تبیان، دستیار زندگی
مصاحبه خانم شهناز روستا با آقای حسن درخشان محقق موفق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصاحبه کاربر تبیان با حسن درخشان

شهناز روستا عضو نهائی سایت موسسه تبیان به عنوان مصاحبه کننده از یک نخبه :

با سلام، لطفا خودتون را معرفی کنید وشغل فعلی شما چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم " وماتوفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب " ،  با سلام  بنده حسن درخشان هستم متولد 1346 فعلا دانشجوی دوره دکتری عمران در دانشگاه شیراز هستم.

ش. روستا: میشه خودتون رو بیشتر معرفی کنید؟

بله در سال 1346 در یک خانواده مذهبی و فقیر در روستای علی آباد ملک از توابع ارسنجان متولد شدم دوره ابتدائی را در روستا و راهنمایی را در ارسنجان که آن موقع بخش بود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گذراندم و از سال 1360 به دبیرستان نمونه توحید شیراز (دبیرستان دانشگاه) از طریق کنکور ورودی جذب شدم و بعد از گذراندن دوره دبیرستان ، دوره های لیسانس و فوق لیسانس را در دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز گذراندم و اکنون هم به یاری خدا دانشجو در انتهای دوره دکتری میباشم و فکر میکنم امسال انشاءالله فارغ التحصیل بشوم.

به همراه مصاحبه شونده

ش. روستا:  متاهل هستید ؟

بله متاهل هستم و دو فرزند دارم.

تز دکتری و مقالات خود را شرح دهید: موضوع تز دکتری (که هنوز تمام نشده ولی رو به اتمام است )مدلسازی هیدرولوژیکی  است و 13 مقاله ژورنالی و کنفرانسی و بین المللی و  ISI دارم.

ش. روستا: در رابطه با فعالیتهای فرهنگی بجز درس خواندن مقداری توضیح بدید:

بعد از پیروزی انقلاب که فکر کنم 11 ساله بودم در کارهای فرهنگی بسیج محل شرکت داشتم و دوران دبیرستان که در خوابگاه شبانه روزی بودم دوران بسیار خوبی و مفیدی بود  چراکه همزمان شد با جنگ تحمیلی که در آن زمان به غیر از وظیفه درس خواندن شرکت در مراسم مذهبی نظیر دعای توسل و دعای کمیل و نماز جمعه جزء لاینقطع برنامه های ما بود که شرکت در جبهه های نبرد با دشمن متجاوز هم علی رغم سن کم به آن اضافه شد .

ش. روستا: شما چند بار به جبهه ها اعزام شدید و چه مدت؟ در آنجا در چه بخش هائی کمک میکردید؟

افتخار حضور 4 بار در جبهه و بمدت حدود 13 ماه را دارم. در بخشهای مختلف نظیر تک تیر انداز ، کمک تیربارچی، تخریب چی و  یک بار هم در مجتمع آموزشی برای  کمک درسی و تعلیم رزمندگان در جبهه مشغول بودم .

ش. روستا: خاطره ای در جبهه دارید که برای ما تعریف کنید؟

بله خاطره بسیار زیاد است ولی یکی دو مورد را میتونم فی البداهه بگم

یکی اینکه یک بار به اتفاق یکی از فرماندهان به یکی از اردوگاههای اسرای عراقی رفتیم و به محض دیدن یکی از اسرا ، بدلیل مسلح بودن ما آن فرد مدام پوتینهای ما را میبوسید ومیگفت" الموت لصدام و احب الخمینی" و التماس میکرد که " لا تقتلونی !!"

و دیگر اینکه سحرگاهان در جبهه ها بسیار بسیار جذاب و دوست داشتنی بود که قبل از اذان بیشتر رزمندگان از راههای دور از نماز خانه و در تاریکی مطلق برای عبادت خداوند راهی نمازخانه میشدند.    سپس  قبل از اذان آوای قران کریم طنین انداز میشد و سپس اذان صبح در فضایی کاملا دلنشین پخش میشد.  فضایی که هنوز بعد از حدود 28 سال  خاطراتش برایم فراموش ناشدنی است.

ش. روستا:  از دوستانت هم کسی شهید شد؟

بله چند نفر از دوستان  دبیرستانی ام که جزء رتبه های اول با معدل نزدیک به 20 هم بودند به شهادت رسیدند،  از جمله شهید منصور غلامی، شهید عنایت الله ثانوی، شهید ایاز قربانی ، شهید دهراب پور ، شهید کاظمی و..... که البته چهره نورانی آنها را پس از 28 سال کاملا در خاطر دارم و گاهی با آنها صحبت میکنم و هر وقت یادی از آنها میکنم حس میکنم با حالتی خندان به اینجانب مینگرند.

گواهی مسئولیت اجرائی

ش. روستا: چه چیزی از جبهه ها بطور برجسته در ذهن دارید که الان هم بصورت کاربردی از آن استفاده میکنید؟

ببینید آن فضای روحانی و نورانی را تنها کسانی که در آن فضا بوده اند میتونند توصیف کنند و همه آن فضا فضای رحمت و همدلی و همکاری و مسوولیت پذیری بود.

من یادم میاد که برای کمک به امام جماعت مسجد برای تکبیر گفتن نماز جماعت و برای خواندن از روی کتاب قران در مورد دو آیه در نماز غفیله اقدام میکردیم که همین امر باعث شد این دو آیه  و ذالنون اذذهب مغاضبا فظن... سوره انبیاء آیه های 87 و 88 و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو.... سوره انعام آیه 59 را خیلی زود از حفظ بکنم و الان هم از اونها استفاده میکنم.

ش. روستا: شما فکر میکنید جزء نخبگان هستید؟

با توجه به مفهوم نخبه که میتونه در مورد کسی باشه که بتونه چراغ راهی برای کوچکترها و کم سن وسالترها و اطرافیان باشه باید بگم که جواب سوال شما مثبت است، ضمن اینکه بنده با بسیج مهندسین استان فارس هم همکاری دارم و در سالهای 1387 و 1388 رتبه اول مهندسین ممتاز بسیجی را کسب کرده ام و در سال 1388 هم رتبه 2 علمی نخبگان را در جمع بندی شاخه آموزش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شیراز  از افتخارات خود دارم و با این شاخه نیز همکاری علمی دارم.

ش. روستا: دلایل موفقیت خود را شرح دهید:

بنده فکر میکنم ابتدا تشویق پدر و مادرم و بعد تشویق اطرافیان و مردم محله اولیه ما(روستای علی آباد ملک ارسنجان) و سپس تشویق های معلمین راهنمایی و دبیرستان دلایل اولیه موفقیت بنده بوده که با اتکال به خداوند و تحمل رنج فراوان و قانع بودن در زندگی این روند موفقیت تا کنون  ادامه پیدا کرده است.

گواهی

ش. روستا: چه صحبتی برای نسل جدید دارید؟

فکر میکنم  این سیکلی که بنده طی کردم باید برای جوانترها قابل تامل باشه و اگر پشتکار داشته باشند و قناعت و معنویت را هم چاشنی کارهاشون بکنند و به خداوندتوجه و اتکا داشته باشند، با استفاده ازاین فضای آرامی که از برکات انقلاب اسلامی است و با استفاده از این محیط مساعد میتونند به راحتی موفق بشند و درخت بکارند و میوه آن را هم چند سال بعد بچینند . این موضوع از آن جهت مهم است که در دوران کودکی ما که دورانی خفقانی بود در روستاها حتی تعداد کمی دیپلم بودند و چه رسد به مدارک بالاتر ولی الان به برکت انقلاب اسلامی زمینه فعالیت و پیشرفت برای آحاد ملت اعم از روستایی و شهری و تا حد زیادی بصورت مساوی فراهم است.

ش. روستا: با تشکر از شما که در این مصاحبه شرکت کردید.

  مصاحبه کننده  شهناز روستا:  البته با خواندن رزومه ای که ایشان در اختیارم گذاشتند و همچنین مدارک مثبته ایشان متوجه شدم که ایشان تنها به بخشی از پتانسیلها و توانائیهای خود اشاره کرده اند و بنظر اینجانب ایشان الگوی خوبی برای جوانان امروز هستند. 

برای مشاهده رزومه مصاحبه شونده اینجا کلیک کنید.

تنظیم برای تبیان: محسن مرادی