تبیان، دستیار زندگی
اوستا باعصبانیت به شاگردش گفت: - ببینم حالا دیگه موقع کار کردن سوت هم می زنی؟ - شاگرد جواب داد:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تعریف بازی فوتبال

تعریف بازی فوتبال

اوستای عصبانی

اوستا باعصبانیت به شاگردش گفت:

- ببینم حالا دیگه موقع کار کردن سوت هم می زنی؟

- شاگرد جواب داد:

- نه اوستا، من موقع سوت زدن کار هم می کنم.

***

تعریف بازی فوتبال

مردی که داشت با ماشین از جاده عبور می کرد، دید دهقانی با عصبانیت تمام مشغول کتک زدن پسر کوچکش است. آقا اتومبیل را متوقف کرد و علت را پرسید. دهقان جواب داد:

- این پسره احمق در مرغدانی را باز گذاشته و همه مرغ ها رفتن.

آقا گفت:

- ولی مرغ ها عادت دارن شب ها همیشه به مرغدانی خودشان بر می گردن، این که ناراحتی نداره!

دهقان سری از روی تأسف تکان داد و گفت:

- من هم از همین موضوع ناراحتم، چون مرغ هایی که داشتم مال من نبودن، مال همسایه ها بودن.

***

معلم سر کلاس موضوع انشاء را خواند:

- " یک مسابقه فوتبال را تعریف کنید ".

یکی از بچه ها در عرض دو دقیقه ورقه اش را تحویل داد. توی ورقه نوشته بود:

- به استادیوم که رسیدیم، باران شدیدی گرفت و مسابقه به وقت دیگری موکول شد.

گروه کودک و نوجوان سایت تبیان

مطالب مرتبط

دم الاغ زبل خان

اگر من در حوض نمی‏افتادم

تا ماه خفه نشده، نجاتش دهم

خُرجین جدید

نصف پنبه، نصف کتان

حاضر جوابی میرزا

کفش‏های تازه‏ام

این به آن در

لباس‏ها به جای هیزم

چینی بند زن

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.