلیل انواع فعالیت های آموزش استفاده کرد.
- با تغییر از یک روش به روش دیگر امکان بهره مندی گروه های متفاوت دانش آموزان را فراهم کنید.
- توجه داشته باشید که فقط به سبب تفاوت سبک ها، دانش آموزان مورد ارزشیابی ضعیف قرار نگیرند.
- لازم نیست که شما خود را با سبک تفکر دانش آموزان تطبیق دهید، فقط روش های خود را متنوع کنید. همین که این کار را بکنید، دانش آموزان نیز سبک های تفکر و یادگیری خود را تنوع داده، هر دو متقابلاً بهره مند خواهید شد.
- اگر مایلید دانش آموزان انعطاف خوبی داشته باشند، شما در مقام معلم باید انعطاف قابل قبولی داشته باشید.
- سبک های تفکر معلمان نه تنها در مدارس متفاوت است، بلکه در تمام پایه های تحصیلی و موضوعات درسی نیز متفاوت است.
رشد تکنولوژی آموزشی – نویسنده: دکتر علی اکبر خسروی
مرکز یادگیری سایت تبیان- تنظیم: شکوفه باصری