تبیان، دستیار زندگی
پسرکی گریان از مدرسه برگشت و به مادرش شکایت برد که: - یکی از همکلاسی ها که تازه اومده، از راه نرسیده مدادمو برداشته. - آن بچه بدجنس که مداد پسرمو برداشته، میدونی اسمش چیه مامان جون؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بچه بدجنس

بچه بدجنس

پسرکی گریان از مدرسه برگشت و به مادرش شکایت برد که:

- یکی از همکلاسی ها که تازه اومده، از راه نرسیده مدادمو برداشته.

- آن بچه بدجنس که مدادتو  برداشته، میدونی اسمش چیه مامان جون؟

- آره، کیفشو با خودم آوردم.

چون شما اول دیدین مال شما

رئیس اداره صبح زود وارد شد و کف راهرو که از تمیزی برق می زد یک ته سیگار دید. نظافتچی را صدا کرد و گفت:

- این مال توئه؟

نه قربون، چون شما اول دیدین مال شما باشه!

****

در یکی از کشورهای پیمان ورشو می خواستند افراد برگزیده ای را برای خدمت در واحد مخصوصی از ارتش انتخاب کنند. ممتحن از نفر اول پرسید:

رفوزه

- دو دو تا چند تا می شه؟

- چهار تا.

- یه دفعه دیگه می پرسم، میشه چند تا؟

- پنج تا.

- بازم فکر کن.

- شیش تا.

- ممتحن زیر ورقه نوشت: " شایسته خدمت، احمق ولی در حال پیشرفت."

- از دومی سوال کرد و جواب شنید:

- پنج تا.

- دوباره فکر کن.

- پنج تا.

- و نظریه نوشت: " شایسته خدمت، احمق ولی با اراده ".

- از سومی هم پرسید و جواب شنید:

- چهار تا.

- خوب فکر کن.

- چهار تا.

- بازم فکر کن.

- چهار تا.

- و زیر ورقه نوشت: " رفوزه است. احتمالاً روشنفکر است ".

گروه کودک و نوجوان سایت تبیان

مطالب مرتبط

دم الاغ زبل خان

امضای نامه ایرادی نداشت

اگر من در حوض نمی‏افتادم

اینجا قوری را می‏شکنم

تا ماه خفه نشده، نجاتش دهم

تعارف آمد، نیامد دارد!

خُرجین جدید

نصف پنبه، نصف کتان

حاضر جوابی میرزا

کفش‏های تازه‏ام

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.