تبیان، دستیار زندگی
اگر در سال‌های گذشته، بازار دی‌وی‌دی فیلم‌های روز سینمای جهان داغ بود، در یکی‌دو سال اخیر تب سریال‌هایی چون «24» و «لاست» چنان بالا گرفت که عادت بسیاری از مخاطبان نیز تغییر یافت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خروج از دایره تکرار

فیلم

اگر در سال‌های گذشته، بازار دی‌وی‌دی فیلم‌های روز سینمای جهان داغ بود، در یکی‌دو سال اخیر تب سریال‌هایی چون «24» و «لاست» چنان بالا گرفت که عادت بسیاری از مخاطبان نیز تغییر یافت.

ماجرا البته در حد همین سریال های معروف و شناخته‌شده خلاصه نمی‌شد و در بساط فروشندگان دی‌وی‌دی، می‌شد انواع و اقسام سریال‌هایی را دید که فارغ از کیفیت‌شان مخاطبانی فراتر از فیلم‌های سینمایی داشتند. از سوی دیگر شبکه‌های ماهواره‌ای هم اقدام به پخش سریال‌هایی کردند که آمارهای غیررسمی حکایت از محبوبیتی کم‌سابقه میان شهروندان داشت.

درباره اینکه این سریال‌ها چه خوراکی را به مخاطبشان عرضه می‌کنند، صحبت‌های زیادی مطرح شده که تکرارشان‌خارج از حوصله این یادداشت است. نکته مهم و کلیدی درخصوص علت جذب مخاطب به چنین سریال‌هایی، نیاز به سرگرم‌شدن است. اگر گزارشگری میان مردم برود و از آنها بخواهد بگویند چه نوع فیلم‌ها و سریال‌هایی را دوست دارند، اغلب‌شان طبق کلیشه رایج به «آموزنده‌بودن» به عنوان شاخصه اصلی مورد توجه‌شان اشاره می‌کنند ولی تقریبا همه آنها دنبال سرگرمی خوب هستند.

اینکه سطح محصولات فرهنگی ما در چه حدی است و این سرگرم‌کنندگی در فیلم‌ها و سریال‌های‌مان تا چه اندازه استاندارد است و به شعور مخاطب احترام می‌گذارد را می‌شود در اقبال گسترده مردم به رسانه‌های دیگر مشاهده کرد.

تماشاگری که البته رگه های مورد پسند خود را در میان همین سریال‌های موجود نیز می‌یابد و آنقدر هوشمند هست که پیام‌‌های گل‌درشت وارد ‌‌شده به داستان را جدی نگیرد و ماجرای اصلی را دنبال کند. به هر حال این میل به تماشای سریال و دنبال‌کردن داستانی پرفراز و نشیب و کاراکترهایی که تماشاگر علاقه‌مند به پیگیری سرنوشت‌شان می‌شود؛ سهم قابل توجهی از اوقات فراغت مردم را پر می‌کند. اتفاقی‌که البته ریشه در گذشته دارد.

در سال های ابتدایی ورود سینما به ایران هم فیلم‌های سریالی مخاطبان پر و پاقرصی داشتند. زمانی که تلویزیون در خانه کمتر کسی وجود داشت، مردم خواننده پاورقی های مطبوعات بودند. روزگاری که حسینقلی مستعان و بعدها ذبیح‌الله منصوری نبض مخاطب را در دست داشتند. ریشه سریال‌های ایرانی را هم باید در پاورقی‌های عامه‌پسند جست‌وجو کرد و در دورانی برخی از پاورقی‌نویسان متن سریال‌ها را می‌نوشتند.

حالا مجموعه‌های سیما باید با سریال‌های نازل کره‌ای و کلمبیایی رقابت کنند و در نقطه مقابل مجموعه‌هایی چون «فرار از زندان» و «24» هم وجود دارند که قابل قیاس با سریال‌هایی که همه چیزشان براساس روابط خاله‌زنکی استوار شده‌اند، نیستند.

در چنین شرایطی، بخش خصوصی سریالی تولید کرده که برای اولین بار قرار است به جای روی آنتن رفتن، وارد شبکه نمایش خانگی شود. استفاده از گروه بازیگرانی که برخی از آنها کمتر در تلویزیون حضور داشته‌اند، با هدایت کارگردانی که در کارنامه‌اش چند سریال موفق به چشم می‌خورد، نکات امیدوارکننده‌ای است.

هر چند در آستانه ورود این سریال به شبکه ویدیویی، یک شبکه ماهواره‌ای از پخش آن خبر داده‌ است؛ که می‌تواند این حرکت تازه را در همان گام اول متوقف سازد. با این همه، ورود بخش خصوصی به عرصه سریال‌سازی را باید مغتنم دانست، با این خوشبینی که اتفاق فیلم‌های سوپرمارکتی تکرار نشده و سریال‌هایی تولید نشود که به این نتیجه برسیم، بهتر بود انحصار ساخت سریال همچنان در اختیار صدا و سیما باقی می‌ماند.

بخش خصوصی می‌تواند با بالابردن استانداردهای کیفی، مجموعه‌هایی را وارد بازار کند که در آن مقوله سرگرم‌کنندگی جدی گرفته شود. آن وقت شاید بشود امیدوار بود که تلویزیون نیز حرفه‌ای‌گری بیشتری را در سریال‌‌سازی لحاظ کند.

با خروج از دایره تکرار، نگرانی از تاثیرات مجموعه‌های نازل خارجی نیز کمرنگ‌تر خواهد شد

نوشته : سعید مروتی

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی