صبح از سفر سخت زمان می آید
زانسوی زمین و آسمان می آید
شب را به فراسوی زمین رانده به خشم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1389/05/24
صبح
صبح از سفر سخت زمان می آید
زانسوی زمین و آسمان می آید
شب را به فراسوی زمین رانده به خشم
صبحی که نفس نفس زنان می آید
فرصت خموشی
برخیز به خون دل وضویی بکنیم
در آب ترانه شستشویی بکنیم
عمر اندک و فرصت خموشی بسیار
تلخ است سکوت، گفتگویی بکنیم
دلسوزی
تیم ترسم که پیراهن بسوزد
زهرم آه من آهن بسوزد
مرا فردوس می شاید که ترسم
دل دوزخ به حال من بسوزد
دوزخ دنیا
دگر این دل سرماندن ندارد
هوای در قفس خواندن ندارد
چنان در دوزخ دنیا دلم سوخت
که دیگر بار، سوزاندن ندارد
قیصر امین پور
گروه کودک و نوجوان سایت تبیان